جنبش غیرمتعهدها یکی از نتایج جنگ جهانی دوم ( سال 1939 تا1945 ) و نتیجه مستقیم جنگ سرد است جنگی که بین اردوگاه غرب ( آمریکا و ناتو ) و اردوگاه شرق ( اتحاد جماهیر شوروی سابق و ورشو ) صورت گرفت.جنبش غیرمتعهدها در واقع با هدف دوری از سیاست های جنگ سرد تشکیل شد.بعد از پایان جنگ جهانی دوم، آثار اختلاف و رقابت بین كشورهای پیروز جنگ به خصوص دو ابرقدرت آمریكا و شوروی ظاهر گردید. با گسترش دامنة اختلافات و رقابت ها، دنیا عملاً به دو گروه شرق و غرب تقسیم شد. از یك طرف آمریكا و كشورهای اروپای غربی که دارای سیستم سرمایه داری بودند ، گروه غرب را تشكیل دادند و از طرف دیگر شوروی و اقمار آن كه رژیم كمونیستی داشتند، گروه شرق را به وجود آوردند. بر اثر این دسته بندی عملا دو گروه در برابر یكدیگر به صف آرایی پرداختند و دوره ای که به جنگ سرد معروف است آغاز گردید. در طول دهه 1950م این جنگ ادامه یافت و بارها خطر آن بود كه جنگ سرد الفاظ ، به جنگ گرم اسلحه تبدیل گردد. در برابر این دو گروه ، كشورهای دیگری بودند كه به دلایل گوناگون می خواستند بی طرف بمانند و وارد دسته بندی های نظامی نشوند و ضمنا از برخورد دو گروه نیز وحشت داشتند. این ترس مشترك یك احساس همبستگی متقابل بین این كشورها به وجود آورد. همین احساس همبستگی که واكنش منفی در برابر ترس مشترك بود هسته اصلی و محور اساسی پیدایش گروهی شد كه امروزه بنام گروه "غیر متعهدها" معروف است.
تجربه و ویرانی های
جنگ جهانی اول و دوم، رهبران كشورهای خارج از دو بلوك را گرد هم آورده و بین آنها
همبستگی ایجاد كرد. این گردهمآیی و همبستگی به صورت گروه كشورهای غیر متعهد ظاهر
گردید. هدف این گروه در مرحلة اول كناره گیری از دو بلوك رقیب یعنی شرق و غرب بود
و برای رسیدن به این هدف نیز می بایست اعضاء گروه ، سیاست مستقل در پیش گرفته و در
هیچ یك از اتحادیه های نظامی وارد نشوند و حتی از قبول تعهدات نظامی و دادن پایگاهها
نیز به بلوك های رقیب خودداری نمایند. احساس خطر مشترك در برابر درگیری احتمالی
اردوگاه شرق و غرب نخستین واكنشی که داشت این بود دولتهایی که خارج از دو گروه
متخاصم بودند ، سعی کردند در اختلاف طرفین بی طرف بمانند. بنابراین بی طرفی نخستین
نامی بود كه برای این گروه به كار رفت. این مفهوم جدید از بی طرفی صرفاً به معنی
لغوی آن یعنی عدم مشاركت در اختلافات و منازعات دولتهای بزرگ و جنگی که هر زمان
خطر بروز آن می رفت ، بود. به مرور زمان با شكل یافتن این گروه و ظهور آن به صورت یك
نیروی سوم در برابر جهان شرق و غرب، سران کشورهای بی طرف سعی کردند به جای کناره گیری
و نظارت بر برخوردهای دو گروه متخاصم ، از خود نیز ابتكاری به خرج داده و اقداماتی
در جهت كاستن تیرگی روابط بین المللی و مداخله در اختلافات ناشی از تعارض دو گروه
به عمل آورند؛ از این رو نام بی طرفی مثبت برای نامیدن این گروه به كار رفت. و چون
كلمه بی طرفی برای نامیدن گروه ، نامناسب تشخیص داده شد به مرور از اواخر دهه 19م
بر این گروه نام دیگری نهاده شد كه در زبان فارسی آن را غیر متعهد ترجمه كردند. و
جنبش این گروه را كه به زبان های اروپایی Non-Alignment و به زبان عربی « حرکة عدم الانحیاز » می گویند ، « عدم تعهد » نام
نهادند.
جنبش عدم تعهد ، نه
تنها سیاست خارجی نزدیك به یكصد كشور، بلكه همچنین جنبشی بین المللی است كه برای
تامین صلح عادلانه ،آزادی همه ملل و نظام نوین و عادلانه اقتصادی بین المللی
مبارزه می کند و اهمیت آن بیشتر از همین جهت است. طبیعی است كه چنین جنبشی در امور
جهانی نقشی مهم داشته باشد، زیرا دو سوم اعضای سازمان ملل متحد را تشكیل می دهند.
تعداد كشورهای تشكیل دهنده این جنبش ، جمعیت آنها ، و مساحت آنها می بایست آنها را
قادر سازد كه بر روند امور بین المللی تأثیرگذار باشند. جنبش عدم تعهد ، با اعمال
سلطه مغایرت دارد و در حقیقت مخالفت با سلطه و سیطرة قدرتهای بزرگ و پیمان های
بزرگ كه سبب ایجاد جنبش عدم تعهد شده ، چنین محبوبیت و مقبولیت شگرفی را برای آن
به ارمغان آورده است.
جنبش غیر متعهد با اینكه
زاییده محیط و تحولات اجتماعی بین المللی است ، ولی مانند سایر جریانات تاریخی،
شخصیت افراد و رهبران كشورها نیز در پیدایش آن مؤثر بوده است. از بنیانگذاران اصل
جنبش عدم تعهد، مارشال تیتو رهبر یوگسلاوی، جواهر لعل نهرو رهبر هندوستان، جمال
عبدالناصر رهبر مصر، دكتر سوكارنو رهبر اندونزی را می توان نام برد. پس از شكل
گرفتن جنبش ، خانم باندارا نایكه از سیلان ) سری لانكای کنونی( نیز جزو بنیانگذاران
اصلی این جنبش قرار گرفت.
نخستین كنفرانس
رهبران كشورهای غیر متعهد در سال 1961م در بلگراد تشكیل شد. این كنفرانس كه از نظر
تاریخی ، آغاز جنبش به شمار می رود دارای 25 عضو بود. در حال حاضر تعداد آنها قریب
به یكصد عضو می باشد ، (این اعضاء خواهان صلح بوده و اكثراً با استعمارگران و
استثماركنندگان كه دولتهای بزرگ غربی بودند ، مخالفت می کردند و طبعاً این جریان
به نفع كشورهای بلوك شرق بود كه با امپریالیسم مخالفت و از صلح طرفداری می نمودند
و به همین جهت بلوك شرق و در رأس آن شوروی موفق گردید از جریان این نهضت بهره
برداری نماید) كه اسامی آنها به شرح زیر است:
1. ایران، 2.
افغانستان. 3. الجزایر. 4. آنگولا. 5. آرژانتین. 6. بحرین. 7. بنگلادش. 8. بوتان.
9. بنن (داهومه). 10. بوتسوانا. 11. برمه. 12. بروندی. 13. گینه استوایی. 14. اتیوپی.
15. گابن. 16. گامبی. 17. غنا. 18. گینه. 19. گینه بیسائو. 20. هند. 21. گویان.
22. اندونزی. 23. عراق. 24. ساحل عاج. 25. جامائیكا. 26. اردن. 27. كنیا. 28. كویت.
29. لائوس. 30. دماغه سبز. 31. افریقای مركزی. 32. چاد. 33. كومور. 34. كنگو. 35.
كوبا. 36. قبرس. 37. كامبوج. 38. كرة شمالی. 39. یمن جنوبی. 40 جیبوتی. 41. لیبریا.
42. لیبی. 43. لبنان. 44. مالزی. 45. مالدیو. 46. مالاوی. 47. مالت. 48. موریتانی.
49. موریس. 50. مراكش. 51 موزامبیك. 52. نپال. 53. نیجر. 54. نیجریه. 55. عمان.
56. پاناما. 57. پرو. 58. مالی. 59. ماداگاسكار. 60. لسوتو. 61. عربستان سعودی.
62. سنگال. 63. سی شل. 64. سیرالئون. 65. سنگاپور. 66. سومالی. 67. سری لانكا. 68.
سودان. 69. سوزایلند. 70. سوریه. 71. توگو. 72. ترینیدادو توباگو. 73. تونس. 74.
اوگاندا. 75. امارات متحدة عربی. 76. كامرون. 77. تانزانیا. 78. ولتای علیا. 79. ویتنام.
80. جمهوری یمن. 81. قطر. 82. رواندا. 83. سان تومه و پرینسیپ. 84. یوگسلاوی. 85.
زئیر. 86. زامبیا. 87. نیكاراگوئه. 88. پاكستان. 89. سورینام. 90. سنت لوشیا. 91.
مصر. 92. گرانادا. 93. زیمبابوه. 94. بلیز. 95. وان واتو.
علاوه بر اینها دو
جنبش سیاسی دیگر، یكی سازمان آزادی بخش فلسطین و دیگری سازمان خلق جنوب غربی افریقا
سواپو به عنوان اعضاء این گروه پذیرفته شده اند.
مهمترین هدف جنبش جهانی غیرمتعهدها
عدم تعهد و سرسپردگی به قدرتهای بزرگ و احیاء منشور سازمان ملل متحد بود آنان
تلاش جدی بکار بردند تا سازمان ملل متحد به سرنوشت جامعه ملل که پس از جنگ جهانی
اول تشکیل شده بود و به اهدافش نرسیده بود ، دچار نشود. در هر حال قریب به پنجاه
سال است که با تنوع ایدئولوژیهای سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی اعضاء جنبش غیرمتعهدها
به اصول مشترک خود بطور نسبی پایبندی دارند و نشان دادهاند که قادر به پایهگذاریهای
تفاهمها و همکاریها در میان خودشان هستند.
در طول بیش از چهار
دهه فعالیتهای سیاسی و حقوقی و تاحدودی اثرگذار در مدیریت جهانی جنبش یاد شده در
پانزده نشست قبلی خود به سندهایی تصریح کرده و آنها را منتشر کرده است که بین
ملتها نویدبخش بوده است.
حمایت از حق تعیین
سرنوشت، حاکمیت و استقلال ملی و یکپارچگی سرزمینی کشورها، مخالفت با نژادپرستی،
مبارزه علیه استعمار از نوع قدیم و جدید، همزیستی مسالمتآمیز میان ملتها،
مقابله با استفاده از ابزار زور و تهدید در روابط بینالملل، تلاش برای صلح پایدار
در سایه مدیریت مشترک جهانی و بسیاری از حقوق اساسی ملتها و جامعه جهانی از جمله
اهدافی بوده که تاکنون در دستور کار اجلاسهای سران جنبش عدم تعهد قرارگرفته است.
فلسفه نامگذاری این
جنبش به جنبش غیرمتعهدها مهار و تعدیل قدرتهای سلطهجو و زیادهخواه از راه تحرک
و جهش در مناسبات جهانی به نفع ملتها بوده است، طبیعی است تحقق چنین هدفی فارغ از
بروکراسیهای رایج و ساخته و پرداخته قدرتها لازم است، به انجام برسد.
در اراده سران جنبش
نه ظلم به دیگران و نه ظلمپذیری باید مبنای نظر قرار بگیرد چیزی که رهبر دینی
مسلمان مرتبط با دولتها مرحوم سیدجمال اسدآبادی آن را همیشه به رهبران و حاکمان
کشورهای مصر، ترکیه، ایران و سایر ممالک توصیه میکرد و اساس و استمرار حکومت آنها
را مبتنی بر آن میدانست.
بعضی از اسناد موجود
در سابقه جنبش که بدانها در اجلاسهای قبلی تأکید گردیده، عبارت است از:
احترام به حقوق بشر
و اهداف و اصول منشور ملل متحد، احترام به حقوق ملتها در دفاع از خویش بصورت فردی
و جمعی، در تطابق با منشور ملل متحد حل مسالمت آ میز مناقشات احترام به مالکیت،
برابری حاکمیت و یکپارچگی سرزمینی کلیه کشورها ارتقاء گفتگو میان مردم، تمدنها و
فرهنگها و مذاهب بر مبنای احترام به مذاهب، نمادها و ارزشهای آنها تقویت حقوق
بشر و آزادیهای اساسی برای همه از جمله اجرای مؤثر حق مردم برای صلح و توسعه رد
هرگونه تغییر خارج از چارچوب قانون اساسی دولتها،رد هرگونه تلاش برای تغییر رژیم
محکومیت استفاده از مزدوران در کلیه وضعیتها بویژه در مناقشات محکومیت نسلکشی،
جرایم جنگی و جرایم علیه بشریت مخالفت با تروریسم در تمامی اشکال تقویت و دفاع از
چندجانبهگرایی و سازمانهای چندجانبهگرا به عنوان چارچوب کاری مناسب برای حل
مشکلات، حمایت از تلاشهای کشورهایی که از مخاصمههای داخلی رنج میبرند، برای رسیدن
به برابری، عدالت و صلح و توسعه دفاع و تقویت منافع مشترک، عدالت و همکاری،
صرفنظر از اختلافهای موجود در سیستمهای سیاسی، اقتصادی و اجتماعی کشورها بر
مبنای احترام و برابری حقوق همبستگی به عنوان یک مؤلفه اساسی در میان ملتها در کلیه
شرایط؛ مخالفت و محکومیت دستهبندی کشورها به عنوان خوب یا شرور بر مبنای معیارهای
غیرعادلانه و ناموجه و هماهنگی اقدامها و استراتژیها به منظور مواجهه مشترک با
تهدیدات علیه صلح و امنیت بینالمللی.
1- جنبش غیرمتعهد بعد از خود سازمان ملل متحد فراگیرترین نهاد بینالمللی است که یکصدو بیست عضو دارد. 53 عضو از کشورهای آفریقائی، 40 عضو از آسیا، 26 عضو از آمریکای لاتین و کارائیب و یک عضو از اروپا. این حجم بالا از کشورها که نزدیک به دوسوم اعضای سازمان ملل را تشکیل میدهند و از همبستگی نسبی برخوردارند میتوانند بیش از گذشته در عرصههای بینالمللی اثرگذار باشند.اما متاسفانه وحدت لازم آنگونه که باید در بین اعضا وجود داشته باشد وجود ندارد. واژه «غیر متعهد» بار حقوقی بالایی دارد. اما در واقع برخی از این کشورها را در واقع نمی توان غیر متعهد نامید. برخی از آنان مانند عربستان ، از تعهد گذشته و رابطه ارباب رعیتی با آمریکا دارند. این کشورها طبعا در راه اهداف جنبش خواسته یا ناخواسته به صورت مانع عمل میکنند.