به گزارش احزاب و تشکلهای باشگاه خبرنگاران، حجت الاسلام و المسلمین سید حسن خمینی در دیدار با دبیرکل و اعضای حزب ندای ایرانیان که در حرم مطهر امام راحل برگزار شد، با اشاره به این سخن که «تشکیلات معبد است، اما معبود نیست» اظهار داشت: دوستان این تشکل جوان هستند، گرچه ممکن است سابقه حضور در تشکیلات دیگری را داشته باشند، ولی اکنون آغاز یک فعل و انفعال سیاسی جدید در زندگی آنان است.
وی افزود: در ایران حزب به معنای مصطلح هیچ گاه یک پایه و اساس قوی پیدا نکرده بود. در آغاز مشروطه یک جریان وجود داشت، بعدها تعداد آنها بیشتر شده و بعدها به ابتذال حزب مردم و حزب ایران نوین کشیده شد. سپس در اثر یک جنون لحظهای و تصمیم غیرمنطقی که هنوز سرمداران آن در صدد توجیه آن هستند، حزب رستاخیز شکل گرفت. همچنین حزبهای دست چپی با الهام از احزاب کمونیست شکل گرفت که تشکیلاتی ترین آنها حزب توده بود. همه این تشکلها میتواند شما را در آغاز کار به نکتهای رهنمون میکند و آن اینکه از افتادنها درس بگیرید که بایستید، از شکستها درس پیروزی بگیرید.
وی با بیان اینکه یکی از بزرگترین آفت ها هنگام ورود افراد به تشکل ها این است که مطلق انگار می شوند، گفت: با این نگاه افراد می گویند هرآنچه از ماست خوب است و هر آنچه از رقیب ماست بد است. آنها نه می توانند بدی های مجموعه شان را ببیند و نه خوبی های رقیب را. این مطلق انگاری در طول تاریخ وجود داشته است. در حالی که اینکه انسان تصور کند تمام جریان مقابل، یک اندیشه اند صحیح نیست.
سید حسن خمینی با اشاره به فرقه «مرجئه» در صدر اسلام، این گروه را نقطه مقابل خوارج ذکر کرد و یادآور شد: یکی از ویژگیهایش این گروه این بود که متهم به بغض با امیرالمؤمنین(ع) بودند. در حالی که همه مرجئه تاریخ اینگونه نبودهاند و ابوحنیفه رئیس فرقه حنفی یکی از کسانی بود که مرجئه بود اما بغض امیرالمؤمنین(ع) نداشت؛ همانگونه که در تاریخ شیعه هم افراد شیعه نما وجود داشتهاند. در کار تشکیلاتی نباید مطلق انگاری کرد و باید بدانیم ما که جمع شدهایم تنها خوبان عالم نیستیم، هرچه ما میکنیم خوبی نیست، هرچه مخالفین و رقبای ما میکنند بد نیست و در میان مخالفان ما هم آدم خوب و هم آدم بد هست.
وی با بیان اینکه انسان وقتی وارد یک مجموعه میشود تبدیل به قطاعی از وجود او میشود، ادامه داد: حب نفس باعث میشود انسان نسبت به همه متعلقات و تشکیلات خودش حب پیدا کند و وقتی کسی او را نقد میکند و او را به چیزی متهم میکند بر نمیتابد. این مطلق انگاری یک نکته دوم را پدید میآورد و آن اینکه انسان را از انصاف خارج میکند. علمای علم اخلاق و سایر علوم گفتهاند ریشه همه خوبیها عدالت است. تعاریف عدالت هم مختلف است؛ یک تعریف ارسطویی است که می گوید «وضع کل شیء فی محله» و تعریف جدید دیگر؛ «عدالت به مثابه انصاف» است. این مطلق انگاری انسان را از انصاف خارج می کند. انسان همیشه باید تلاش کند در رفتار حزبی خود، انصاف را از دست ندهد؛ هم انصاف در مواجهه با دوستان و هم در مواجهه با رقبا. البته ممکن است خیلی ها شناگران خوبی باشند اما الان آب در دستشان نباشد، لذا از ابتدا باید در دل خود تمرین کرده و مراقبت کند. اینجاست که مطلق انگاری که یکی از آفتهای رفتارهای سیاسی است به خروج از انصاف میانجامد و خروج از انصاف انسان را درگیر یک سلسلهای از اشتباهات پشت سر هم میکند، زیرا هیچ جا نمیتوانید از این مرحله برگردید.
یادگار امام ادامه داد: ممکن است اینجا کسی سوال کند با این وضعیت تشکیلات معنا ندارد، زیرا باید به رأی اکثریت تن داد و برخی شاید بگویند چرا باید پای نظری بایستم که قبول ندارم؟ این مهمترین سوالی است که ممکن است پیش روی فعالان حزبی باشد. یک روز یک حزب از فلان فرد حمایت میکند یا فلان موضع را نمیگیرد و من قبول ندارم؟ آیا من باید انشعاب کنم و بیرون بیایم؟ پاسخ تاریخی این سوال خوارج است که هرجا امری را نمیپسندیدند میگفتند باید بیرون بیاییم. لذا فرقههایی چون صوفیه و خوارج دائما شعبه شعبه شدند و بلافاصله پس از اختلاف نظر از هم جدا میشدند. اینجا جای سوال است که اگر قرار است کار حزبی کنیم باید تن به نظر اکثریتی دهیم که خودمان انتخاب کردهایم؟ در امور سیاسی کشور راهی جز پذیرش نظر اکثریت نیست، اما در کار حزبی میتواند قبول کند یا نکند؛ اما این معنا ندارد که اگر چیزی به مذاقمان خوش نیامد به راحتی جدا شویم. زیرا یک کار حزبی در حقیقت یک رفتار انسانی است. رفتار انسانی دَوَران بین مصلحتها و مفسدههای مختلف است. شما در لحظه لحظه زندگی بین مصلحتهای مختلف یکی را انتخاب میکنید، یعنی در تزاحم بین مصلحتهای مختلف هستید. انتخاب یک شیء از بین مصالح مختلف یک تصمیم عقلایی انسانی است که انسان میگوید بین مصالح مختلف برای رسیدن به یک هدف والاتر برخی مصالح را فرو مینهم و برخی را در اختیار میگیرم.
وی با بیان اینکه توانمندی ده نفر کنار هم توانمندی را به توان میرساند، زیرا هر فرد در مجموعه توان بیشتری پیدا میکند، افزود: انسان برای هدفی که انتخاب میکند می پذیرد در قالب گروهی همدل در کنار دیگران کار کند، هرچند برخی رفتارها را نپسندد پس در راستای رسیدن به هدف از برخی امور مخالف نظر خودش برای رسیدن به هدف والا چشم پوشی می کند.
سید حسن خمینی با هشدار نسبت به اینکه تفاوت مصلحت سنجی و فرصت طلبی را از یاد نبریم، اظهار داشت: مصلحت سنجی همین روندی است که اشاره کردم؛ اما فرصت طلبی یعنی اینکه انسان برای خودش چشم بر مصالحی ببندد. هرجا یک مجموعه افرادی احساس کردند برای مصالح شخص خودشان میخواهند این کار را کنند فرصت طلبی است. درون یک مجموعه اگر به اینجا رسیدید، کار را رها کنید. اما اگر احساس کردید مجموعه در راستای اهدافی است که شما انتخاب کردهاید با مجموعه همدل باشید؛ ولو فکر میکنید در برخی روشها هم نظر و همدل نیستید.
وی با بیان اینکه ورود به کار سیاسی در تاریخ این سرزمین سابقه دارد، افزود: آن چیزی که احزاب را از درون دچار مشکل میکند مطلق انگاری نسبت به خود و غیر است و آنچه آنها را به مشکل بزرگ میاندارد، جایگزینی فرصت طلبی به جای مصلحت اندیشی است. لذا این دو نکته را همیشه به خاطر داشته باشید که یک حزب اگر مطلق انگار شد رادیکال و افراطی میشود و مانند خوارج چشم را بر همه واقعیات می بندد. جوان مطلق انگارتر است، زیرا آرمانخواه تر است و امور را سیاه و سفید می بیند. البته این بدان معنا نیست که انسان تسلیم بدی ها شود؛ هیچ گاه تسلیم نشوید و ظلم را خوبی تصور نکنید؛ کار خوب خوب است و کار بد بد است؛ هرکس انجام دهد. هیچ گاه تسلیم بدی و زشتی نشوید، حداقل درون خودتان را نپذیرید، ولو اینکه در لحظاتی برای مصالح بالاتر زبان در کام گیرید؛ البته در صورتی که در آن مصلحت سنجی آرمان خودتان را ببینید نه منافع شخصی. اینجاست که رفتار انسانی ظرافت پیدا می کند و قیام و قعود معنا پیدا می کند.
یادگار امام یادآور شد: عبدالله بن زبیر می جنگد؛ سیدالشهداء(ع) هم می جنگد، امام حسن(ع) صلح می کند، عبدالله بن عمر هم صلح می کند. اما از دید ما صلح امام حسن(ع) و قیام امام حسین(ع) مقدس است اما جنگ و صلح آن دو تن غیر مقدس است؛ زیرا ما پشت آن دو آرمان می بینیم و پشت سر این دو، فرصت طلبی. تفاوت این دو را «من» تعیین می کند. اگر می خواهید خودتان را بالا بکشید کار شما فرصت طلبی است و اگر می خواهید آرمانتان را تقویت کنید مصلحت سنجی است. مصلحت سنجی در ذات انسانی است، اما فرصت طلبی آفت انسانیت انسان است. جوان مطلق انگار است و طبیعت جوانی این است، البته دیگران هم اینگونه هستند. لذا نسبت به بدی باید حساسیت داشته باشید اما انسانیت اقتضای مصلحت سنجی می کند نه فرصت طلبی؛ مرز این دو بسیار ظریف است. راه تشخیص آن هم فکر کردن به درون خود است که ببینید با کدام قطاع وجودی این تصمیم را می گیرید؟ ترس، خوف یا طمع؟
وی با اشاره به اینکه تاریخ احزاب ما آمیخته به دو آفت مطلق انگاری و فرصت طلبی است، گفت: فرصت طلبی مجموعه تان را از درون تضعیف می کند و لذا درون مجموعه را آمیخته به تلنگر و نقد دائمی کنید و ظرفیت شنیدن نقد را درون خود بالا ببرید که آنگاه ظرفیت درونی مجموعه بالا میرود.
یادگار امام در پایان گفت: نقاط ضعف و قوت زیادی در جامعه وجود دارد که باید هر دو را دید. به گذشته افتخار میکنیم به امروز انتقاد می کنیم و باید به فردا امیدوار باشیم و این سه اصل را باید همواره رعایت کنیم.
پیش از سخنان یادگار امام دکتر صادق خرازی طی سخنانی، انقلاب اسلامی را میراث بلندی دانست که امکام بزرگوار در بستر تاریخ بلند اسلام و تشیع و در مرحله ای از تاریخ امت اسلامی پدید آورد.
وی افزود: نقطه عطف این انقلاب امام خمینی به عنوان رهبر و فرمانده و شخصیتی استثنایی است که پدیده ای در تاریخ علمای شیعه و بزرگان اسلام بود و ندای او برخاسته از ندای تمام بزرگان تاریخ اسلام و آراء او آراء بزرگان شیعه بود.
در ادامه خرازی گفت: اگر به تاریخ بلند تشیع و علما بنگریم و به تاریخ و فلسفه و فقه نگاهی بیندازیم آراء بزرگان تاریخ از شیخ مفید گرفته تا سید بحرالعلوم، محقق کرکی و علامه نایینی را در امام خمینی بطور خلاصه می بینیم.
وی تأکید کرد: انقلاب اسلامی هویت ملی را برای ملت ایران به ارمغان آورد و به ما این نوید را می دهد که روزی در شبستان تاریخ، ایران خواهد درخشید و این انقلاب به ظهور حضرت مهدی(عج) متصل می شود.
خرازی همچنین گزارشی از فعالیت ها و کنگره اخیر حزب ندای ایرانیان ارائه کرد.
انتهای پیام /