"مسلم خراسانی" کارگردان «داستان باغ وحش» در گفتگو با خبرنگار
فرهنگی باشگاه خبرنگاران، در مورد اجرای این نمایش گفت: نمایش «داستان باغ وحش» از جمله آثار شناخته شده ادوارد آلبی است که در آن نویسنده مضامین مهمی را مطرح میکند.
وی درباره تغییراتی که در متن اصلی برای اجرا داده است، بیان داشت: ما برای روی صحنه بردن این اثر نمایشی تقریبا به متن اصلی ادوارد آلبی وفادار بودیم و تغییرات زیادی در نمایشنامه داده نشده اما بیشتر تاکیدمان روی طراحی صحنه نمایش بوده است به این شکل که در صحنه فقط شاهد یک نیمکت هستیم که در انتهای سمت چپ صحنه قرار دارد، با استقرار نیمکت در این مکان یک خط اریب در مقابل ایستایی بازیگر نقش جری در صحنه شکل میگیرد، تلاش کردیم با این طراحی و فضاسازی، درون مایههای اصلی این اثر را به مخاطب نیز منتقل کنیم.
کارگردان نمایش داستان باغ وحش با بیان اینکه تعداد قابل ملاحظهای از آثار نمایشی که در دوره اخیر به روی صحنه رفتند به گزینش و انتخاب رویکردهای اجرایی دست میزنند که بیشتر به جذب مخاطب و تماشاگر معطوف است، افزود: فرم و سبک در نمایش داستان باغ وحش بدبن منظور سازماندهی نشده است.
وی اظهار داشت: همواره در تمامی آثار نمایشی نشانهها و مفاهیم مورد نظر اجراگران فریاد زده نمیشود، به بیانی بهتر بر خلاف شیوههای مرسوم ویا تجربههای بسیار چشمگیر، برجسته کردن محتوای اندیشگانی و زیباییشناسی در پارهای آثار بنا به دلایلی به گونهای است که امکان تشخیص و تفسیر این نشانهها برای ادراک گران به راحتی و به دور از ظریفنگری اتفاق نخواهد افتاد.
خراسانی ادامه داد: نشانهها در طول یک اجرا هر چند در ظاهر ثابت و بدون تغییر باشند همواره یک معنی ثابت نداشته و با پیشروی رویدادها و تغییر بافت نمایشی لایهها و ابعاد معنایی تازهتری به خود میگیرند.
کارگردان نمایش داستان باغ وحش گفت: شمار قابل ملاحظهای از آثار نمایشی نیز به روی صحنه میرود که به نقد و قضاوت ادراک گران آنها اجراهایی باصطلاح "بد"، خیلی بد" یا "واقعا بد" معرفی شده و در صورتی که ارتباط موثر با ادراکگر ملاکی برای تعیین خوب یا بد بودن "ارزش گذاری" اینگونه آثار قرار گیرد، چه بسا بتوان گفت که این آثار دچار "شکست" شدهاند.
وی در ادامه افزود: بدون شک در صورتی که نشانههای هرچند در ظاهر غیر برجسته که به گونهای ظریف و دقیق در اثری نمایشی لحاظ شدهاند با همان دقت و ظرافت نگریسته نشود و ادراکگران علاوه بر معانی صریح و باصطلاح واضح و مشخص این نشانهها، معانی ضمنی و باصطلاح پنهان آنها را مد نظر قرار ندهند هر اثر نمایشی دیگری نیز میتواند در زمره طبقهبندیهای فوق از "بد بودن" و "شکست خوردن" قرار گیرد.
کارگردان نمایش داستان باغ وحش تصریح کرد: بعید نیست این اصطلاح "بدبودن" آگاهانه به عنوان نشانهای کلیدی در راستای مقاصد زیبایی شناسانه و محتوایی یک اثر مورد لحاظ قرار گرفته باشد هر چند که در اغلب موارد این مشخصه به عنوان ضعف گروه اجرایی دانسته میشود اما شاید سادهترین راه برای آغاز درک این انتخاب شکست توسط گروه اجرایی مطرح کردن این پرسش باشد که چرا علیرغم امکانهای دیگری که وجود داشته دست به چنین انتخابی زده است؟
خراسانی در ادامه با بیان اینکه داستان باغ وحش از موسیقی و نظام موسیقایی به گونهای مرسوم بهره نمیبرد، اظهار داشت: تعبیری وجود دارد از یوجینیو باربا کارگردان فرانسوی که "نمایشنامه سکوتها منقطع است" و ما نیز پیرو این تعبیر و به دلیل اهمیت یکی از تمهای برجسته داستان باغ وحش -انزوا و تنهایی- و انسانهایی که ناخواسته در سکوت ناشی از این تنهایی فرو رفتهاند سکوت را به عنوان یک عنصر اساسی در راستای فضاسازی و ساخت موسیقی درونی نمایش بکار بستهایم، همگام با پیشرفت کنش نمایشی صدای پارک ماشین هواپیما و پرنده استفاده کردیم که از ابتدای شروع نمایش در فضا پخش میشود.
وی با اشاره به اینکه در سالن نمایشخانه استاد انتظامی نشانهگذاریهای مورد نظر گروه اجرایی ما به صورت کامل امکان تحقق یافتن نداشت، افزود: یکی از ایدههای اصلی که ما در هماهنگی با محتوای نمایشنامه مورد نظر قرار گرفته بود باز گذاشتن درهای سالن در کل زمان اجرا بود. یکی از دلایل این انتخاب قائل شدن حق انتخاب برای ماندن و ترک سالن توسط مخاطب بود اما متاسفانه بنا به ظوابط و شرایط سالن این امر امکانپذیر نشد.
کارگردان نمایش داستان باغ وحش با تاکید براینکه کاراکتر جری در آغاز نمایش همراه با تماشاگران وارد سالن میشود، گفت: در به عنوان یک موتیف بسیار مهم در نمایشنامه مورد تأکید قرار گرفته است و یکی از کارکردهای معنایی ورود جری از در سالن برجسته کردن این موتیف است.
خراسانی در پاسخ به سوالی مبنی بر اینکه دقایق اولیه نمایش تا حدی مخاطب را خسته میکند، بیان داشت: بهتر است قسمت آغازین نمایش را که با سکون و سکوتهای قابل ملاحظهای در هم تنیده شده است را در کنار هیجان و ضربان انتهایی کار مورد بررسی و توجه قرار دهیم.
مترجم، طراح و کارگردان نمایش داستان باغ وحش افزود: ما در طراحی نظامهای صحنهای نمایش از طراحی هارمونیک بهره بردیم، بدین صورت که نظامهای طراحی صحنه و دکور، نور، بازیگری (حرکت،صوت،لحن) و ... به گونهای سازماندهی شدند که در عین هماهنگی که در همنشینی میان آنها به چشم میخورد هماهنگی چشمگیر و قابل ملاحظهای نیز با درون مایههای نمایشنامه در آن به چشم میخورد.
وی همچنین تصریح کرد: اگر هیچ سکوتی نداشته باشیم محتوای عمیقی که در نمایش هست را نمیتوان برای ادراک گران تصویر کرد و تجسم بخشید بلکه تنها باید از سکوت و تنهایی حرف زد.
خراسانی با بیان اینکه تمام کاراکترها همچون جری، زن صاحبخانه دوست دارند صحبت کنند، گفت: از نگاه من اگر از ابتدای نمایش کاراکتر جری را عجولانه و بدون مقدمه چینی هوشمندانه وادار به حرف زدن میکردیم نمیتوانستیم قسمت آغازین نمایش را که با سکون و سکوتهای قابل ملاحظهای در هم تنیده است را در کنار هیجان و ضربان انتهایی کار مورد بررسی و توجه قرار دهیم.
وی در مورد برخورد جری و پیتر در پارک گفت: این برخورد احتمال دارد در واقعیت هم اتفاق بیفتد اما به علت نشان دادن یک سری درون مایهها در نمایش این ارتباط با موقعیتهای مرسوم تفاوتهای قابل ملاحظهای دارد میگیرد.
خراسانی پیرامون پاره ای مضامین مطرح شده در اثر اینگونه توضیح داد: تنهایی یکی از اصلیترین درون مایههای اثر است که به اندازهای در شخصیتهای نمایش شدت گرفته که به نوعی انزوا انجامیده است. این تنهایی را در تمام کاراکترهای نمایش شاهد هستیم و با وجود اینکه از نظر فیزیکی تنها دو شخصیت روی صحنه حضور دارند اما با توجه به داستانهایی که جری از پدر، مادر، زن صاحب خانه و افرادی که با او در طبقات مختلف یک پانسیون زندگی میکنند، بازگو میکند ما با افراد مختلفی در داستان آشنا میشویم. در حقیقت فصل مشترک همه آدمهای این داستان فرو رفتن آنها در تنهایی است.اما این تنها درون مایه این اثر نیست هر چند که یکی ار برجستهترینهاست.
کارگردان داستان باغ وحش به تم دیگری که در این نمایش مطرح میشود اشاره کرد و افزود: اختلاف طبقاتی یکی دیگر از مسألههای نمایشنامه است که هم در خاطرات جری شخصیت اصلی نمایش و هم در نوع رابطهای که با پیتر برقرار میکند، قابل استنباط است.
خراسانی ادامه داد: تمام مضامین نمایش در هم تنیده هستند و یک نظام معنایی در هم تنیده و منسجم را شکل میدهند و نمیتوان به راحتی آنها را از یکدیگر تفکیک و مجزا ساخت، بنابراین تلاش کردم روی همه این مضامین تاکید داشته و بازتاب تمام مفاهیم مطرح شده در متن نمایشنامه را به مخاطب انتقال دهم.
وی خاطرنشان کرد: یکی از اهداف مهم گروه اجرایی در به صحنه بردن این نمایش درگیر کردن مخاطب با جهان سرسامآوری بود که کاراکتر جری آن را از سر گذرانده بود و از آنجا که رویکرد سبکی و زیباییشناسی مورد نظر ما انتظارات مرسوم مخاطب را به چالش میکشید بنا بود با درون مایه این اثر نیست هر چند که یکی از برجستهترینهاست.
انتهای پیام/