مهراوه شریفینیا بازیگر کیمیا در گفتگو با
خبرنگار رادیو تلویزیون باشگاه خبرنگاران گفت: مجموعه کیمیا، اولین سریال 100 قسمتی است که کار میشود و در عین حال که بسیار دشوار است خیلی دلچسبتر از سایر کارها است زیرا به نوعی واقعا یک زندگی است و من به عنوان بازیگر نقش کیمیا حس کردم که با این مجموعه بزرگ و با آن عجین شدم چرا که زمان بیشتری درگیر آن بودم و به همین دلیل بیشتر توانایی فهمیدن نقشم را داشتم و به نوعی بخش جدی از وجودم شده است.
وی افزود: به طور کلی تمام نقشهایی که یک بازیگر ایفا میکند باهم متفاوتند، مانند انسان که تک تک باهم تفاوت دارند اما به اعتقاد من کیمیا شاید ویژهتر باشد، چرا که بازه زمانی طولانی یعنی حدود 9 ماه کنار آن بودم و فکر میکنم این همراهی چند ماه دیگر نیز ادامه پیدا کند.
شریفینیا در ادامه گفت: هیچ وقت به این فکر نکردم که نقشی که ایفا میکنم تا چه حد به شخصیت خودم نزدیک است بلکه همیشه تلاشم بر این بوده که آن کارکتر را بشناسم تا ببینم چه چیزهایی نیاز دارد که در وجود خودم تقویت کنم.
بازیگر مجموعه "خداحافظ بچه" در مورد نقش "کیمیا" گفت: کیمیا دختری جسور، کنجکاو، سمج و جالب است که شاید بخشهایی از شخصیت او در وجود من باشد و تنها میتوانم بگویم که کیمیا را تحسین میکنم.
وی تصریح کرد: باتوجه به خاص بودن نقش کیمیا، انتخاب شدن برای این نقش تا حدی میتواند خوش شانسی محسوب شود، اما بخش دیگر آن مرتبط با اعتمادی است که یک بازیگر میتواند جلب کند، چرا کار در چنین مجموعه خصوصا برای نقشی که بار اصلی را به دوش میکشد تمام زندگی یک بازیگر را تحت شعاع قرار میدهد، به نحوی که تا یکی، دوسال در کارهای دیگر ایفای نقش کنید.
شریفینیا اظهار داشت: "کیمیا" برای من یک امتحان جدی است و من تلاشم را میکنم که از این امتحان سربلند بیرون بیایم، چرا که برای فرصتی که در اختیارم قرار داده شده است ارزش قائلم و سعی میکنم قدر کیمیا را بدانم.
بازیگر "روز حسرت" بیان کرد: من در دو کار "دزد عروسکها" و "ساعت شنی" را با مادرم همبازی بودم، اما تنها در "دزد عروسکها" نقش مادر و دختر را ایفا کردیم و این که اکنون پس از حدود 20 سال دوباره نقش مادر و دختر را بازی میکنم یک تجربه فوقالعاده است چرا که در آغوش مادر گریستن حس ویژهای است که برای یک بازیگر شانس محسوب میشود و به واقعی شدن رابطه خانواده کمک بسیاری میکند.
وی در ادامه گفت: البته رابطه من با حسن پورشیرازی و علی شادمان هم بسیار خوب است و این دو مانند پدر و برادرم هستند اما اینکه وقتی از همه جا خستهام به آغوش مادر واقعی خودم بروم، ضربان قلب او مرا منقلب میکند و این موضوع، به واقع یک موهبت است.
این بازیگر خاطر نشان کرد: کیمیا را باید در همان سال 57 تا 63 باور کرد و تلاش ما برای باورپذیر کردن آن ما را با مشکلاتی مواجه کرد، چرا که ما با مشکل پوشش مردم، نوع وسایل نقلیه در خیابانها و حتی پلاک خانهها مواجه بودیم اما میتوانم بگویم وجود کارگردان خوب، برای پشت سرگذاشتن این مشکلات به واقع نعمت است.
انتهای پیام/