باشگاه خبرنگاران گزارش میدهد
باشگاه خبرنگاران گزارش میدهد
به گزارش
خبرنگار سیاسی باشگاه خبرنگاران، اواسط تابستان بود که تاسیس تشکلی موسوم به ندا با محوریت "صادق خرازی"، مانند بمب در اردوگاه اصلاح طلبی صدا کرد؛ تشکلی که برخی از اصلاحطلبها در ابتدای امر آن را برنتافتند و با رویکردی انحصارطلبانه و قیم مابانه در نشریات زنجیرهای این تشکل نوپا را مورد هجمه قرار دادند.
سکانس اول ، "ندا" مورد هجمه اصلاح طلبان قرار میگیرد انتقادات اصلاح طلبان از ندا، همه ابعاد و وجوه این تشکل را شامل میشد؛ از موسس آن گرفته تا اعضای نسبتا جوان و ناپختهای که به تعبیر قوچانی غوره نخورده میخواهند مویز شوند.
اصلاح طلبها که مواضع و اظهارات هنجارشکنانه آنان در جریان فتنه 88 هنوز از حافظه تاریخی ایرانیان پاک نشده، در اولین گام برای مخالفت با ندا، موسس این تشکل را به زیر تیغ تیز انتقادات خود سپردند.
"تجربه نشان داده دیپلماتها سیاستمداران خوبی نیستند"؛ این تعریضی بود که احمد شیرزاد عضو حزب منحله مشارکت در همان روزهای آغازین تاسیس ندا، نثار موسس آن کرد؛ البته شیرزاد که زمانی از تریبون مجلس ششم حرفهای رادیو اسرائیل را در مخالفت با برنامه هستهای کشورمان نطق میکرد، تنها به این تعریض قانع نشد و در مصاحبه با روزنامه زنجیرهای اعتماد صراحتا اعلام کرد:"به صادق خرازی نمیخورد لیدر نسل دوم اصلاح طلبان باشد".
"احمد پورنجاتی" دیگر اصلاحطلبی بود که به تاسیس تشکل ندا واکنش نشان داد؛ البته واکنش پورنجاتی به این رویداد سیاسی، از نوع فیسبوکی بود، در نتیجه وی با توجه به اقتضای فضای شبکههای اجتماعی، برای تخریب تشکل ندا متوسل به هزل و مطایبه شد؛ پورنجاتی اینچنین نداییها را نواخت،"شنیدهام یک فقره آقا صادق خرازی به قصد قربت و لابد برای پیشبرد روند اصلاحطلبی، یک تشکیلات درست کردهاند به نام ندا یا نسل دومیهای اصلاحات، مبارک است؛ این نوه نسل سومی عمهجان بنده هم قصد دارد تشکیلاتی درست کند به نام نسا یا نسل سومیهای اصلاحات".
انتقادات تخریبگونه اصلاح طلبان از ندا تنها به "شیرزاد" و "پورنجاتی" ختم نشد، بلکه "محمد رضا تاجیک" هم وارد کارزار تخریب ندا شد؛ تاجیک که در دوران اصلاحات ریاست مرکز بررسیهای استراتژیک ریاست جمهوری را برعهده داشت و در ایام فتنه 88 طی یک درفشانی اعلام کرده بود مردم(فتنه گران) خیابان را پارلمان خود کنند، اینبار برای نداییها هم شمشیر را از رو بست و اعلام کرد:" ندا صدای نواصلاحطلبی نیست".
در آشفته بازار تحلیل ها و نقدهای رفرمیستی ورشکستگان سیاسی، "صفایی فراهانی" نیز از فرصت تاسیس تشکل ندا استفاده کرد و طی سخنانی در رد این نوباوه سیاسی گفت: "راهاندازی تشکل ندا به آن معناست که اصلاحات باید با یک نگاه جدید وارد عرصه سیاست شود و به نظر من این تعریف کاملا اشتباه است چراکه اصلاحات، نیاز به بازنگری ندارد و از مشی سیاسی خاصی برخوردار است".
ورود پادوهای رسانهای به پروژه تخریب ندا
البته انتقاد از تشکل ندا تنها به اصلاح طلبان تشکیلاتی منحصر نشد بلکه پادوهای رسانهای مدعی اصلاحات نیز تمام توان نشریات و جراید متبوع خود را برای ضربه زدن به ندا بکار گرفتند؛ محمد قوچانی یکی از همان افراد رسانهای بود که از بدو تاسیس تشکل ندا، به تعبیری بر صفرای خویش برنیامد و با این تشکل نوپا از سر دشمنی وارد شد.
نامبرده که اخیرا ردای عضویت در حزب کارگزاران را به تن کرده است و ید طولایی در به تعطیلی کشاندن نشریات مدعی اصلاح طلبی دارد، به تاسیس ندا اینچنین واکنش نشان داد:" من به موج اخیر نسل دوم اصلاحطلبی مشکوکم، این کار بازی کردن در زمین حریف است".
"جوانان اصلاحطلب دزد هستند!!"؛ این اظهارنظر "عماد بهاور" را شاید بتوان رادیکالترین موضع اصلاح طلبان در قبال تاسیس تشکل ندا دانست؛ البته "بهاور" که خود از محکومان فتنه 88 محسوب میشود تنها به عتاب دوستان سابقش اکتفا نکرده بلکه به آنها پیشنهاد کرده که به جای نسل دوم اصلاح طلبان خود را نسل دوم اعتدال گرایان بنامند.
اصلاحطلب بدلی، محافظهکار، قدرتطلب، نفوذی،تواب، بیشناسنامه و خیانتکار از دیگر صفات و عناوینی بود که مدعیان اصلاحات به تناوب پیشکش تشکل ندا، موسسین و اعضایش کردند.
اما دست اندکاران حزب ندا هم در مقابل هجمههای مدعیان اصلاحات ساکت ننشستند و از هر فرصتی برای پاسخ گویی استفاده کردند؛ صادق خرازی در کسوت پایه گذار تشکل ندا به هجمههای اصلاح طلبان اینچنین پاسخ داد: "اصلاحطلبان 50 حزب دارند، ندا هم پنجاه و یکمی".
چه رابطهای میان خاتمی و ندا وجود دارد؟
اما از بدو تاسیس تشکل ندا سوالی که در محافل سیاسی و رسانهای مطرح میشد این بود که نسبت محمد خاتمی با این تشکیلات جدید چیست؟ آیا موسسین ندا با چراغ سبز او پرچم ندا را برافراشتهاند؟ در ظاهر امر از لحن انتقادآمیز رفقای گرمابه و گلستان خاتمی چنین برمیآمد که شاید او هم نسبت به نسل دوم اصلاح طلبان نظر مثبتی نداشته باشد، اما اظهارات خاتمی در واکنش به تولد ندا، معمای معادله را مکشوف کرد؛ خاتمی در این باره چنین گفت: "حضور تشکلهای مختلف در ذات اصلاحطلبی است و گروههای مختلف میتوانند فعال باشند، البته اولویت من فعال شدن تشکلهای موجودی بود که بعضی از آنها محدود شدهاند".
اما ادله دیگری که از موافقت خاتمی با تشکل ندا حکایت میکند به اظهارات خرازی باز میگردد؛ وی در چند جا از جمله مصاحبه با روزنامه الحیات و همچنین در حاشیه مراسم ختم همشیره نجفی از حمایت تمام قد خاتمی از تشکل نوپای ندا خبر داد و تصریح کرد که با موافقت و مشورت خاتمی چراغ ندا را برافروخته است.
همچنین با نگاهی به نخستین بیانیه تشکل ندا، رابطه تنگاتنگ و فراتر از حد مشورتی، خاتمی با ندا آشکار میشود، در بخشی از بیانیه مزبور چنین آمده است:" در فضای سرد و سنگین اولین انتخابات پس از انتخابات 1388 یعنی انتخابات مجلس نهم که بخشی از تشکلهای اصلاحطلب، ناامید و سردرگم، چندان رغبتی برای حضور نداشتند، تدبیر، مسئولیتشناسی و دوراندیشی حجتالاسلام و المسلمین سیدمحمد خاتمی، با وجود مخالفتهای بسیاری، آغازگر دوران جدیدی برای اصلاحات و اصلاحطلبان بود".
آیا "ندا" پوششی برای بازگشت تندروهای مدعی اصلاحات است؟
اما برای درک پیوند خاتمی و تشکل نوپایی چون ندا، شاید نیاز به واکاوی مناسبات حاکم بر اردوگاه اصلاحطلبی پس از انتخابات ریاست جمهوری یازدهم باشد؛ اصلاح طلبان پس از این انتخابات، به لطایف الحیلی درصدد مصادره نتایج آن برآمدند و به موازات این راهزنی سیاسی، بازسازی احزاب خود را نیز در دستور کار قرار دادند.
وقتی تلاش تندروهای مدعی اصلاحات برای راهاندازی مجدد احزاب منحلهای چون مشارکت و مجاهدین به سبب سیاههای از خیانتهای احزاب مذکور بینتیجه ماند، پدرخواندههای اصلاحات پروژه دیگری را کلید زدند تا در پوشش آن، زمینه را برای بازگشت به ساختار قدرت فراهم کنند؛ البته تندروهای مدعی اصلاحات در پروژه جدید خود، احساسات آرمانگرایانه عدهای جوان را پلی برای نیل به ارگاسم سیاسی خود کردهاند.
تلاش مذبوحانه تندروهای مدعی اصلاحات برای بازگشت به صحنه سیاسی کشور در شرایطی است که برخی از آنان منجمله خاتمی هنوز ننگ فتنه 88 را از دامان خود پاک نکرده اند و علیرغم توصیههای دوستان دلسوز کماکان بر طبل همراهی با فتنهگران می کوبند.
انتهای پیام/