به گزارش
خبرنگار سیاست خارجی باشگاه خبرنگاران؛ محمودرضا امینی کارشناس سیاست خارجی طی یادداشتی به رویکرد اوباما نسبت به مذاکرات هستهای با ایران پرداخته است.
متن یادداشت به شرح ذیل است:
از زمان تشدید مساله هستهای کشورمان در سال 1381 تاکنون، میتوان به صراحت این ادعا را مطرح کرد که جمهوری اسلامی ایران منطقی روشن را در قبال مذاکره و رفع شبهات غربیها داشته است.
اگرچه در این مسیر تاکتیکهای متفاوتی اتخاذ شده است اما رویکرد کلی کشورمان در این مساله همواره تلاش برای مذاکره و رفع شبهات به همراه تاکید بر حقوق مسلم هستهای جمهوری اسلامی ایران بوده است.
در مقابل اما آمریکاییها خصوصا در دوران ریاست جمهوری جمهوریخواهان (جورج بوش) همواره بر عدم به رسمیت شناختن حقوق هستهای ایران تاکید داشتند و در راستای این هدف از حربه تهدید و ارعاب نظامی استفاده میکردند.
این در شرایطی بود که ایران با امضای معاهده تهران در سال 1382 مدتی حتی به صورت داوطلبانه فعالیتهای هستهای خود را به حالت تعلیق در آورد اما در پاسخ به این اقدام اعتمادساز پاسخی غربیها پس از حدود 2 سال تعلیق داوطلبانه این بود که بهترین تضمین برای عدم انحراف در فعالیتهای هستهای ایران این است که بهطور کلی این فعالیتها کنار گذاشته شود.
پس از این خلف وعده غربیها مذاکرات به شکست انجامید و از سرگیری فعالیتهای هستهای توسط ایران آغاز شد.
پیام آشکار این اقدام توسط ایران برای غربیها این بود که سیاست فشار و ارعاب برای توقف برنامههای هستهای ایران سیاستی اشتباه است. در نهایت با مقاومت و ایستادگی نظام و همینطور ملت بر سر حقوق هستهای، غربیها و در راس آن آمریکا دریافتند که متوقف کردن پیشرفتهای هستهای ایران و بازگرداندن آن به عقب خیالی باطل است.
نتیجه این ایستادگی و مقاومت چیزی نبود جز تجدیدنظر در نحوه معامله با ایران از جانب آمریکاییها، آمریکاییها خصوصا در دوره حاکمیت دموکراتها (دولت اوباما) به مرور به این واقعیت پی بردند که هدف راهبردی خود را در مذاکره با ایران باید تغییر دهند و خیال به عقب برگرداندن ایران را از سر به در کنند.
فصل جدید مذاکرات ایران با غربیها، با روی کار آمدن دولت یازدهم در شرایطی آغاز شده است که آنها واقعیت هستهای شدن کشورمان را پذیرفتهاند و از مطالبات دور از واقعیت خود فاصله گرفتهاند. همچنین یکی دیگر از تحولات عمده در مذاکرات در این است که آمریکاییها بهطور مستقیم وارد مذاکرات شدهاند.
همانطور که اشاره شد رویکرد ایران در مذاکرات هستهای از همان آغاز از منطقی روشن برخوردار بوده است که البته ضمن ابتکارات و تغییرات تاکتیکی، این رویکرد و منطق شفاف که مبتنی بر حفظ حقوق مسلم هستهای است کماکان دنبال شده است. در مقابل این غربیها بودهاند که از مرحله انکار پیشرفتهای هستهای ایران گذشتهاند و امروزه ضمن به رسمیتشناسی حق هستهای ایران، مدعی برخی نگرانیها هستند.
با اینحال نکته قابل توجه در این است که دولت اوباما که آن را میتوان طرف اصلی مذاکرات هستهای با ایران دانست، کماکان از فقدان یک رویکرد و منطق روشن و منسجم در رنج است.
اوباما اگرچه از سویی بر تداوم دیپلماسی و مذاکرات هستهای با ایران سخن میگوید اما از طرف دیگر به شدت از جانب لابی صهیونیستی آیپک تحت فشار است. این چنین است که در طول مدت کمتر از یکسال که از مذاکرات جدید میگذرد دولت اوباما و شخص اوباما بعضا اقدامات و مواضع ضد و نقیضی را اتخاذ کردهاند.
در تحلیل چرایی این مساله، آن را میتوان با دو نگاه مورد بررسی قرار داد، از یک نظر میتوان مواضع ضد و نقیض اوباما را مبنی بر رویکرد دوگانه و دولت دموکرات آمریکا در مساله هستهای ایران دانست.
از این منظر اوباما مانند سلفش بر این اعتقاد است که به هر نحوی که شده باید برنامه هستهای ایران متوقف شود. با اینحال به اقتضای پیچیدگی موضوع، دولت دموکرات اوباما مشیای دوگانه در قبال این مساله در پیش گرفته است.
به این معنا که به صورت تاکتیکی از ابزار گفتگو و مذاکره برای مهار کردن برنامه هستهای ایران استفاده میکند، در این نگاه هدف اوباما با جمهوریخواهان و تندروها در آمریکا مشترک است اما در تاکتیکها با هم اختلاف نظر دارند.
اما نگاه دوم مواضع و رفتارهای ضد و نقیض اوباما و دولتش را به گونهای دیگر تحلیل میکند، در این نگاه رویکرد اوباما در مساله هستهای ایران رویکردی متزلزل است.
این به آن معنا است که هدف راهبردی اوباما حل و فصل پرونده هستهای ایران با مشیای مبتنی بر مذاکره و گفتگو است، اوباما تلاش دارد تا با گرفتن تضمینهای روشن و نظارت جدی بر فعالیتهای هستهای ایران، اتمام این کشمکش را بهعنوان یکی از دستاوردها و موفقیتهای تاریخی دموکراتها و دولت خودش برجای بگذارد. با اینحال در این مسیر به شدت از جانب جمهوریخواهان مستقر در کنگره و همینطور لابیهای ضد ایرانی که در ساختار سیاسی آمریکا از قدرت فراوانی برخوردارند، تحت فشار است و این خود سبب تزلزل و رفتارهای ضد و نقیض از جانب اوباما و دولتش گشته است.
این پرسش کماکان باقی است که کدام یک از دو تحلیل فوقالذکر میتواند توضیح بهتری از چرایی مواضع و رفتارهای ضد و نقیض دولت اوباما ارائه دهد، با اینحال آنچه که روشن است این است که رویکرد جمهوری اسلامی در مذاکرات خود با غربیها از منطقی استوار و منسجم برخوردار است. دستاوردهای هستهای جمهوری اسلامی ایران تا کنون با اتکا به اراده و عزم داخلی و ملی بوده است و در مرحله فعلی نیز صرف نظر از نیت و اراده غربیها و آمریکاییها، راه جمهوری اسلامی ایران و هدفش روشن است.
انتهای پیام/