حوزه احزاب و تشکلهای گروه سیاسی باشگاه خبرنگاران -
سمانه عیوضی: شاید برای تبیین کاربرد حزب در اسلام و تجويز فعاليتهای حزبی در جامعه اسلامی نتوان صرفاً به كاربردهای واژه حزب در قرآن كريم استناد کرد، بلكه تعریف دقيق مفهوم و جايگاه حزب در اسلام، نیازمند تعريفی روشن از حزب و شاخصههايی است كه عالمان علوم اجتماعی در عصر كنونی آنها را ذكر كردهاند.
البته فارغ از مفهوم عام و عناصر مشترك همه احزاب، هر حزبى در هر جامعهاى بر اساس اختلاف فرهنگها داراى آرمانها، مبانى، اهداف و نگرشهاى متفاوتى است. حزب اسلامى به معناى واقعى (حزب اللّه) نيز متناسب با فرهنگ اسلامى، ويژگىها و آرمانها، مبانى و نگرش خاصى نسبت به قدرت دارد كه اين نقطه مىتواند محور اختلافات اساسى و جوهرى بين حزب به مفهوم اسلامى آن با حزب به مفهوم نوين غربى آن باشد.
با گسترش فرهنگ غرب در برخی كشورها و جوامع، بسياری از مفاهيم از جمله حزب و فعالیت حزبی كه ناشی از مؤلفههای فرهنگ غرب بود، رواج پیدا کرد. برخی، حزب را به علت تعارض با آموزههای دينی نفی و عدهای ديگر آن را پذيرفتند و گروهی معتقد به بازسازی آن بر اساس انديشههای اسلامی شدند، برخی نيز حزب را ضرورتی در جهت فرايند توسعه و نوسازی به سبک غرب شمردند.
اگر بخواهيم حزب را با توجه به مفاهیم اسلام و انديشههای دينی مورد پژوهش قرار دهيم، باید فارغ از انديشه غربی و در چارچوب انديشه اسلامی از این واژه مفهومسازی كنيم.
** مفهوم حزب در ادبیات فارسی و عربیحزب در ادبيات فارسی و عربی از پيشينه زيادی برخوردار است. حزب در لغت به معنای جماعتی از مردم، پيروان و هممسلكان شخص، بهره و قسمت آمده است.
میتوان در تعريف حزب گفت که حزب در انديشه اسلامی به گروهی از انسانها اطلاق میشود كه دارای انسجام و تشكّل بوده و در راستای تأمين مصالح مادی و معنوی تلاش میكنند و يا در جهت تأمين سعادت و ارزشهای دينی میكوشند.
البته در جامعه اسلامی، فعالیت احزاب نبايد به تضعيف نظام اسلامی منجر شود و از سوی ديگر این فعالیت میبايست مستقيم و غيرمستقيم به تأمين معاش و معاد افراد جامعه كمك كند.
با تأمّلى گذرا در آيات و روايات روشن مىشود كه واژه "حزب" در ادبيات اسلامى نيز به همان اصطلاح عامى كه پيشتر بيان شد، مورد كاربرد بوده است.
در زمان حكومت اسلامى پيامبر اکرم (ص) مىتوان از دستهبندىهاى موجود تعبير به "حزب" كرد؛ مانند "حزب انصار"، "حزب مهاجرين"، "حزب قريش"، "حزب يهود"، و قبايل ديگرى كه مطرح بودند. از اين رو، جنگى كه برآمده از ائتلاف قريش با يهود و ديگر قبايل دشمن علیه اسلام شكل گرفت، به "جنگ احزاب" شهرت يافت. در زمان حضرت اميرالمؤمنين علی(ع) نيز مىتوان از احزابى همچون "ناكثين"، "قاسطين" و "مارقين" نام برد.
درباره جايگاه حزب در اسلام ديدگاههای گوناگونی وجود دارد كه هريك بر گفتمان و رهيافت خاصی استوار است.
** تبيين تحزب در گفتمان درون دينی * واژه "احزاب" 10 مورد در قرآن کریم آمده، و تنها در يك مورد به صورت تثنيه "حزبين" به كار رفته است.
* دو مرتبه اصطلاح "حزب الشيطان" در قرآن يافت میشود
* "حزب اللّه" در دو آيه قرآنی به كار رفته است
* واژه حزب در قرآن و روايات به سه صورتِ جمع، تثنيه و مفرد استعمال شده است.
* حزب به صورت مفرد مجموعا 8 بار در قرآن به كار رفته است.
براساس شاخصهاى مذكور در آيات 22 سوره مبارکه "مجادله" و 56 سوره مبارکه "مائده" اوصاف حزب اللّه عبارت است از:
1. گروهى بودن: "قَوْما"
2. ايمان قلبى و واقعى به مبدأ و معاد: "قَوْما يُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَالْيَوْمِ الْآخِرِ... كَتَبَ فِي قُلُوبِهِمُ الْإِيمَانَ"
3. دوستى نكردن با دشمنان خدا و رسول خدا : "يُوَادُّونَ مَنْ حَادَّ اللَّهَ وَرَسُولَهُ"
4. دورى كردن از دوستىها و تعصبات عشيرهاى و قومى: "وَلَوْ كَانُوا آبَاءهُمْ أَوْ أَبْنَاءهُمْ أَوْ"
5. بهرهمندى از تأييد الهى: "وَأَيَّدَهُم بِرُوحٍ مِّنْهُ"
6. بهرهمندى از زندگانى جاودان بهشتى: "وَيُدْخِلُهُمْ جَنَّاتٍ..."
7. رضايت متقابل عبد و معبود: "رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُمْ وَرَضُوا عَنْهُ"
8. رسيدن به فلاح و رستگارى: "هُمُ الْمُفْلِحُونَ"
9. پذيرش ولايت خدا، رسول خدا، امامان معصوم و ولايت فقيه: "وَمَن يَتَوَلَّ اللّهَ وَرَسُولَهُ وَالَّذِينَ آمَنُواْ؟"
10. غلبه نهايى بر احزاب شيطانى "هُمُ الْغَالِبُون"
"حزب الشيطان" كه در آيه 19 سوره مبارکه مجادله و آیه 6 سوریه مبارکه فاطر ذكر شده است، داراى اوصاف نقطه مقابل حزباللّه است.
واژه حزب به صورت تثنيه تنها در آيه 12 "كهف" به كار رفته است كه مراد از "دو حزب"، دو طايفه از اصحاب كهف است كه پس از بيدارى، در مورد مقدار زمان خوابشان با هم اختلاف كردند.
در تحليل آيات يادشده مىتوان گفت که آياتى كه در آنها واژه حزب به صورت جمع به كار رفته است، ناظر به كفر، انكار حق، و ايستادگى در مقابل دين اسلام است. در عين آنكه هر حزبى داراى اشتراك پيونددهنده افراد خود بوده و از حزب ديگر متمايز است، اما منفعت بزرگى همچون معارضه با اسلام، موجب وحدت نسبى آنها شد. برخى از آيات يادشده بر تجمعهاى عرب يهودى اشاره دارد كه در جنگ خندق در مقابل پيامبر اکرم(ص) ايستادند و در جهت مقابله با آموزههاى دين اسلام تلاش كردند.
**حزب در اصطلاح روايىحديث 1: قَالَ رَسُولُاللَّه صلى الله عليه وآله: " مَنْ أَحَبَّ أَنْ يرْكَبَ سَفِينَةَ النَّجَاةِ وَ... فَلْيوَالِ عَلِيا بَعْدِى وَلْيعَادِ عَدُوَّهُ وَلْيأْتَمَّ بِالْهُدَاةِ مِنْ وُلْدِهِ... حِزْبُهُمْ حِزْبِى وَ حِزْبِى حِزْبُ اللَّهِ عَزَّوَجَلَّ وَ حِزْبُ أَعْدَائِهِمْ حِزْبُ الشَّيطَانِ"؛ رسول خدا(ص) فرمودند که هر كس دوست دارد كه به كشتى نجات سوار شود... پس بايد بعد از من على(ع) را دوست بدارد و دشمنان او را دشمن بدارد و بعضى از هاديان از فرزندان او را به امامت بپذيرد... حزب آنها حزب من و حزب من، حزب اللّه عزوجل و حزب دشمنان آنها حزب الشيطان خواهد بود.
حديث 2: قَالَ رَسُولُ اللَّه صل الله عليه و آله: "لَمَّا عُرِجَ بِى إِلَى السَّمَاءِ السَّابِعَةِ يا مُحَمَّدُ... فَإِنِّى قَد رَضِيتُ بِكَ عَبْدا وَ حَبِيبا وَ رَسُولاً وَ نَبِيا وَ بِأَخِيكَ عَلِى خَلِيفَةً وَ بَابا فَهُوَ حُجَّتِى عَلَى عِبَادِى وَ إِمَامٌ لِخَلْقِى بِهِ يعْرَفُ أَوْلِيائِى مِنْ أَعْدَائِى وَ بِهِ يمَيزُ حِزْبُ الشَّيطَانِ مِنْ حِزْبِى"؛ رسول اکرم(ص) فرمودند که زمانى كه من به آسمان هفتم عروج داده شدم، خداوند به من خطاب كرد كه يا محمد(ص)... همانا من راضى شدم به اينكه تو بنده و دوست و رسول و نبى من باشى و برادر تو على(ع) جانشين و باب تو باشد. پس على(ع) حجت من بر بندگانم و امام مخلوقاتم خواهد بود؛ به واسطه او دوستانم از دشمنانم شناخته مىشوند و به واسطه او حزب الشيطان از حزب من مشخص مىشود.
حديث 3: عن عَلِى عليه السلام: "... عَلَيكُمْ بِالتَّمَسُّكِ بِحَبْلِ اللَّهِ وَ عُرْوَتِهِ وَ كُونُوا مِنْ حِزْبِاللَّهِ وَ رَسُولِهِ و..."؛ حضرت علی(ع) فرمود که (اى مردم) به ريسمان خداوند چنگ زنيد و از حزب خدا و رسول او باشيد. "و لا تَكُونُوا فِى حِزْبِالشَّيطَانِ فَتَضِلُّوا..."؛ از حزب شيطان نباشيد كه گمراه خواهيد شد.
حديث 4: "كلّ حزب منهم أخذ بغصن... أى لتفرّقهم عن أئمّة الحقّ صاروا شعبا شتّى"؛ هر حزبى از آنها شاخهاى (از حقيقت) را اخذ كرده است... يعنى به خاطر جدايى از امامان حق، آنها به فرقههاى مختلف تقسيم شدند.
بر همین اساس، به نظر میرسد حزب در انديشه اسلامی سازوكاری در جهت عملياتی ساختن اصول و قواعد دينی است.
** حزب در نگاه بنیانگذار نظام جمهوری اسلامیاز منظر حضرت امام خميني(ره) بنیانگذار کبیر جمهوری اسلامی، حفظ نظام اسلامی از واجبترين واجبها قلمداد میشود، زيرا حكومت مقدمهای ضروری برای بسط ارزشهای دينی و برپا داشتن ديگر واجبات به شمار میرود.
بر اساس دیدگاه امام (ره) حزب باید دارای ایده اسلامی و حزب الهی باشد؛ امام(ره) فرمودهاند که "این طور نیست که حزب بد باشد یا هر حزبی خوب باشد. میزان ایده حزب است و اگر ایده چیزی دیگر باشد این حزب شیطان است، هر اسمی هم داشته باشد، بنابراین ما باید کوشش کنیم حزبمان را حزب الله کنیم".
امام(ره) ویژگی حزب الهی را اینگونه توصیف میکنند: "حزب الهی، آثارش این است که روح خداست، یعنی کوشش آن، این است که دعوت به خود نکند و دعوت به خدا بکند، دعوت به طبیعت نکند و دعوت به الوهیت و ملکوت بکند و این علامتی است که انسان خودش میتواند بفهمد که کجا میرود."
** احزاب از دیدگاه مقام معظم رهبری حضرت آیتالله خامنه ای رهبر فرزانه انقلاب اسلامی هم در این زمینه میفرمایند: "در کشورهائی که ملاحظه میکنید انقلاب شده، احزاب وسط میدانند. ما با تحزّب مطلقاً مخالف نیستیم. این که خیال کنند ما با حزب و تحزّب مخالفیم، نه، اینطور نیست. قبل از پیروزی انقلاب، پایههای یک حزب بزرگ و فعال را خود ما ریختیم؛ اول انقلاب هم این حزب را تشکیل دادیم، امام هم تأیید کردند، چند سال هم با جدیت مشغول بودیم؛ البته بعد به جهاتی تعطیل شد. همان وقت به ما اشکال میکردند که تحزّب با وحدت عمومی جامعه مخالف است. من آن وقت یک سخنرانی مفصلی کردم، که بعد هم پیاده شد و چاپ شد و پخش شد؛ تحت عنوان "وحدت و تحزّب". تحزّب میتواند در جامعه انجام بگیرد، در عین حال وحدت هم صدمهای نبیند؛ اینها با هم منافاتی ندارد. منتها آن حزبی که مورد نظر ماست، عبارت است از یک تشکیلاتی که نقش راهنمائی و هدایت آحاد مردم را به سمت یک آرمانهائی ایفا میکند.
ما دوجور حزب داریم: یک حزب عبارت است از کانالکشی برای هدایتهای فکری؛ حالا چه فکری به معنای سیاسی، چه فکری به معنای دینی و عقیدتی. اگر چنانچه کسانی این کار را بکنند، خوب است. قصد عبارت از این نیست که قدرت را در دست بگیرند؛ میخواهند جامعه را به یک سطحی از معرفت، به یک سطحی از دانائی سیاسی و عقیدتی برسانند؛ این چیز خوبی است. البته کسانی که یک چنین توانائیهایی داشته باشند، به طور طبیعی در مسابقات قدرت، در انتخابات قدرت هم آنها صاحب رأی خواهند شد، آنها برنده خواهند شد؛ لیکن این هدفشان نیست. این یک جور حزب است؛ این مورد تأیید است. میدان باز است؛ هر کس میخواهد بکند، بکند.
یک جور حزب، تقلید از احزاب کنونی غربی است، حالا من گذشته را کاری ندارم، احزاب کنونی غربی به معنای باشگاههایی برای کسب قدرت است؛ اصلاً حزب یعنی مجموعهای برای کسب قدرت. یک گروهی با هم همراه میشوند، از سرمایه و پول و امکانات مالىِ خودشان بهرهمند میشوند، یا از دیگران کسب میکنند، یا بندوبستهای سیاسی میکنند، برای اینکه به قدرت برسند. یک گروه هم رقیب اینهاست؛ کارهای مشابه اینها را انجام میدهد تا آنها را از قدرت پائین بکشد، خودش بشود جایگزین. الان احزاب در دنیا غالباً اینگونهاند. این دو حزبی که در آمریکا به نوبت در رأس کار قرار میگیرند، ازهمین قبیلند؛ اینها در واقع باشگاههای کسب قدرتند. این نه، هیچ وجهی ندارد. اگر کسانی در داخل کشور ما با این شیوه دنبال تحزّب میروند، ما جلویشان را نمیگیریم. اگر کسی ادعا کند که نظام جلوی تشکیل احزاب را گرفته است، یک دروغ واضحی گفته؛ چنین چیزی نیست؛ اما من اینجور حزبی را تأیید نمیکنم. اینجور حزبسازی، اینجور حزببازی معنایش عبارت است از کشمکش قدرت؛ این هیچ وجهی ندارد. اما حزب به معنای اول، یعنی یک کانالکشی در درون جامعه، برای گسترش فکر درست، چه فکر عقیدتی و اسلامی، چه فکر سیاسی و تربیت کادرهای گوناگون بسیار خوب است؛ این چیز نامطلوبی نیست."
** احزاب از دیدگاه شهید بهشتیشهید بزرگوار آیتالله دکتر بهشتی درباره تعریف و فعالیت احزاب در جامعه اسلامی میگوید: "احزاب از نظر من به دو دسته تقسیم میشوند؛ احزاب اسلامی و احزاب غیراسلامی. احزاب اسلامی آنهایی هستند که در مرامنامهشان اسم اسلام برده شده و احزاب غیراسلامی آنهایی هستند که در مرامنامهشان اسمی از اسلام برده نشده است. میفرمودند از نظر ما احزاب اسلامی آزادند که فعالیت کنند. از طرف دیگر، احزاب غیراسلامی را به دو دسته تقسیم کرده بودند؛ احزابی که ضدّاسلامیند و احزابی که غیراسلامیند. احزاب غیراسلامی آنهایی هستند که در مشی و مرامنامهشان بحث ضدیّت با اسلام وجود ندارد، ولی در عین حال مشی غیراسلامی را انتخاب کردهاند؛ اما احزابی که ضدّ اسلامیند، باز به دو دسته تقسیم میشوند؛ از این دو دسته، یک عدّه آنهایی هستند که ضدیّت فکری و تئوریک با اسلام میکنند؛ یک عدّه هم آنهایی هستند که ضدیّت عملی با اسلام میکنند".
به گفته شهید بهشتی، آنهایی که ضدیّت تئوریک با اسلام میکنند، از نظر ما آزادند؛ اما آنهایی که ضدیّت عملی با اسلام میکنند، همان احزابی هستند که بایستی درشان بسته شود و تعطیل گردند.
مرحوم علّامه طباطبائى ذيل آيه "كُلُّ حِزْبٍ بِمَا لَدَيْهِمْ فَرِحُونَ" (سوره مبارکه روم آیه 32) گفته است: "در اين جمله خداوند، مشركين را به خصوصىترين صفاتى كه در دين دارند معرفى نموده، و آن اين است كه در دين متفرقند، و دسته دسته و حزب حزب هستند، و هر حزب به دين خود خوشحال است، و علت آن همان است كه... مشركين اساس دين خود را بر هوا و هوس نهادهاند. خداوند رسولان خود را يكى پس از ديگرى به سوى بشر فرستاد و همه آنها امتى واحد و داراى ربى واحدند. ايشان را به سوى تقوا دعوت كردند، و ليكن بشر به امر ايشان عمل نكرد. در نتيجه، امر آنان بين ايشان پاره پاره شد و آن را به صورت كتابهايى درآورده، هر جمعيتى كتابى را به خود اختصاص دادند، و هر حزبى به آنچه داشتند دلخوش گشتند.
فخر رازى هم در تفسير "حزب اللّه" اقوال مختلفى ذكر مىكند؛ وی "ابوالعاليه را "شيعه اللّه" مىداند و مىگويد: "حزب اللّه كسانى هستند كه متدين به دين خداوند هستند و از خدا اطاعت مىكنند و خداوند آنها را يارى مىدهد".
واحدى هم در اسباب النزول مىنويسد: "حزب اللّه يعنى شيعه و مطيع خدا و رسول خدا و ولىّ خدا كه آنها بر جميع انسانها غالب و برتر خواهند بود".
در نهایت، واضح است كه بين حزب در اسلام با آنچه در غرب وجود دارد در مبانى معرفتى و ارزشى تفاوتهايى بنيادى وجود دارد. قدرت در اسلام و حزب اسلامى ارزش و هدف غايى و نهايى نيست، بلكه هدف ميانى و ابزارى براى تحقق هدف اصلى از حكومت، كه همان رسيدن به سعادت دنيوى و اخروى است، به شمار مىرود. اما اين نكته مانع اشتراك مفهومى اين واژه در فرهنگ اسلامى و غربى نخواهد شد.
حزب از مؤلفههای ساختار نظام سیاسی به شمار میرود که امروزه مطرح و هم اکنون نیز با چالشهایی در جوامع غربی مواجه شده است. در حقیقت، اسلام در چگونگی مدیریت جامعه اصول، مبانی و رعایت احکامی را خواستار شده، اما سازوکار تحقق و اجرای آن را به شهروندان جامعه اسلامی واگذار کرده است. در این راستا، چگونگی ساختار جامعه و همچنین مؤلفههایی نظیر "تحزب" به خواست و اراده مجریان جامعه باز میگردد که می بایست بر اساس اجتهاد در متون به پاسخ آن دست یافت.
انتهای پیام/