«عمل به وعده اقتصادی
شاید وقتی دیگر!»
کیهان نگاه نقادانه به کنفرانس داشت و نوشت : همایش اقتصاد ایران در حالی برگزار شد که رئیس جمهور و مردان اقتصادی وی به جای ارائه راهکارهایی برای بهبود شرایط اقتصاد کشور صرفاً به تکرار وعدههای پیشین و فرافکنی در این زمینه پرداخته و اظهاراتی داشتند که به نظر میرسد اطلاعات غلطی درباره برخی مسائل در اختیار آنها قرار میگیرد. البته جای خالی اقتصاد مقاومتی نیز از دیگر نکات قابل تامل در این همایش است.
دنیای اقتصاد اما با تایید گفته های رییس جمهور نوشت : حسن روحاني، رئيسجمهوري ايران، ديروز در اولين كنفرانس «اقتصاد ايران» با تشريح وضعيت اقتصادي كشور، خواستار عبور مسائل اقتصادي از بنبستهاي سياسي شد و در اينباره گفت: «اقتصاد ما تا چه زماني به سياست يارانه بدهد؟ اقتصاد هم به سياست خارجي و هم به سياست داخلی يارانه ميدهد.» رئيسجمهوري در ادامه سخنانش گفت: «يك دهه اين رابطه را بر عكس كنيم. از سياست خارجي به اقتصاد يارانه دهيم و ببينيم مردم، زندگي، معيشت و اشتغال جوانهايشان چگونه خواهد شد؟» روحاني در ادامه گفت: «از مردم بپرسیم. یکی از اصول قانون اساسی که از روز اول تا الان اجرا نشده است و من بهعنوان مسوول اجرای قانون اساسی دلم میخواهد شرایطی مهیا شود تا یکبار هم که شده به این اصل عمل شود، همهپرسی از مردم درباره مسائل مهم کشور است. قانون اساسی به ما میگوید در مسائل مهم به جای اینکه قانون در مجلس تصویب شود، به آرای عمومی مراجعه و همه پرسی برگزار شود.» رئيسجمهوري در بخش ديگري از سخنانش با اشاره به مذاكرات هستهاي گفت: «در روند مذاكرات كسي از اصول و آرمانها سخن نميگويد؛ بلكه موضوع منافع ملي است.» و در ادامه تاكيد كرد: «اصول و آرمانها به سانتريفيوژها وصل نيست.»
«نگراني از
حاشيه هاي سياسي يک همايش مهم اقتصادي»
روزنامه خراسان هم در این باره می نویسد : نخستين همايش اقتصاد ايران در حالي
با حضور رئيس جمهور و حدود 1500 اقتصاددان آغاز شد که اقتصاد ايران درگير چالش هاي
جدي در حوزه هاي اقتصادي مختلف و در عين حال فرصت ها و حساسيت هاي خاص در شرايط
موجود است. با اين حال حضور رئيس جمهور در اين همايش و طرح چند مسئله مشخص و عيني
اقتصاد کشور براي همفکري اقتصاددانان مغتنم بود. پيام روشن اين اجلاس اجتماع بزرگ
اقتصاددانان کشور در شرايط حساس اقتصادي امروز و همفکري آنان براي پاسخ علمي به
نيازهاي اقتصادي روز است. در اين شرايط حضور رئيس جمهور و خشوع وي در برابر اين
جمع علمي پيامي اميدوار کننده در راستاي مشورت پذيري دولت از علماي اقتصاد و پرهيز
از اقدامات غيرکارشناسي در اين عرصه کاملا علمي و پيچيده دارد.
با اين حال چند نکته درباره اين اجلاس و سخنان رئيس جمهور وجود دارد که بايد مورد توجه جدي قرار گيرد:
1 - بايد مشخص شود که آيا همه طيف هاي اقتصاددان کشور در اين همايش حضور دارند يا خير. علي رغم اين که مشاور اقتصادي رئيس جمهور پيش از اين از حضور همه طيف هاي اقتصاددان کشور، از نهادگرا تا طرفدار اقتصاد آزاد در اين همايش خبر داده بود، شواهد روز نخست همايش از حضور پر رنگ جريان طرفدار اقتصاد آزاد نسبت به ساير طيف ها در اين اجلاس حکايت دارد. اين براي دولتي که بخش عمده تيم اقتصادي اش متمايل به اقتصاد بازار آزاد است ضعف محسوب مي شود که بيش از همه همفکران خود را به اين همايش بياورد و خود را از مشورت هاي فکري ديگر طيف هاي اقتصاددان محروم کند.
2 - رئيس جمهور در اين همايش با وجود اعلام نياز دولت به مشورت در چند زمينه مشخص از جمله، بررسي اثرات کاهش قيمت نفت، چگونگي شناسايي ثروتمندان يارانه بگير و تبيين کاهش نرخ تورم، سخنان سياسي تامل برانگيزي گفت که اصل اين همايش را تحت تاثير قرار داد. اين همايش ها و جنبه نمادين حضور رئيس جمهور در جمع علماي اقتصاد، مي تواند در گفتمان سازي اقتصادي براي جامعه موثر باشد، اما زماني که رئيس جمهور از وصل نبودن آرمان ها به سانتريفيوژها و ضرورت همه پرسي (فارغ از قضاوت درباره اين مواضع) سخن مي گويد و با کوله بار تجربه سياسي خود مي داند که اين سخنان سياسي، جنبه هاي مهم اقتصادي سخنان وي و حتي اصل همايش را تحت تاثير قرار مي دهد، بايد نشست و نظاره کرد که حداقل بخش عمده اي از ظرفيت گفتمان سازي اين همايش به جاي کمک به اعتلاي اقتصاد کشور، در بازتاب هاي سياسي سخنان رئيس جمهور گم شود. اتفاقي که قطعا خوشايند شخص رئيس جمهور نيست.
3- فارغ از تاثير سياسي صحبت هاي رئيس جمهور، محتواي برخي سخنان ايشان با مقتضيات روز اقتصاد ايران و جهتي که رئيس دستگاه اجرايي بايد به عنوان طرح دغدغه به اقتصاددانان منتقل کند، همخواني ندارد. ترديدي نيست که اقتصاد ايران کم و بيش در مقاطع مختلف با موانع بيروني و اثرات شوک هاي خارجي از تحريم گرفته تا کاهش قيمت نفت، مواجه بوده است. در شرايط فعلي اين 2 عامل بيروني به شکل پر رنگي سعي در تحت تاثير قرار دادن اقتصاد ايران دارند و در اين شرايط، سخن از رفع تحريم در برخي بخش ها پس از توافق اوليه هسته اي و برخي از ديگر سخنان رئيس جمهور موجب اميدوار کردن اقتصاددانان و برنامه ريزان اقتصادي کشور (حتي با فرض اين که اين اميدواري کاملا واقع بينانه باشد)، مي شود، اين در حالي است که فضاي مذاکرات و حتي در صورت توافق نهايي، راه بدون جايگزين پيش روي اقتصاد ايران، طراحي اقتصادي مقاوم و غير آسيب پذير در برابر شوک هاي بيروني است. از رئيس جمهور انتظار مي رود که فارغ از تصوير سازي خوش بينانه، اقتصاددانان و برنامه ريزان و تصميم سازان اقتصادي کشور را به اين عرصه سوق دهد که با لحاظ شرايط بدبينانه از نظر فشارهاي بيروني براي «رشد پايدار و اشتغالزا» که شعار اين همايش است، براي اقتصاد ايران نسخه بپيچند.
در هر صورت اقتصاد ايران بيش از حرف هاي دو پهلو و واکنش زاي سياسي، نيازمند طرح موضوعات جدي و سوق دادن تصميم سازان اقتصادي به سمت موضوعاتي است که براي شرايط حساس امروز اقتصاد ايران ضروري است و رئيس جمهور که در همين جلسه به حق، از سايه افکني هميشه سياست بر اقتصاد ايران سخن گفته است، نبايد در اين عرصه قرار مي گرفت و مهمترين همايش اقتصادي کشور را به سمت فضاهاي چالش برانگيز اقتصادي نمي کشاند.
«رفراندوم و فرصتي براي تغيير» ابتکار به عنوان روزنامه حامی دولت به استقبال از پیشنهاد رفراندوم پرداخت و نوشت : رفراندوم تنها يک واژه پر طمطراق سياسي نيست بلکه يک
ظرفيت مهم قانوني و مدني در کشور ماست که به هر دليلي سالها از آن استفاده نشده
است. ضرورت استفاده از رفراندوم در کشور قابل انکار نيست حتي اگر اين واژه به مذاق
عده اي خوش نيايد. به بيان ديگر خوشايند عده اي نبودن نبايد مانع استفاده از همه
ظرفيت هاي قانون اساسي باشد. به هرحال ديروز وقتي روحاني از اين واژه استفاده کرد،
گويي که اين واژه را از صندوقچه قانون اساسي بيرون کشيده و گرد و خاک چند دهه را
از روي آن کنار زد.
« چرا رييس
جمهور از همه پرسي گفت؟»
روزنامه اصلاح طلب اعتماد هم در حمایت از گفته های رییس جمهور نوشت : مشكلات آقاي روحاني نه در برگزاري رفراندوم است و نه با برگزاري رفراندوم هيچ يك از مشكلات ايشان سامان خواهد يافت. مشكل اساسي در وضعيت كلان سياسي كشور است. بگذاريد بيشتر توضيح دهم. اساس همه نظام هاي مردم سالار در دنيا روي چرخش نخبگان يا دولت انتخابي مردم قرار گرفته است. به اين معنا كه يك جريان سياسي در قالب يك حزب در انتخابات عمومي شركت كرده و در صورت به دست آوردن اكثريت آرا، دولت را تشكيل مي دهد و به مدت چهار سال زمام امور كشور را در دست مي گيرد. اگر مردم از عملكرد آن حزب، آن هيات دولت يا آن رييس جمهور و كابينه اش رضايت داشته باشند، چهار سال بعد مجددا آن حزب يا جريان سياسي را انتخاب مي كنند و در صورتي كه از عملكرد آن در طول مدت آن چهار سال رضايت نداشته باشند، آن حزب را انتخاب نكرده و گروه ديگري يا حزب ديگري را انتخاب مي كنند. در ايران اما اسما چرخش نخبگان وجود دارد، اما در عمل، اين چرخش يك حركت كوچك و در عين حال ناقصي بيش نيست. ١٨ ماه پيش مردم ايران در يك انتخابات شركت كرده و عملابه سياست هاي ٨ سال گذشته «نه» گفته و آقاي روحاني را به عنوان جايگزين آن سياست ها انتخاب كردند. اما مشكل دقيقا از همين نقطه شروع مي شود، چرا كه اكثريت مردم به سياست هاي قبلي «نه» گفته و خواهان تغيير و اجراي سياست هاي جديد هستند اما دولت منتخب آنها در عمل نمي تواند سياست ها و برنامه هايي را كه دارد به اجرا بگذارد. چرا؟ چون با وجود برگزاري انتخابات و راي مردم به تغيير سياست هاي گذشته و ابراز تمايل آنها به سياست هاي جديد، سياست هاي جديد به دلايل مختلف نمي توانند از قوه به فعل درآيند.به عنوان مثال دولت جديد مي خواهد تغييرات اساسي در نحوه پرداخت يارانه ها به وجود بياورد. در هيچ نظامي به همه مردم به صورت فله يي يارانه پرداخت نمي شود. اما آيا دولت مي تواند اين نظام پرداخت يارانه مصيبت بار را تغيير دهد؟ خير. دولت مي خواهد در نحوه مديريت دانشگاه ها، سياست هاي امنيتي گذشته را كنار بگذارد. آيا مي تواند؟ خير. به عبارت ديگر از يك سو مردم دولت جديدي را انتخاب كرده اند اما و از سوي ديگر اين دولت جديد عملادر هيچ حوزه اساسي نمي تواند تغييرات جدي و گسترده به وجود آورد. به عبارت ديگر و با وجود انتخابات، همان سياست هاي گذشته كم و بيش و با مختصر تغيير ظاهري بايد ادامه پيدا كند. بنابراين با برگزاري رفراندوم هيچ چيز عوض نمي شود. خب: فرض بگيريم دولت رفراندوم برگزار كرد و مردم راي دادند كه اقشار و لايه هاي ثروتمند جامعه يارانه دريافت نكنند. در خصوص وزارت ارشاد، نمايش فيلم و مميزي كتاب و نشر روزنامه هم آيا بايد رفراندوم برگزار كنيم؟ آيا در خصوص حل بحران هسته يي هم بايد رفراندوم برگزار كنيم؟
روزنامه جوان اما با انتقاد از گفته رییس جمهور که تاکید کرد آرمان ما به سانتریفیوي وصل نیست نوشت : اگر آقاي رئيسجمهور معتقد است «آرمان ما به سانتريفيوژها وصل نيست» ولي ما آن را كاملاً وصل ميبينيم. چرا؟! آيا به زاويه ديد مربوط است؟ يعني از اين طرف كه ما ميبينيم، وصل است و از آن طرف كه رئيسجمهور محترم ميبيند، وصل نيست؟! ممكن است همينطور باشد. سانتريفيوژها مصداق پيشرفت كشور در حوزه علم و فناوري هستند و از جمله آرمانهاي موردنظر انقلاب هم يكي همين پيشرفت علمي و جبران عقبماندگي تاريخ 200 ساله است، پس سانتريفيوژها به آرمان ما وصل است، همچنان كه خاك ايران به آرمان ما وصل است و اگر قطعهاي از خاك را در تصرف دشمن ديديم، بايد براي حفظ آرمانها با دشمن بجنگيم و نميتوان گفت خاك و آرمان چگونه به هم ميچسبد؟! خاك كه جاي خود دارد، اين روزها بر سر ابرهايي كه كشورهاي همسايه از يكديگر ميدزدند و در كشور خود بارور ميكنند، نزاع است و درباره همه منافع ملي جنگ است زيرا ملتها و دولتها «حفظ منافع ملي» را جزئي از آرمانهاي خود ميدانند وگرنه بر سر آن نميجنگيدند.
« رابطه سانتريفيوژها با آرمانهاي ما»
سخنگوی کمیسیون امنیت ملی مجلس نیزدر روزنامه قانون با تیتری مشابه نوشت : قطعا آرمانهاي هر ملت و كشوري به قدرت ملي او مربوط ميشود. اما اين صحبت رئيسجمهور مبني بر اينكه آرمانهاي ما به سانتريفيوژ وصل نيست خلاف اين موضوع را نشان ميدهد. روحاني تاكيد دارد آرمانهاي كشورمان بحث مذاكرات هستهاي با گروه 1+5 نيست. بايد تعريف دولت از قدرت و آرمان را بررسي كرد. مهم اين است كه بدانيم تعريف ما از چقدر ملي چيست و چگونه اين قدرت در بخشهاي مختلف دولتي و قواي سهگانه تعريف ميشود. جايي كار به اشكال ميخورد كه ديدگاهها و تعريفها از قدرت ملي و آرمان يكسان نباشد. به اعتقاد من توان علمي و تكنولوژي كشور، همچنين دستيابي به فناوريهاي نوين، جزيي از قدرت ملي كشور است و اين مسائل قطعا روي آرمانهاي كشور تاثير ميگذارد.
بنابراين نبايد اقداماتي در راستاي تضعيف قدرت ملي در هر زمينه داشته باشيم، به ويژه در مورد انرژي هستهاي و سانتريفيوژ كه از حقوق ملت ايران است . از سوي ديگر ما در چهارچوب استانداردهاي تعيين شده آژانس بينالمللي كار ميكنيم و اين را به همگان ثابت كرده ايم، پس نبايد از اين حقمان كوتاه بياييم. اگر ما عناصر قدرت ملي خود را تضعيف يا متوقف كنيم يا كارآمدي آن را از بين ببريم روي قدرت مليمان اثر خواهد گذاشت. نبايد فراموش كرد كه در نتيجه تضعيف قدرت ملي، آرمانهاي كشور كه در هشت سال دفاع مقدس و با خون شهدا به دست آمده است، تضعيف ميشود. بنابراين، نه ما و نه هيچ ارگاني نميتواند بگويد، اگر سانتريفيوژهاي ما نچرخد و اگر ما در فناوري هستهاي متوقف بشويم، آرمانهاي ما حفظ خواهد شد. اين دو مسئله در تعارض با يكديگر است، اينكه بگوييم آرمانهاي ما حفظ ميشود اگر سانتريفيوژ نچرخد. ما اعتقاد داريم كه فناوري هستهاي و سانتريفيوژ جزو قدرت ملي ماست و قدرت ملي مستقيما با آرمانهاي ما مربوط است.