امام خمینی(ره) اخلاص و تقوا را زمینه ساز رسیدن به هدف اصلی و مبارزه بزرگ می‌دانست و در این راه نیز از جوانی قدم‌های ترقی را با جهش بلندی طی نمود.

به گزارش حوزه احزاب باشگاه خبرنگاران، "امیر مسروری" در یادداشتی که به صورت اختصاصی در اختیار باشگاه خبرنگاران قرار داده است، به بررسی تاکتیک‌های مبارزاتی امام خمینی(ره) علیه جریان‌های سکولار پرداخت.

متن این یادداشت به شرح زیر است:
 
پس از گذشت سی و اندی سال از شکل گیری انقلاب اسلامی ایران، جریان برانداز و معارض ان از روز‌های اول پیروزی انقلاب به دنبال سکولاریزه نمودن جریان انقلاب اسلامی بوده است. این جریان روند‌های زیادی همچون حذف لفظ اسلام از جمهوری اسلامی، اضافه نمودن دمکراتیک به آن، برنامه ریزی در جهت القای تفکر اومانیستی به عنوان جهان بینی علمی و اصیل بشری، نا‌کار آمدی اسلام در اجرای قوانین حکومتی، عدم برنامه اسلام در بلند مدت، القای تفکر تساهل به جای تغافل، ماکیاولی نشان دادن سیاست، عدم شانیت دین در مسائل اجتماعی و... را در دستور کار خود قرار داد.

همیشه و در همه حال این جریان، با سدی به نام ولایت فقیه مواجهه گردید که راهی جز شکست را در پیش پای آنان نگذاشته بود بر همین اساس در این یادداشت به بررسی تاکتیک‌های مبارزاتی امام خمینی ره علیه جریان‌های سکولاری می‌پردازیم تا ضمن بررسی این تاکتیک‌ها، وضعیت‌شناسی از جریان معارض داشته باشیم.

پس از عصر رفرمیسم در اروپا و شکل گیری دوران رنسانس، ایتالیایی که دارای بافت دولت – شهر بود به سمت تقابل تفکر به ظاهر مذهبی کلیسای کاتولیک که همیشه تفکر اسکولاستیکی را سرلوحه خود قرار داده بود و هر نوع اندیشیدن حتی در مورد واقعیت‌ها را نفی توحید کلیسایی می‌دانست، سوق پیدا نمود، علاقه بیش از حد نویسندگان، فلاسفه و شاعران ایتالیایی به گذشته و امپراتوری‌های افسانه‌ای آنان را به سمت و سوی مقابله با کلیسای قرون وسطی کشاند و در نبردی اندیشه‌ای موفق شدند بر حکومت ۱۰۰۰ ساله آنان خاتمه دهند و اندیشه اومانیستی را در دستور کار قرار دهند، پس از پایگذاری تفکر اومانیستی دیگر قلمرو دین، دستوارت الهی و معاد و بعثت نبود بلکه علم محوری بر اساس تجربه گرایی و اصالت تجربه بوده است.

اندیشه روشنفکری و رفرمیسم پس از قیام مشروطه خواهی، عده‌ای جاهل و منفعت طلب به سمت مصادره این انقلاب رفته و با بیان مطالبی از کتب متفکران غربی قصد رشنفکری را داشته‌اند که می‌توان به میرزا ملکم خان، تقی‌زاده، میرزا فتحعیل آخوندزاده، عبدالرحیم طالبوف، میرزا آقا خان کرمانی و... اشاره نمود که انقلاب مردمی مسلمانان ایران که با عنوان مشروعه خواهی بود به سمت مشروطه خواهی و اعدام بزرگان و مجاهدانی همچون شیخ فضل الله نوری هدایت نمودند و در ‌‌نهایت دیکتاتوری به نام رضا خان این بر مسند قدرت نشستند.

امام خمینی به عنوان یک مرد عالم و عامل در حوادث دشوار دهه ۴۰ و ۵۰ بسیار زیرکانه با مسائل مختلف مقابله کرد و با استعانت از خداوند حکیم گام‌هایی را برداشت که سرنوشت یک ملت را عوض کرد، تحلیل و تفسیر اعمال این شخصیت بزرگ علاوه بر اینکه در بردارنده بخشی از هندسه شخصیتی ایشان است می‌تواند مآخذ خوبی برای پژوهشگران، اقشار اجتماعی و همه افراد آزادی خواه جهان باشد.

شخصیت‌شناسی این مرد بزرگ را بایستی به این شرح دنبال کرد:

الف) تاثیرات جهاد اکبر

ایمان به هدف و ارمانی که از گوشت و پوست این شخصیت الهی نشات گرفته بود بی‌باکی ایجاد نموده بود که هیچ سدی را در مقابل عبادت خداوند حکیم برای خود مفروض نمی‌دانست. هیچگاه هیچ ابرقدرتی نتوانسته او را از هدف خود بازدارد به بیان پرفسور یان یرپه استاد تاریخ ادیان دانشگاه لومند سوئد می‌گوید: «امام خمینی سیاستمداری به معنای رایج و متداول نبود که قصد بازی در صحنه سیاست را داشته باشد زیرا سخنان و بیانات و موضع گیری‌های وی از اعتقاد و ایمان او نشات و مایه می‌گرفت» (علی اکبر مرتضایی، ۱۳۸۷: ۱۱۳) ایشان مبارزه در راه خدا را یک تکلیف و واجب الهی می‌دانست نه اینکه بر مبنی غرایض شهر ت طلبی و کسب منفعت بیشتر قیام نماید. امام راحل در پاسخی که به خبرنگار رادیو و تلویزون حکومتی فرانسوی می‌دهد، هدف قیام را بیان می‌دارد: «تا آنجا که به اهداف اسلامی برسیم و دست اجانب و مفتخوران را از دامن اسلام و ایران کوتاه کنیم» (طلیعه انقلاب اسلامی، ۱۳۶۳، ج۳: ۴۶۸)

خمینی کبیر(ره) نه تنها از ابر قدرت‌های بزرگ نمی‌ترسد بلکه همیشه انان را دشمن خدای بزرگ می‌دانست و با کوچک شمردن و بیان اوصاف آنان نقش آفرینی قعلانه ابرقدرت هارا نقش بر آب می‌نمود او همیشه می‌فرمود: «امریکا هیچ غلطی نمی‌تواند بکند» همه این‌ها و ده‌ها سند و مدرک علمی دیگر تنها و تنها نشان دهنده زوال نفسانیت در امام راحل و ظهور نور خدا و نور هدایت طلبی حقه در وجود ایشان بوده است.

ب) باز‌شناسی مفاهیم خاص و باز تعریف عملی بعضی از آنان

امام راحل با الهام گیری از پدران اطهر و معصومش راهی را انتخاب نمود که هرچند گنگ و خسته کنند بود که با تدبیر و درست اندیشی بازتعریفی از مفاهیمی ارائه نمود تا سبب بیداری بدنه جامعه شود هرچند این بیداری ۱۵ سال تبعید از شهر و وطن را به همراه داشت ولی می‌توان گفت نقش آن تا ۱۰‌ها سال از گذشت انقلاب می‌توان به صورت ملموس مشاهده نمود. از این بازتعاریف می‌توان به احیای سنت امر به معروف و نهی از منکر به وسیله بیدار‌گری و بازخوانی اقدامات ولایی امام حسین، باز‌شناسی معانی واقعی تقیه و ارزیابی فعل امام معصوم در کربلا و قرار دادن اسلوبی به معنای تقیه در محلی که خظر احتمالی برای اصل دین وجود دارد. او چنین بیان می‌نماید: «... اما وقتی که اصول اسلام و حیثیت ان در خطر است، جای تقیه و سکوت نیست» (خمینی، ۱۴۷)، تلقی ایشان از مفهوم انتظار و بستر سازی ظهور مهدی موعود روحی له الفداء، القای اندیشه حکومت عدل الهی به بدنه جامعه و... اشاره نمود.

امام راحل اندیشه احیا‌گری را برای خود مفروض می‌دانست و مقتدای خود را امام حسین و اهل بیت قرار داده بود در این زمینه پی‌تر بلانشه و کلر ببریر در کتاب انقلاب به نام خدا می‌گوید: «سرنوشت غریبی دارد این روح الله خمینی، چند سال پیش نیمی از این تظاهرکنندگان حتی نام او را نمی‌دانستند. او یک ملای تبعیدی بود. اما فریاد وی تا پنجره‌های کاخ نیاوران نیز رسید. اکنون خمینی وارث امام حسین ع است که بیش از همه مورد احترام شیعیان است. در نظر مردم، خمینی نیز با امام حسین شبیه می‌شود که در یک دست قرآن و در دست دیگر مسلسل به دست گرفته است. ونیز وی با قیام امام حسین ع بر علیه یزید همانند شده است.» (پی‌تر بلانشه و کلر بریر، ۱۳۸۵: ۴۵)

ج) شجاعت و شهامت بی‌نظیر و بی‌بدیل در راه مبارزه و اهداف کلان

امام خمینی(ره) بنابر بیانی که گذشت دارای شخصیتی بود که همیشه مورد احترام همگام بود، او با خود سازی خویش، راهی را پیمود که ارزوی خیلی از انیبا و اولیای خدا بوده است. مقابله و نهراسیدن در برابر کشورهای شرق و غرب و شعار نه شرقی و نه غربی یکی از نشانه‌های این شخصیت عزیز بوده است.

ایشان اخلاص و تقوا را زمینه ساز رسیدن به هدف اصلی و مبارزه بزرگ می‌دانست و در این راه نیز از جوانی قدم‌های ترقی را با جهش بلندی طی نمود. این مرد بزرگ در سخنرانی بعد از فاجعه طلاب قم می‌فرماید: «... ناراحت و نگران نشوید، مضطرب نگردید، ترس وهراس را ازخود دور کنید.
 شما پیروپیشوای انی هستیدکه دربرابرمصایب وفجای عْصبرو استقامت کردند، که آنچه ما امروزمی‏بینیم نسبت به آن چیزی نیست.

پیشوای ان بزرگوارما، حوادثی چون روز عاشورا وشب یازدهم محرم راپشت سر گذاشته‏اند و در راه دین خدا یک چنان مصایبی را تحمل کرده‏‌اند.

شما امروزچه می‌‏گویید؟ ازچه می‌‏ترسید؟ برای چه مضطربید؟ عیب است برای کسانی که ادعای پیروی ازحضرت امیرعلیه‏السلام و امام حسین علیه السلام رادارند، دربرابراین نوع اعمال رسوا وفضاحت‏آمیز دستگاه حاکمه، خودرا ببازند.....» به بیانی دیگر امام راحل همیشه خود را غرق در ذات الهی می‌دانست و قدرت را از آن او و هیچ کس را لحظه‌ای قادر و توانا‌تر از خدای متعال نمی‌دانست و همین سبب گردید تا ایشان لحظه‌ای ترس بر خود جاری و ساری ننماید.

د) همراه سازی مردم با نهضت و مردمی کردن آن

غالب رهبران جهان و انقلاب‌های به اصطلاح بزرگ همیشه محدود به قشر خاصی از تفکر یا حداکثر محدود به یک شهر بود، همراه بودن یک ملت و همه اقشار در یک انقلاب سابقه‌ای در تاریخ نداشته است و تنها انبیا و اولیای خدا بودن که با نفس مسیحیایی خود این گام بزرگ را برداشتند. ظهور امام خمینی در صحنه سیاسی ایران از اوایل دههٔ چهل نقطهٔ عطف فصل جدیدی در مبارزه با رژیم دیکتاتوری ایران بود. ایشان دارای نبوغ و استعداد شایانی در گفتمان سازی تفکر انقلاب میان مردم داشت به تعبیر مهدی بازرگان، در مقایسه با رهبران سیاسی و روحانیون گذشته امتیاز و نبوغ آیت الله خمینی در این بود که هم درد و همراه با ملت از آغز، لبهٔ تیر حمله را بر گلوی استبداد گذاشته و همهٔ اقشار جامعه به میدان مبارزه با رژیم پهلوی فرا خواند تا یک دل و یک جهت در راه رهایی از شر شاه ستمگر قدم بر دارند (مهدی بازرگان، ۱۳۸۴: ۲۳۴)

ایشان دلیل همراهی مردم را این چنین بیان می‌نماید: «ملت مرا خدمتگذار به اسلام و ایران می‌داند و من مسائل و خواسته‌هایی را مطرح می‌کنم که سال‌ها در وجود و نهاد مردم محبوس بوده و قدرت بیان آن را نداشته‌اند. از طرف دیگر تمام عملکرد دولت پهلوی تا کنون بر خلاف مصالح اسلام و ایران بوده است.» (طلیعهٔ انقلاب اسلامی، ۱۵) که خود نشان دهنده فهم بالای سیاسی و انگیزه اجتماعی این مرد الهی در بکار گیری نیروهای مردمی است.

ه) ایدئولوگ، فرماندهی و مدیریت راهبردی امام در جامعه

هر انقلاب و تغییر حکومتی که در جهان صورت پذیرفت بر خلاف انقلاب اسلامی که تفکر و باورهای اصیل مردمی را نفی نکرد بلکه در تقویت آن گام‌هایی برداشت. رهبری انقلاب اسلامی با داشتن ایدئولوژی اسلامی بر خلاف تصاویر غرب در ارتجاعی خواندن انقلاب و پیش بینی سقوط آن در آینده نزدیک، زبان سیاسی نوینی را به جهان منعکس نمود که پس از گذشت دو دهه از آن نمونه‌های گسترده‌ای را در سطح منطقه مشاهده می‌نماییم. خود امام راحل نیز انقلاب اسلامی را از نظر محتوا و ایدئولوژی بهترین و بزرگ‌ترین انقلاب چند ساله اخیر دانسته و می‌فرماید: «دشمنان ما باید بدانند که هیچ انقلابی در جهان همانند انقلاب اسلامی ما با ضایعه‌ای کم و دستاوردی عظیم همراه نبوده است و این جز به برکت اسلام نیست.» (کلمات قصار- پند‌ها و حکمت‌ها -، ۹۵) ایشان با قرائت تازه‌ای از مفاهیم دینی همچون تقیه، جهاد، شرورت حضور سیاسی روحانیون و... عناصری آرمانی و انسانی و گفتمان‌های سیاسی و اجتماعی نوینی را پدید آورد (عباس ایمان‌پور، ۱۷۹) که هر یک در حقیقت مبنای فکری اصیلی است که سالیان درازی رهبران اسلام و بزرگان فقه تشیع در بیان آن تلاش کردند و همه و همه در ابعاد وجودی این مرد بزرگ بازتاب یافت.

رهبری انقلاب اسلامی که از سال ۱۳۴۱ بر عهده امام راحل قرار گرفت بر خلاف رهبران دیگر و معاصر خود که گهگاه یا فقط مدیریت در صحنه را داشتند و یا از مبلمان خود فرامین ملی صادر می‌نمودند روش‌هایی را بیان نمود و تعلیم داد که سالیان دراز نخبگان سیاسی و اجتماعی در حال بررسی و تحلیل آن هستند از این ویژگی‌ها می‌توان به نکات ذیل اشاره نمود:

۱. تکیه بر حضور همه گروه‌ها و اقشار در صحنه انقلاب و ایجاد وحدت میان آنان،

۲. حاکم ساختن ایدئولوژی اسلام بر مبارزهٔ مردم در انقلاب

۳. خارج سازی گفتمان انقلاب از وابستگی به خانواده‌های سیاسی و تنگ نمودن هسته مرکزی قدرت میان عده‌ای رجال ذی نفوذ

۴. برنامه ریزی و استفاده از شخصیت‌های کاردان ولایق در دایره تصمیم گیری و مشورت خواهی
که در ‌‌نهایت با جمع بندی این بخش می‌توان گفت ایشان برای نیروهای مذهبی که بدنه اصلی جامعه را تشکیل می‌دادند رهبری بالقوه و بالفعل بوده و برای نیروهای سیاسی غیر مذهبی، رهبری ملی و ضد امپریالیست به شمار می‌آمد که این فقط و فقط از شخصیتی بر می‌آمد که دارای افکار بزرگ و انگیزه و تلاش روز افزون بود.

ی) زمان‌شناسی و استفاده از بستر‌های مناسب

امام راحل یکی از بهترین افراد معاصر خود بود بلکه بهتر است گفته شود یکی از بهترین افراد تاریخ ایران بود که با دانستن موقعیت‌های تاریخی اقداماتی را انجام داد که هرگز در وهلهٔ اول قابل فهم برای خیلی از اندیشمندان سیاسی بوده است. این مرد الهی در مواردی همچون سخنرانی اتشین و انقلابی خود در محکومیت واقعه ضد بشری حمله به مدارس علمیه قم، مقابله با لایحه انجمن یالتی ولایتی، انقلاب سفید، کاپیتالاسیون، تبعید و عدم مصالحه با دشمنان اسلام و ایران، مقابله با جریانات التقاطی و انحرافی پس از انقلاب همچون جبهه ملی، سازمان منافقین، بنی صدر و.... مدیریت زمان و شناخت خود از بستر‌های جامعه را به همگان نشان داد.

نتیجه گیری

در این یادداشت برنامه ریزی گردیده بود که با بررسی شیوه شخصیت‌شناسی امام راحل بینشی از شخصیت معمار کبیر انقلاب به خوانندگان داده شود ولی نویسنده پس از بررسی سیره عملی و علمی ایشان متوجه قاصر بودن قلم و نا‌توان بودن تحلیل‌ها را مورد توجه قرار داد ولی با توجه به این نوشتار باید گفت ابعاد‌شناسی شخصیت امام خمینی به عنوان یک فقیه، رجل سیاسی، فیلسوف، عارف، رهبر، اقتصاد‌دان و.... نه تنها در این یادداشت بلکه در ده‌ها کتاب قابل جمع نیست و با تبیین شخصیت ایشان می‌توان راهکارهایی را بدست اورد که انسان سازی را به سرانجام برساند.


انتهای پیام/
اخبار پیشنهادی
تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.
آخرین اخبار