خبرنگار ادبیات باشگاه خبرنگاران،: جواد محقق شاعر، نویسنده و پژوهشگر که در سال 1333 در یکی از روستاهای شهر همدان متولد شده و در اولین گامهای نویسندگی، نام خود را به واسطهی انتشار کتاب «قصهی مرد بزرگ پاپتی» بررسی زبان کودکان و نوجوانان این مرز و بودم انداخته، امروز مهمان ما شده تا به بیان آنچه که پایش را در زمینهی نگار لنگ کرده، بپردازد.
*آقای محقق روزگارتان را چگونه میگذارنید؟
من به همهِ مشکلات زندگی افرادی مثل خودم که چندان هم با مشکلات موجود در زندگی دیگران متفاوت نبود، تلاشم بر این بود که فرصتهای نگارش را برای خودم مهیا کنم اما عمدهترین بخش کار آنجاست که باید در کنار نگارش به کسب در آمد برای زندگی بپردازم، من معلم آموزش و پرورش بودهام و حقوق این کار حتی کفاف بخشی از زندگیم را هم نمیدهد بنابراین تصمیم گرفتهام که بخشی اوقات زندگی خود را به تدریس و داوری در جوایز ادبی مشغول باشم البته همواره به علت تعهد و علاقه لنگان لنگان به کار نوشتن پرداختهام.
*به نظر شما ادبیات ما برای حرفهایتر شدن باید از چه مسیری عبور کند؟
به نظر من ادبیات ما برای اینکه حرفهای بشود باید شرایط را به گونهای برای نویسندگان فراهم کند که بتوانند از طریق نوشتن زندگی خود را تأمین کنند البته این به معنای پرکاری نبوده و معنایی به جزء قوت بخشیدن به آثار محدود ندارد اما با توجه به اینکه جامعهی ما خیلی جامعهی کتابخوانی نیست طبیعتاً نویسندهی ما نمیتواهند با انتشار یک اثر گامی در جهت تأمین هزینهی زندگی خود بردارد.
*شما چه راهکاری برای ایجاد بستر مناسب برای کار نویسندگی پیشنهاد میدهید؟
راهکاری پیشنهادی من این است که نویسندگان با کار کمتر و فروش بیشتر سعی د تامین هزینههای زندگی خود داشته باشند زیر این امر بر روی انبوه سازی کالا تأثیری میگذارد، امروز جدیترین مشکل ما وجود مشاغل دیگری برای اهل قلم است.
*به نظر شما کمیتگرایی چه نقشی در آسیب دیدگی ادبیات ما دارد؟
به نظر من کمیتگرایی در بسیاری از موارد آسیبزا است و این قضیه فقط به نوشتن، سرودن و کشور ما منحصر نمیشود. امروز کمیتگرایی به عنوان یک بیماری بسیار جدی وارد اقتصاد، تولید و تجارت شده و در عالم سرمایهداری همهچیز با کمیتها سنجیده میشود، در حال حاضر همهی سؤالها در حوزهی همین کمیتها است و در مورد کتابها و مجلات هم بیشتر بر روی تیراژ ما نور میدهیم و توجه کمی به کیفیت داریم البته این صد در صد عرصهی تجارت را فعال میکند ولی به هر حال در این جنون کمیتگرایی کتابهای سطحیتر و بیکیفیتتر پر فروش میشوند و همواره سیطرهی کیمتها به کیفیتها جنس مورد نظر را به دست مخاطب نمیدهد.
*خانواده رو آموزش و پرورش چه نقشی در گرایش جامعه به مطالعه دارند؟
در حوزهی کتاب و نوشتن نهادهای مرتبط با نسلها، خانوادهها و آموزش و پرورش باید تلاششان بر این باشد که بچهها انس بیشتری با کتاب داشته باشند، در حال حاضر خانوادهها رغبت کمتری به مطالعه دارند و اطلاعی هم در مورد راهکارهای سوق دادن بچهها به سمت مطالعه و کتابخوانی ندارند، مدارس نیز هم به دلیل توجه به کمیتها نمرهگرایی از فضای گرایش بچهها به مطالعه فاصله گرفتهاند.
امروزه کلاسهای ما به دلیل ایجاد یک فضای رقابتی برای نمره گرفتن باعث از بین رفتن علاقهی بچهها و کنجکاوی آنها به مباحث جاری اطرافشان شدهاند و ما که خیلی هم برای استفاده از آثار فرهنگی مکتوب آموخته نشده بودیم شاید با ایجاد فضاهای مجازی رقابت کننده با کتاب لطمات زیادی خورده باشیم.
خانواده و آموزش و پرورش به عنوان دو نهاد بزرگ اجتماعی و تاثیرگذار، نقش اصلی را در علاقهمندسازی نسل بعدی به کتاب دارند در این صورت هم سطح مطالعه در جامعه بالا میرود و هم نویسندگان از فروش بالای کتاب سود میبرند.
*آیا تا به حال در زمینهی نوشتن دچار یأس فلسفی شدهاید؟
من تا به حال دچار یأس فلسفی نشدهام چون این امر برای کسانی که به جهان نگاهی توحیدی دارند معنا ندارد و ما در زندگی پیامبران و امامان نخواندهایم و ندیدهای که دچار یأس فلسفی شده باشند پس افرادی هم که از این شخصیتهای بزرگ پیروی میکنند دچار یأس فلسفی نمیشوند.
انتهای پیام/