به گزارش خبرنگار احزاب و تشکلهای باشگاه خبرنگاران، اسلام هراسی پدیدهای است که غرب دست به دامن آن شد تا دین اسلام را به عنوان فرهنگی که فاقد ارزشهای اخلاقی و انسانی است معرفی کند و تلاش کرد تا آن را در مقایسه با فرهنگ غرب در موقعیت فرو دست قرار دهد؛ در واقع اسلام هراسی وسیلهای است تا این دولتها اولا حاکمیت خویش را تحکیم بخشند، یعنی به جوامع جهانی چنین القا کنند که تنها راه سعادت شما در دست ماست! و ثانیا از اتحاد و انسجام دنیای اسلام جلوگیری کنند. این نوشتار قصد دارد چند رویکرد را که مقام معظم رهبری در نامه خود به جوانان اروپا و آمریکای شمالی داشتند را مورد بررسی قرار دهد.
همانطور که در این نامه آمده است رهبری جوانان را مخاطب این نامه قرار دادهاند و علت آن را اینگونه بیان کردهاند که "آینده ملّت و سرزمینتان را در دستان شما میبینم و نیز حسّ حقیقتجویی را در قلبهای شما زندهتر و هوشیارتر مییابم." همچنین ایشان علت مخاطب قرار ندادن سیاستمدارن را اینگونه بیان کردند که "آنان آگاهانه راه سیاست را از مسیر صداقت و درستی جدا کردهاند."مسئله مخاطب قرار گرفتن جوانان اروپا به وضوح اهمیت مسلمانان اروپا را از نظر تاثیرگزاری در مناسبات سیاسی فرهنگی اروپا و جهان اسلام نشان می دهد.
البته این مسئله مربوط به سالهای اخیر نیست چرا که نقش اسلام و مسلمانان در تحولات فکری و سیاسی اروپا قدمتی طولانی دارد و گواه روشن بر این مدعا را میتوان در آثار بسیاری از اندیشمندان اروپایی به راحتی یافت که به نقش مهم اسلام در پیشرفت جامعه اروپا به لحاظ فکری و حتی صنعتی اعتراف میکنند به گونهای که "ویل دورانت" در جلد چهارم تاریخ تمدن مینویسد: «پزشکان مسلمان، پانصد سال تمام پرچمدار طب جهان بودند. معماری اروپایی، تجدید رونق سفالکاری هنری در ایتالیا و فرانسه، آهنگری و شیشه گری و نیز طلاسازی ایتالیا و زره بافی و اسلحه سازی اسپانیا، همه از صنعتگران مسلمان الهام گرفتند.» امروزه نیز در میان آثار اندیشمندان و نخبگان اروپایی بهرهگیری از مبانی و منابع اصیل اسلامی اهمیت خاصی دارد.
از طرفی هم افزایش جمعیت مسلمانان در اروپا و گسترش روز افزون گرایش به اسلام باعث به وجود آمدن یک اجتماع با هویت و باور اسلامی شده است که این خود چالش بزرگی برای این قاره محسوب میشود و اروپا را در سالهای آینده میدانی حساس برای تحولات بزرگ قرار میدهد.
نکته دیگر در این نامه راهکاری است که رهبرانقلاب در مقابل گرایش جبهه مقابل یعنی دولتهای غربی و دنبالهروهای آنان برای اسلام هراسی و معنویت زدایی از عرصه مناسبات بیت المللی؛ اتخاذ میکند و آن "راهبرد دعوت" است در این قسمت از نامه ایشان که میتواند الگویی برای امر به معروف باشد پرسشهای متعدد به مثابه پتکهایی بر اذهان عمومی کوبیده میشوند؛ تاریخ غرب و دولتهای غربی با حالت مطالبهگرایانهای به چالش کشیده میشود؛ اینکه چرا وجدان عمومی در غرب همیشه با تاخیر چند ده ساله و گاهی چند صد ساله بیدار و آگاه شود؟
و چرا بازنگری در وجدانجمعی معطوف به گذشتههای دور باشد و نه مسائل روز؟ و یا اینکه چرا در موضوع مهمّی همچون شیوه برخورد با فرهنگ و اندیشه اسلامی، از شکلگیری آگاهی عمومی جلوگیری میشود؟
از طرفی هم مطرح میشود که "در واکنش به سیل پیشداوریها و تبلیغات منفی، سعی کنید شناختی مستقیم و بیواسطه از این دین به دست آورید." ایشان در ادامه دعوت به تفکر در اسلام میکنند "اسلام را از طریق منابع اصیل و مآخذ دست اوّل آن بشناسید. با اسلام از طریق قرآن و زندگی پیامبر بزرگ آن (صلّیاللهعلیهوآلهوسلّم) آشنا شوید."
منطق به کار رفته در نامه رهبری حتی نگرانی از گرایش به تفکرات انحرافی را هم برطرف میکند آنجا که میفرماید: "اجازه ندهید ریاکارانه، تروریستهای تحت استخدام خود را به عنوان نمایندگان اسلام به شما معرفی کنند."
یادداشت از زهرا کوشافر
انتهای پیام/