حکیمی بر سر راهی می‌ گذشت . دید پسر بچه ‌ای گربه خود را در جوی آب می ‌شوید . گفت : گربه را نشور ، می ‌میرد ! بعد از ساعتی که از همان راه بر می‌ گشت دید که بعله ... !

مجله شبانه باشگاه خبرنگاران،

حکیمی بر سر راهی می‌ گذشت . دید پسر بچه ‌ای گربه خود را در جوی آب می ‌شوید .

گفت : گربه را نشور ، می ‌میرد !

بعد از ساعتی که از همان راه بر می‌ گشت دید که بعله ... !

گربه مرده و پسرک هم به عزای او نشسته .

گفت : به تو نگفتم گربه را نشور ، می ‌میرد ؟

پسرک گفت :نه بابا،  از شستن که نمرد ، موقع چلاندن مرد !

*********

مخاطبان گرامی برای ارسال آثار خویش به مطالب ذیل توجه نمایند:
 
1- موارد ارسالی مغایرتی با اصول اخلاقی و قوانین مصوب جمهوری اسلامی ایران نداشته باشد.

2- نام و نام خانوادگی کاربری که قرار است به همراه اثر منتشر شود، ذکر گردد.

3- فایلهای متنی به فارسی نوشته شده باشند و آثار چند رسانه ای نیز در فرمت های متداول ارسال گردد.

4-  حق ویرایش یا اصلاح موارد ارسالی محفوظ است.

 bashgah.shabane@chmail.ir  برای ارسال مطالب مخاطبان گرامی در نظر گرفته شده است


اخبار پیشنهادی
تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.