1- اهداف قابل لمس. اهداف قابل تحقق معمولا هیجان بیشتری در فرد ایجاد می کنند. برای مثال اگر شما یک فروشگاه زنجیره ای دارید، آرزوی اینکه بتوانید روزی با وال مارت، بزرگترین فروشگاه زنجیره ای جهان، رقابت کنید بیش از حد رویاپردازانه است اما اینکه به فروشنده های خود بگویید که اگر میزان فروش به حدی برسد که شما بتوانید شعبه دیگری تاسیس کنید و در آن زمان برخی از فروشنده های فعلی ارتقای شغلی خواهند یافت، هم اهدافی قابل لمس را تعیین کرده اید و هم اینکه انگیزه های شخصی آن ها را نیز تحریک کرده اید. به خاطر داشته باشید که برای امید بخشیدن به یک کارمند، اهدافی را تعیین نکنید که تنها به نفع شما باشند بلکه دورنمایی را ترسیم کنید که بهبود وضعیت کارکنان نیز در آن گنجانده شده باشد.
2- برنامه ریزی. مدیران باید به کارمندان بیاموزند که چگونه برای تحقق اهدافشان برنامه ریزی کنند و هیجان ناشی از امیدواری را به عمل تبدیل کنند. یکی از روش هایی که می توانید به عنوان یک مدیر به کار بگیرید این است که موانع مربوط به افزایش بهره وری را تا آنجا که می شود کاهش دهید. وقتی کارمندی با شما از تغییر فرآیندهای کار برای بهبود آن ها سخن می گوید به سرعت موانع موجود را به او گوش زد نکنید بلکه نشان بدهید که قدردان تلاش او برای افزایش بهره وری هستید و در مراحل بعدی از او بخواهید راهکارش به طور عملی بیان کند. کارمندان نسبت به مدیران حضور پررنگ تری در فرآیندها دارند و به همین خاطر درک بیشتری از ایرادات آن ها دارند برای مثال برخی اوقات تنها تغییر جایگاه تخلیه و بارگیری می تواند تاثیر قابل توجهی بر سرعت انجام آن داشته باشد. این را کارکنانی که مسوول حمل بارها هستند بسیار بهتر تشخیص می دهند تا مدیری که هنگام فرآیند بارگیری در اتاقش حضور دارد. به همین خاطر این باور را در محیط کار ایجاد کنید که از ایده های مربوط به افزایش بهره وری حمایت می کنید و هنگامی که با ایده ای مواجه شدید نیز این حمایت را نشان دهید.
3- از خودتان شروع کنید. برای اینکه کارمندانتان به کسب و کار امیدوار باشند و باور داشته باشند که می توانند اوضاع را بهتر کنند، مدیرشان نیز باید چنین خصوصیتی داشته باشد. مدیری که هر روز صبح از مشکلات موجود و نابسامانی های اقتصادی سخن بگوید و دایم تکرار کند که اگر وضعیت همین طور بماند باید کسب و کار را تعطیل کرد، نمی تواند از کارمندانش انتظار داشته باشد که هر روز سرشار از امید و خوشبینی فعالیت کاری خود را آغاز کنند. امید به اینکه می توان موفق شد باید از مدیر آغاز شود و به کارمندان سرایت کند. اگر تنها امیدوار بودن نیروی کار می تواند به میزان قابل توجهی به بهره وری آن ها بیافزاید، دلیلی وجود ندارد که نخواهید از آن بهره بگیرید، مگر اینکه راه کم هزینه تری را سراغ داشته باشید.