به گزارش خبرنگار سیاست خارجی باشگاه خبرنگاران؛ "محمد مهدی ملکی" طی یادداشتی پیرامون حملات اخیر عربستان سعودی به یمن مطالبی ارائه داده است.
متن یادداشت به شرح زیر است:
شش فروردین امسال بود که جبهه جنگ دیگری در منطقه گشوده شد و بر التهاب و ناآرامی آن افزود.
عربستان با زیاده خواهی خود به دنبال تامین اهداف و منافع اش در کشور همسایه و فقیر نشین خود یمن، تجاوزی نظامی را علیه آن ترتیب داد و در این رهگذر ده کشور عرب و غیر عرب را نیز با خود همراه کرد.
ریاض رهبری ائلاف علیه یمن را عهده دار شد و آغازگر حملات هوایی و بمباران های گسترده بر فراز آن کشور گشت. در ظاهر قضیه و بر حسب آنچه که مقامات سعودی گفتند این جنگ تنها در پاسخ به درخواست کمک عبد ربه منصور هادی رئیس جمهوری مستعفی و فراری یمن از کشورهای عرب به ویژه عربستان شکل گرفته، اما بسیار ساده انگارانه است اگر بر فرضیه فوق صحه گذاریم و دلایل متعدد داخلی و خارجی متعددی که سبب شد تا آل سعود چنین تصمیم عجولانه ای را اتخاذ کند نادیده بگیریم که البته در این مجال قصد پرداختن به آن دلایل را ندریم.
آنچه از اقدامات و سیاست های خارجی عربستان بر می آید آن است که ریاض تقلای شدیدی می کند تا بتواند خود را به عنوان قدرت منطقه قلمداد کرده و اراده خود را بر دیگر کشورها دیکته کند، اما شکست های پیاپی آنها در موضوعات مهم منطقه ای در سالیان اخیر همچون پرونده سوریه، عراق و لبنان مقامات سعودی را بسیار نگران از جایگاه کشورشان کرده. از سوی دیگر آنچه بر این نگرانی می افزاید قدرت یابی روز افزون و موفقیت های منطقه ای و بین المللی ایران است.
پس از آنکه تحولات در یمن به سمت و سویی کشیده شد که گروه انصارالله در آن کشور قدرت پیدا کرد، با توجه به آنکه این گروه را شیعه می دانند و در ارتباط با تهران، سعودی ها حیاط خلوتشان را در خطر دیده و این شد که به تکاپو افتادند و اقدامات آشکار و نهان بسیاری را انجام دادند تا مگر بتوانند مجدد بر ساختار قدرت یمن تاثیر گذار بوده و اعمال نفوذ داشته باشند.
تخریب گسترده زیر ساختهای کشور فقیر نشین یمن، کشتار بیرحمانه زنان و کودکان، آوارگی بسیاری از مردم، تلفات و صدمات روحی و جسمی تنها گوشه ای از حقایق تلخ و نتایج حاصل شده از جنایات وحشیانه آل سعود علیه مردم بی دفاع یمن در این مدت است که نه تنها موجب آن نشد که مدافعان به اصطلاح حقوق بشر به دفاع از آنان بپردازند بلکه این جنایات با حمایت و چراغ سبز غربی ها به ویژه امریکا نیز همراه بوده و هست.
آل سعود و شخص محمد بن سلمان به عنوان فرد اول در پرونده یمن با این تفکر واهی که می توانند با تجاوز نظامی و توسل به زور پیروزی راحتی را کسب کنند و قدرت ونفوذ خود را در یمن حفظ کرده و منصور هادی را به عنوان دست نشانده و حافظ منافع خود بر روی کار آورند، چنین کارزاری را به راه انداختند. البته این خوش خیالی چندان دوام نداشت و رفته رفته با گذشت زمان ریاض متوجه اشتباه استراتژیک اش شد و خود را گرفتار در باتلاق یمن یافت.
سعودی ها گزینه هایی را جهت مدیریت بحران خود ساخته یمن پیش روی خود داشتند، حمله زمینی به یمن یکی از آن گزینه ها بود که احتمال چنین اقدامی را هم منتفی نمی دانستند، اما شرایط به گونه ای پیش رفت که کشورهای مشارکت کننده با عربستان در تجاوز نظامی علیه یمن بی رغبتی و مخالفت خود را نسبت به اعزام نیروی زمینی به یمن اعلام کردند و ریاض هم که می دانست در نبرد زمینی حریف نیروهای یمنی نمی شود به نظر می آید از اقدام به چنین عمل پر مخاطره ای صرف نظر کرده باشد .
آنچه از محافل مختلف سیاسی به گوش می آید آن است که ریاض تلاش های پنهانی خود را جهت مذاکره با حوثی ها آغاز کرده تا بلکه بتواند با توافقی سیاسی میان خود و انصارالله، با کمترین هزینه و تبعات منفی برای آل سعود به جنگ در یمن خاتمه داده و خود را از منجلاب برهاند، امری که در صورت تحقق آن هر چند پایانی است بر تجاوزات نظامی و به نحوی خارج شدن ریاض از شرایط اسف بار کنونی که برای خود مهیا ساخته، اما از سویی دیگر بیانگر شکست تلخ دیگری است برای آل سعود که همواره با تصمیمات هیجانی و دید کوته نگرانه خود موجبات گسترش ناآرامی و جنگ را در منطقه فراهم می آورند.
انتهای پیام/