به گزارش
خبرنگار تجسمی باشگاه خبرنگاران؛ شب گذشته چهارمين حراج تهران با فروش تابلويي از سهراب سپهري با قيمت 2 ميليارد و 800 ميليون تومان، ركورد همه حراجهاي تاريخ ايران را زد و فروش كل اين حراجي 21 ميليارد و 40 ميليون تومان بود . همچنين يك اثر ديگر از سهراب سپهري به قيمت 1 ميليارد و 700 ميليون تومان به فروش رسيد.
خريداران بدون توجه به كيفيت آثار و قيمت آن در مزايده ها حضور داشتند و وقتي در مورد چگونگي تشخيص اصل بودن اثر از آنها سوال شد ، پاسخ روشني نداشتند و به همان اعتبار نمايشگاه بسنده مي كردند. اما نكته قابل توجه اين بود كه اغلب خريداران از قيمت هاي تعيين شده راضي بودند.همچنين افرادي هم در گوشه و كنار حضور داشتند كه بيشتر براي تماشا به حراجي پا گذاشته بودند و تعجب آنها از قيمتها بيش از سايرين بود و سوال هايي در ذهن آنها وجود داشت كه دليل اين قيمت گذاري ها چيست و كساني كه چنين مبالغي مي پردازند از چه طبقه و قشري هستند كه به راحتي اين خريدها را انجام مي دهند ؟
حالا با اين شرايط مي توان متوجه شد كه هنوز مراجعه كنندگان و افرادي كه در مزايده ها شركت مي كنند آنچنان از چند و چون قيمت گذاري ها و كيفيت آثار مطلع نيستند و منبع موثقي براي تاييد چنين جرياني وجود ندارد و به نظر مي رسد كه اسم هاي معروفي چون كمالالملك، سهراب سپهري، عباس كيارستمي و ديگر هنرمندان معاصر و تاريخي خيال آنها را راحت مي كرد ! البته برای بعضی از این افراد حضور و خرید آثار هنری گرانقیمت می تواند یک نمایش و پز هنری و روشنفکران هم باشد.
تا پيش از اين از حراج آثار هنري تجسمي در حراجي هاي كريستي حرف زده مي شد و امروز ديگر برگزاري حراج تهران ، بعد از گذشت چهار سال به يكي از اصلي ترين رويدادهاي هنرهاي تجسمي كشور تبديل شده است .از همان سال هاي ابتدايي حرف و حديث هاي بسياري حوالي آن مي گذشت كه همچنان بسياري از آنها پابرجاست.نفس عمل به ظاهر پسنديده به نظر مي رسد ، اما در پشت پرده اين ماجرا خبرهاي ديگري به گوش مي رسد.
پرسش هاي زيادي در اين باره همچنان مطرح مي شود كه هنوز پاسخ درست و روشني به آنها داده نشده است .در سالهاي گذشته اين سوال مطرح بود كه تا چه حد قيمت هاي نجومي كه در اين حراجي عنوان مي شود ، واقعي است.
برخي از اين منتقدين به صوري بودن اين معاملات اشاره مي كنند .اما نكته ديگري كه مطرح است ، اين است كه برگزاري چنين مراسمي به غير از جنبه تجاري چه سودي مي تواند براي هنرمندان تجسمي داشته باشد؟ در حاليكه سميع آذر مدير اجرايي حراجي تهران در سال 92 در مصاحبه اي گفته بود « 15 درصد از عوايد فروش اين حراجي سهم برگزار كنندگان است »
مي توان اينگونه سوال كرد كه اگر سهم برگزار كنندگان اين مراسم اين ميزان باشد، سهم افرادي را كه آثار هنري هنرمندان را به نمايش ميگذارند، هم در نظر بگيريم، سهم هنرمندان تجسمي چقدر است؟ گالري داران و هنرمندان چه مبلغي از اين حراجي را دريافت ميكنند.از سوي ديگر با برگزاري چنين مراسمي شايد در نگاه اول اينطور به نظر برسد كه فرصت ظهور و نمايش آثار هنري فراهم آمده است .اما آيا اين فرصت در اختيار همه هنرمندان قرار مي گيرد .؟
در سالهاي قبل هنرمندان تجسمي بسياري درباره برگزاري اين حراجي اظهار نظر كرده اند و در موارد مورد بررسي اشاره تك تك آنها به بها دادن به آثار هنرمندان جوان كشور است؛اما جاي اين سوال باقي مي ماند كه با برگزار كردن چنين مراسمي در محلي مانند هتل پارسيان آزادي كه در سال 92 ، طبق نظر سميع آذر تنها 150 ميليون تومان اجاره آن بوده است، آيا ميتوان آثاري هنري را عرضه كرد كه شانس كمي براي فروش دارند؟ اين تنها بخشي از هزينه هاي برگزاري اين حراجي است.سهم ديگري هم كه در سالهاي قبل مطرح شده بود، سهم سفرها براي انتخاب آثار و كاتالوگ و غيره بوده است.با اين اوصاف بايد هم در چنين حالتي، تنها براي تامين اين نوع هزينهها آثاري برگزيده شود كه از فروش بالاي آنها اطمينان حاصل شود و اينجا ديگر ورود براي عرضه آثار هنرمندان جوان ممنوع است! از سوي ديگر بايد ديد تا چه اندازه در حراج اين نوع آثار توجه به بعد هنري آن مطرح است؟
صادق تبريزي نقاش پيشكسوت، پس از برگزاري دومين حراجي تهران در اظهار نظري گفته بود 90 درصد آثار عرضه شده در حراجي تهران اثر هنري نيستند و قيمتهايي براي آنها تعيين مي شود كه در حد آنها نيست.امسال هم البته اين حرف مطرح است كه در ميان آثار ارائه شده، آثار تقلبي وجود دارد. حال بايد اين سوال را مطرح كرد كه انتخاب آثار هنري بر چه مبنا و توسط چه كساني صورت مي گيرد ؟ از سوي ديگر به نظر مي رسد با وجود چنين حراجي، عده اي از سرمايه گذاران ديگر براي سرمايه گذاري روي ملك عطشي ندارند و اين حراجي را جاي خوب و خوش آب و هوايي براي رسيدن به سودهاي كلان مي دانند چون اثري را كه در حراجي سال گذشته خريداري كرده اند در ساير بازارهاي هنرهاي تجسمي به چندين برابر مي فروشند.در اين ميان سوال اينجاست كه جنبه هنري چنين آثاري چقدر در نظر خريداران مطرح است ؟ از طرفي ديگر آيا نمي توان اينطور مطرح كرد كه اين نوع رقابت تنها براي كسب جايگاه فرهنگي بالا براي خريدار و نمايش فرهنگ دوستي و هنردوستي او باشد ؟
در سالهاي گذشته با برگزاري اين مراسم ، مخاطبان در نظرات خود بارها و بارها به اين اشاره كردند كه آيا چنين گروه مقتدر اقتصادي مالياتي هم ميپردازند؟ از طرفي ديگر در نگاه فرهنگي جاي اين سوال باقي مي ماند كه چه درصدي از مردم آثار تجسمي هنرمندان خود را مي شناسند و چه درصدي از آنها به نمايش و معرفي در رسانه ها پرداخت مي شود و چرا اگر بدنبال ارتقاء فرهنگ كشورمان هستيم اين آثار هنري و هنرمندان اين عرصه به مردم معرفي نمي شوند؟! در مجموع اينكه بي ترديد پيگيري در خصوص شفاف سازي اين جريان از دغدغه هاي بسياري است كه از بيرون به اين جريان نگاه مي كنند؛ اما مساله مهمتري كه وجود دارد اين است كه بايد ديد مسئولان اين حراج تا چه زماني با محافظه كاري و دور از رسانه ها به كار خود ادامه خواهند داد و فقط به انتشار مبالغ و اسامي هنرمندان و اعلام رقم هاي سنگيني خواهند پرداخت كه شائبه هاي بسياري را در دل خود دارد؟!
از جمله حاضران در این برنامه، علاوه بر هنرمندان، مجموعهداران آثار هنری و گالریداران میتوان به حضور احمد مسجدجامعی، سیدمحمد بهشتی، علی دایی، بهرام رادان و علی مرادخانی اشاره کرد.
انتهای پیام/