جنگ‌های آمریکا، نه تنها از آزادی و امنیت محافظت نکرده بلکه آن را به ویرانی کشانده است. لذا در "روز یادبود" تقریباً ناممکن است که بخواهیم یاد کشته‌شدگان جنگ را گرامی بداریم، بدون اینکه از آنان تجلیل کنیم، و محال است از آنان تجلیل کنیم، بی‌آنکه جنگ را بستاییم.

به گزارش سرويس بين‌ الملل باشگاه خبرنگاران،"روز یادبود" (Memorial Day) یکی از تعطیلات رسمی ایالات متحده آمریکا در آخرین دوشنبه ماه مه است. این روز به یاد کسانی که جان خود را در جنگ‌های نیروی ارتش ایالات متحده امریکا از دست داده‌اند گرامی داشته می‌شود.

"پاول کریگ رابرتس" (Paul Craig Roberts) معاون وزیر سابق خزانه‌داری آمریکا روز یکشنبه 25 مه 2014 در مقاله‌ای با عنوان "چرا جنگ، اجتناب‌ناپذیر است؟" می‌نویسد:



روز یادبود،‌ روزی است که ما در آن یاد کشته‌شدگان جنگ‌هایمان را زنده می‌کنیم؛ در واقع روز 4 ژوئن، به روز "جشن جنگ" تغییر ماهیت داده است!

اعضای خانواده و دوستان کسانی که عزیزان خود را در جنگ از دست داده‌اند، نمی‌خواهند ببینند که این مرگ، بیهوده بوده، بلکه به منزلۀ تعهدی پرافتخار از سوی سربازانی شریف است که برای حقیقت، عدالت و رؤیای آمریکا جنگیده‌اند. گزاره‌های وطن‌پرستانه به ما می‌گویند که ما چقدر به آن‌هایی که جانشان را برای آزادی ما دادند، بدهکاریم.

این گزاره‌ها در واقع منظور بدی ندارند ولی به واقعیت غلطی منجر شده و مستلزم جنگ‌های پی در پی هستند. هیچ یک از جنگ‌های آمریکا، ربطی به حفظ آزادی این کشور نداشته است. برعکس، جنگ‌ها همواره آزادی‌های شهروندی ما را به حاشیه رانده و ما را در بند کشیده‌اند.
"آبراهام لینکلن" (Lincoln) شانزدهمین رئیس جمهور آمریکا قانونی برای دستگیری و بازداشت خبرنگاران و سردبیران روزنامه‌ها وضع کرد. وی باعث بسته شدن 300 روزنامه و بازداشت 14000 زندانی سیاسی در آمریکا شد. لینکلن نمایندگان ضدّجنگ در مجلس نمایندگان ایالات متحده را دستگیر کرد و به کنفدراسیون‌ها فرستاد.

"وودرو ویلسون" (Woodrow Wilson) بیست و هشتمین رئیس جمهور آمریکا جنگ جهانی اول را بهانه‌ای برای محدود کردن آزادی عقیده قرار داد. "فراکلین روزولت" (Franklin D. Roosevelt) از جنگ جهانی دوم استفاده کرد تا 120.000 شهروند آمریکایی با اصلیت ژاپنی را به دلیل سوءظن‌های نژادی تحت معاینه قرار دهد. پروفسور "ساموئل والکر" (Samuel Walker) با ادله متعددی به این نتیجه می‌رسد که آزادی، در هیچ دوره‌ای از تاریخ آمریکا به اندازه دوران "جورج دبلیو بوش " (George W. Bush) آن هم با شعار "جنگ بر ضدّ ترور" در معرض خطر نبوده است.

بی‌توجهی "جورج بوش" به مصداق‌های قانون اساسی تا دوران "باراک اوباما" رئیس جمهور فعلی آمریکا نیز ادامه یافت و ما برای دفاع از آزادی خود مجبوریم سربازانمان را به کشتن دهیم. رئیس جمهور آمریکا شهروندان ایالات متحده را به اتهامات واهی و بی‌آنکه در برابر قانون اساسی موظف به پاسخگویی باشد، آن‌ها را به کام مرگ می‌کشد.

به هر حال این یک اصل اثبات‌شده است که جنگ‌های آمریکا، نه تنها از آزادی محافظت نکرده بلکه آن را به ویرانی کشانده است.

تجزیه‌طلبی کشورهای آمریکای جنوبی، خطری برای امپراطوری واشنگتن بود و نه برای مردم آمریکا. نه آلمانی‌ها در جنگ جهانی اول و نه آلمان و ژاپن در جنگ جهانی دوم، خطری برای ایالات متحده محسوب نمی‌شدند. آلمان، جنگ جهانی اول را با هدف توسعه قلمرو خودش شروع نکرد و ادامه نداد. "هیتلر" نمی‌خواست با انگلیس یا فرانسه بجنگد، بلکه نخستین آرمان وی بازپس‌گیری آن ایالت‌هایی از آلمان بود که در جنگ جهانی اول از دست رفته بود.همچنین بلندپروازی‌های ژاپن محدود به آسیا بود.

باید این حقیقت تلخ را بپذیریم که اکنون در قرن 21 کشورهای عراق، افغانستان، لیبی، سومالی، سوریه، پاکستان و یمن که توسط بوش و اوباما ویران شدند، هیچ تهدید نظامی برای ایالات متحده آمریکا محسوب نمی‌شدند. جنگ‌ها تنها برای گسترش سیطره واشنگتن، منافع بانکداران و شرکت‌های تسلیحاتی آغاز شدند.

تقریباً ناممکن است که بخواهیم یاد کشته‌شدگان در جنگ را گرامی بداریم، بدون اینکه از آنان تجلیل کنیم، و محال است از آنان تجلیل کنیم، بی‌آنکه جنگ را بستاییم.

ایالات متحده در قرن 21 جنگ‌هایی را هدایت کرده که هیچ کدامشان بر علیه ارتش یا تهدید آزادی آمریکا نبوده‌اند بلکه علیه غیرنظامیان، زنان، کودکان و حتی آزادی‌های خود ما صورت گرفته‌اند. برخی نخبگان داخلی کاخ سفید می‌گویند برای غلبه نهایی بر "خطر تروریسم" باید 20 الی 30 سال دیگر به این جنگ‌ها ادامه دهیم.

واشنگتن با همدستی در سقوط دولت مشروع اوکراین، خود را در تقابل با روسیه قرار داد. این رویارویی می‌تواند برای واشنگتن و شاید برای تمام دنیا گران تمام شود. البته باید از سران واشنگتن پرسید وقتی که "قذافی" و "اسد" در مقابل شما سر خم نکردند، چطور چنین انتظاری از "پوتین" دارید؟!

نظرسنجی‌ها در سطح جهانی نشان می‌دهد که مردم دنیا ایالات متحده آمریکا و اسرائیل را دو کشور تهدیدکننده صلح می‌دانند. در این لیست، کشورهایی مانند ایران و کره شمالی که پروپاگاندای آمریکا آن‌ها را "محور شرارت" می‌نامید، در رده‌هایی بسیار پایین‌تر قرار دارند.

ایدئولوژی، عامل مهمی در بروز جنگ‌ها هستند. مثلاً دولت اسرائیل تحت‌تأثیر ایدئولوژی صهیونیستی "اسرائیل بزرگ؛‌ از نیل تا فرات" است. [...] ایدوئولوژی‌پردازی واشنگتن هم عمدتاً بر پایه دکترین نظریه‌پردازانی چون "برژینسکی" استوار است. اساس سیاست خارجی در این ایدئولوژی، این است که آمریکا باید دست برتر را بر اوراسیا داشته باشد.


پاول کریگ رابرتس" در ادامه مقاله‌اش این گونه می‌نویسد:

من به خوبی با این مؤسسه راهبردی آشنایی دارم که معتقد است واشنگتن در مسئله اوکراین، یا باید بر روسیه غالب شود و یا جایگاه خود به عنوان تک ابرقدرت را از دست خواهد داد.

ایدئولوژی جنگ‌طلبی در دکترین "پاول ولفوویتس" (Paul Wolfowitz) روشنفکر نئومحافظه‌کار، حتی از دکترین گفته شده هم پررنگ‌تر می‌شود. وی سیاست خارجی و دفاعی ایالات متحده آمریکا را این طور عنوان می‌کند:

«هدف ما این است که از تجدیدحیات رقبای جدید جلوگیری کنیم،‌ خواه این رقبا در قلمرو شوروی سابق باشد یا هرجای دیگر (چین). توجه به این نکته مهم در راهبردهای دفاعی- منطقه‌ای جدید، مستلزم آنست که ما نگذاریم هیچ قدرتی به مناطق دارای منابع غنی مسلط شود.»

آمریکا و اسرائیل، هیچکدام ابایی از شهرت جهانی‌شان به عنوان بزرگترین تهدید برای جهان ندارند و حتی بدان افتخار می‌کنند. سیاست خارجی هر یک از آن‌ها عاری از هر دیپلماسی و بر خشونت استوار است. ‍‍[...]

ترجمه از طاهری

منبع:

http://antikrieg.com/aktuell/2014_05_26_warumkrieg.htm



انتهای پیام/
اخبار پیشنهادی
تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.
آخرین اخبار