امروز سیل پیامهای گسترده و بی منبعی که در شبکه‌های اجتماعی دست به دست می‌چرخند و کپی کنندگان آن بدون اطلاع از دروغ یا راست بودن آن اقدام به بازنشر آن می‌کنند، به مراتب از پیامهایی که توسط شبکه‌های ماهواره‌ای منتشر می‌شوند، بیشتر و تهدید کننده‌تر هستند و دانشجویان و اندیشمندان بیش از هر کسی توانایی حضور موثر در این میدان را دارند.

به گزارش خبرنگار سیاسی باشگاه خبرنگاران، واژه "جنگ نرم" بعد از حوادث سال 88 در ادبیات سیاسی ایران پررنگ‌تر از گذشته ظاهر شد و باور عمومی به غلط اینگونه متصور شد، که "جنگ نرم" فقط به گونه‌ای از انقلاب‌ها اطلاق می‌شود، که بدون خون‌ریزی حاصل می‌شوند، چرا که پیش از این انقلاب "گل سرخ" گرجستان و انقلاب "نارنجی" اوکراین نمونه‌هایی از جنگ نرم بودند.
 

 
"جنگ نرم" در فرایندی دو مرحله‌ای، ابتدا اقدام به تخریب و حذف "عقیده و باور" مخاطب می‌نماید، و در مرحله دوم اقدام به تبلیغ و جایگزینی "عقیده و باور" مورد نظر خویش در ذهن مخاطب می‌کند.

این نوع جنگ که در سال 88 هم در ایران به اجرا درآمد، با پادزهر جنگ نرم (آگاهی مردم) دفع گردید.

گفتنی است، عملیات‌های فوق، نمونه‌های بارز و عینی جنگ نرم هستند، که ماهیت آنها پس از شکست در حوادث سال 88 ایران بر همگان آشکار شد، و اشکال دیگر آن به درستی مورد توجه قرار نگرفت.

مصادیق دیگر جنگ نرم که با هدف جایگزینی "عقیده دلخواه" به جای "عقیده موجود" در ذهن توده‌های مردم انجام می‌گیرند، عبارتند از: انتشار گسترده پیامهای کوتاه دروغین و ناامید کننده در شبکه‌های اجتماعی، پخش اخبار تاسف برانگیز از شبکه‌های تلویزیونی که عمدتا از طریق ماهواره صورت می‌پذیرد، دیپلماسی مردمی، سینما، تئاتر، کتاب و ترویج نافرمانی‌های مدنی و قانونی و هنجار شکنی.

اگر تا دیروز رسانه‌های سنتی چون تلویزیون و روزنامه بر روی افکار عمومی تاثیر می‌گذاشتند، امروز رسانه‌های نوین در حالی این عملیات را انجام می‌دهند، که گردانندگان آن پنهان هستند.

«تانگو» برای کشور ژاپن است و چند برابر جمعیت ژاپن عضو دارد. واتس‌اپ و اینستاگرام آمریکایی هستند و تنها ده درصد افرادی که در آن فعال هستند آمریکایی‌اند. تلگرام برای رئیس کنگره صهیونیست‌های روسیه و آلمان است و وایبر نیز برای اسرائیل است و ده‌ها برابر جمعیت این رژیم کودک‌کش عضو دارد و وی‌چت متعلق به چین است، وی‌کی شبکه‌ اجتماعی بسیار بزرگ روسیه محسوب می‌شود و هند، هایک را به مردم خود ارائه کرده است و تقریباً کشور توسعه‌یافته و یا درحال‌توسعه‌ای را نمی‌توانیم پیدا کنیم که اجتماع خود را از طریق شبکه‌های به‌ اصطلاح اجتماعی به‌دست کشور دیگری داده باشد. 

اگرچه شبکه‌های اجتماعی به طور موثری منجر به سهولت ارتباطات برون شهری و برون مرزی با کمترین هزینه ممکن شده‌اند و می‌توان این امر را نکته مثبت این پدیده تلقی کرد، اما به همین مقدار هم موجب تقویت ارتباطات برون خانوادگی شده که به هر میزان، این ارتباط برون خانوادگی تقویت می‌شود، در مقابل ارتباط درون خانودگی تضعیف می‌گردد

طبق آمار مؤسسه «کاوننت آیز» ۶۸% طلاق‌های ثبت‌شده در ۱۵۰ کشور دنیا به خاطر ارتباط یکی از طرفین با جنس مخالف از طریق شبکه‌های‌اجتماعی بوده است. عدم وجود زیرساخت‌های بومی و عدم تولید محتوا باعث شده است که کاربران بالاجبار به سمت استفاده از نرم‌افزارهای خارجی سوق داده شوند و کاربران با ورود به محتواهای غیراخلاقی این ابزارها وارد باتلاقی خواهند شد که بیرون آمدن از آن سخت است.

همچنین ۸۹% محتوای چت و نرم‌افزارهای ضداجتماعی موبایل، غیراخلاقی است و این آمار از طرف نهادهای جمهوری اسلامی نیست؛ بلکه یک مؤسسه آمریکایی به نام مؤسسه «فمیلی‌سیف» به این حقیقت اعتراف کرده است که یکی از معتبرترین مؤسسات امنیت خانواده در جهان است.

در ایران برای مقابله با این تهدیدات نرم، ابزارهای "سختی" چون فیلترینگ به کار گرفته شده‌اند، اما ابزار سخت در جهت مقابله با تهدید نرم تنها نقش تسکین دهنده را داشته و فاقد نقش درمانگر است.

در مهر ماه سال جاری آیت‌الله آملی لاریجانی رییس دستگاه قضا با تاکید بر اینکه «قوه قضاییه هیچ علاقه‌ای به مسدود سازی شبکه‌های اجتماعی ندارد» گفت: از منظر دینی، نفس استفاده از این ابزارهای ارتباطی اشکالی ندارد، اما نباید در این شبکه‌ها به بزرگان کشور و هر کس دیگر توهین شود.

وی افزود: سخن دستگاه قضا این است که اجازه شکسته شدن حریم خصوصی اشخاص داده نشود، در غیر این صورت به لحاظ وظیفه ذاتی خود باید با جرایم برخورد کند.

آیت‌الله آملی‌لاریجانی تاکید کرد: دغدغه قوه قضاییه به هیچ وجه مسدود سازی یا محدود سازی یک شبکه اجتماعی یا نرم افزار نیست، مگر اینکه مجبور شود برای جلوگیری از فضای پرآشوب و آلوده چنین اقدامی صورت گیرد که امیدواریم با تلاش دست اندرکاران به این نقطه منتهی نشود.

بنابراین به وضوح روشن است، که برای مقابله با تهدیدات نرم نباید از ابزار سخت استفاده کرد، و باید برای عدم اعتماد توده‌های مردم به پیامهای گوناگونی که از شبکه‌های اجتماعی و ماهواره‌ای دریافت می‌کنند، به نقد گسترده و علمی این‌گونه پیامها همت گماشت.
 
با عضویت هر کاربر در این شبکه‌ها، ۱۴۵ دلار به ارزش آن‌ها افزوده می‌شود. در پی افشاگری‌های ادوارد اسنودن دربارهٔ جاسوسی‌های آژانس امنیت ملی آمریکا نیز مشخص شد، دستگاه اطلاعاتی این کشور در یک ماه ۱۴ میلیارد بسته اطلاعاتی شامل تمام مکالمات، پسوردها و اطلاعات کاربران و… از ایرانیان جاسوسی کرده است.

امروزه سیل پیامهای گسترده و بی منبعی که در شبکه‌های اجتماعی دست به دست می‌چرخند و کپی کنندگان آن بدون اطلاع از دروغ یا راست بودن آن اقدام به بازنشر آن می‌کنند، به مراتب از پیامهایی که توسط شبکه‌های ماهواره‌ای منتشر می‌شوند، بیشتر و تهدید کننده‌تر هستند.

بزرگترین ویژگی پیامهای موسوم به "وایبری، واتس آپ، لاین،..." بی هزینه بودن و تعداد زیاد دریافت آنها توسط مخاطبین مختلف است.

ویژگی دیگر شبکه‌های اجتماعی، ایجاد تحول در ارزش‌های فرهنگی، اخلاقیات، آداب و رسوم است. آن‌چه هم زمان با پیدایش و توسعه‌ی شبکه‌های اجتماعی در دنیا مطرح شده، "تحمل و مدارای فرهنگی" است که ناشی از تعامل بیشتر است.

شبکه‌های اجتماعی دارای یک دوگانگی در ساختار هستند، که از یک طرف به اجتماعی شدن افراد منجر می‌شود، و از سویی دیگر با جداسازی افراد از خانواده و جامعه حقیقی، فردی شدن را تقویت می‌کند.

شبکه‌های اجتماعی نوع جدیدی از اجتماعات را عرضه می‌کنند، که "اجتماعات مجازی" نامیده می‌شود. دوگانگی کاربران و رسانه‌های مرتبط با آن و آن‌هایی که به این وسایل جدید ارتباطی دسترسی دارند، قابل ملاحظه است.

رسانه‌های مذکور نوعی مناسبات جدید ایجاد می‌کنند که در این مناسبات انسان‌ها بیش از پیش گوشه‌گیر، منزوی، و کم تحرک شده و کم‌کم از زمینه عملی زندگی خود دور می‌شوند.
 
پیامهای بی‌منبع موسوم به "وایبری" با برخورداری از ویژگی کوتاه بودن و سهولت دسترسی از طریق موبایل، بیشتر از اخبار سایتها و خبرگزاریها که منبع آن مشخص است، مورد توجه قرار می گیرند و مخاطب به خاطر مواجهه با انبوه پیامها، از فکر کردن در مورد صحت و انگیزه آن باز می‌ماند.

مخاطبین این دسته از پیامها بدلیل آنکه، عمده این پیامها را از طریق موبایل دریافت می‌کنند، و این پیامها همیشه و همه جا به سمت آنها هجوم می‌آورند، و در محیط‌های کاری و خانواده هم مانع فعالیت آنها هستند، دیگر فرصتی برای تحقیق در مورد صحت و کذب این پیامها نمی‌یابند.

ادامه این روند، در محیط‌های کاری، پایین آمدن میزان کار مفید، عدم رضایتمندی ارباب‌رجوع هنگام مراجعه به ادارات، و به تبع آن نارضایتی‌های اجتماعی را به دنبال خواهد داشت.

همچنین در محیط خانواده، به جای آنکه زن و مرد در صدد ارتباطی دو طرفه با یکدیگر باشند، تا به سبب آن پایه‌های خانواده مستحکم شود، از طریق یک گوشی تلفن همراه به افرادی بیرون از خانه وصل می‌شوند، که در برخی موارد این افراد غریبه‌های دیده نشده و ناشناخته هستند.

با این وضعیت خانواده‌های ایرانی در کشاکش یک پدیده اجتماعی، به جایی می‌رسند که در خانه هستند و بیرون از خانه به سر می‌برند!

آمیختگی و گذران وقت با پیامهای گسترده شبکه‌های اجتماعی برای خانواده‌ها نتیجه‌ای جز سردی روابط و افزایش فاصله‌ها را ندارد.

این وقت گذرانی که از نگاه وابستگان به شبکه‌های اجتماعی نوعی مطالعه تلقی می‌شود، تنها موجب این شاخه، به آن شاخه شدن و سرگردانی در دنیای به هم ریخته و نابسامانی است که اطلاعات دروغ و راست آن با هم در آمیخته‌اند.

برای نمونه می‌توان به انتشار تصاویر جلد گذرنامه‌های خارجی و توضیحات دروغینی که در کنار آن درج شده است، اشاره کرد. این گذرنامه‌ها در مقطعی در شبکه‌های اجتماعی دست به دست می‌چرخید و در ایرانیان احساس حقارت به وجود می‌آورد، اما بعد از اینکه مشخص شد، هیچ گونه از جملاتی که در خصوص گذرنامه‌های خارجی و ایرانی گفته شده، صحت ندارد، کسی عهده‌دار این دروغ بزرگ نشد.
 

امروز پیاده نظام رسانه‌ای استعمارگران، با بهره‌گیری از این ظرفیت بزرگ، بی سر وصدا پا در میدان گذاشته‌اند و در پوشش "هموطن" و "ایرانی" اقدام به تولید پیامهایی می‌کنند که در خوانندگان احساس شرم و حقارت را به وجود می‌آورند.

تمسخر اقوام ایرانی، توهین به ریشه‌های انقلاب اسلامی (پیامبر و ائمه اطهار)، و از سویی دیگر بزرگ‌نمایی رفاه و آسایش عمومی در کشورهای غربی، پروژه‌ای نیست که بتوان از سازمانی بودن آن چشم پوشید و آن را حادثه‌ای عادی تلقی کرد.

این پروژه در راستای ایجاد حس حقارت در جماعت ایرانی و همچنین برانگیختن حس حسرت در مقابل کشورهای غربی است، که بسیاری از هموطنان نادانسته و اندکی هم دانسته، با آن هم‌قدم شده‌اند.

این نوع جنگ بدون آنکه در فرآیندی چند‌ماهه یا چند ساله اقدام به لشگر کشی و خون‌ریزی و برانگیختن حس نفرت در کشور مورد هجوم کند، و از نیروهای بی‌طرف کشور هدف برای خود دشمن سازی کند، در فرآیندی ده‌ساله یا چند ده‌ساله اقدام به اسارت گرفتن اذهان می‌کند، و با ارسال مستمر و گسترده پیامهای نا‌امید کننده به افراد جامعه هدف، ابتدا آنها را نسبت به سرزمین و باورهای فکری خود بی‌تفاوت می‌کند، و بعد از اینکه افراد جامعه با باورها و آرمانهایشان خداحافظی کردند، اقدام به جایگزینی باورها و آرمانهای خود می‌کند.

فرماندهان این جنگ همان‌گونه که در ابتدا قربانیان را نسبت به ارزشهای خودشان بیگانه و متنفر کردند، در این مرحله آنها را با عقاید و آرمانهای جدید آشنا و شیفته می‌کنند و در این راه با آرایش و زیبا جلوه دادن عقاید و افکار جدید، امیدی پوشالی به اذهان مردم تزریق می‌کنند.

نمونه بارز این "زیبا جلوه دادن" در ادعاهایی چون حقوق بشر و دموکراسی است که سبب شده مردم جهان به گونه‌ای فریفته شوند که نتوانند درک کنند، کشورهای غربی در قرن 21 خونین‌ترین دوران تاریخ بشر را رقم زده‌اند.

خوش‌بختانه، سازندگان دنیای مجازی از این نکته غافلند که این ابزارها می‌توانند مورد استفاده ما هم قرار بگیرند. اینترنت و شبکه‌های اجتماعی یک ابزار اختصاصی و یک طرفه نیست! بلکه راهی دو طرفه است که ما هم می‌توانیم از آن استفاده کنیم.

اگر دشمن می‌تواند از علوم ارتباطات و از پیشرفت‌ها و تازه‌های علمی این رشته استفاده کند، ما هم می‌توانیم استفاده کنیم. چه مانعی دارد؟ با همان شیوه‌هایی که بشر را گمراه می‌کند، ما بشر را هدایت کنیم. با این مزیت که استعداد ما در استفاده از ابزارها بالاست و باید با استفاده از این ابزارها، دامنه اثرگذاری کار خود را وسیع‌تر کنیم.

اگر خواهان برخورد با این عوام فریبی گسترده هستیم، باید "گروه‌های ویژه عملیات جنگ نرم" به سرپرستی اندیشمندان و روشنفکران تشکیل شوند، و با دریافت اطلاعات از منابع اطلاعاتی موثق، ضمن پاسخ‌گویی به شبهات، در راستای نقد و به چالش کشی مبانی بنیادین آنها، قوی‌تر از آنچه آنان در مقابله با مبانی بنیادین ما رفتار می‌کنند، حاضر شویم.

گزارش از: علی کاظمی

انتهای پیام/
 
اخبار پیشنهادی
تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.
آخرین اخبار