به گزارش
گروه بینالملل باشگاه خبرنگاران به
نقل از پایگاه اینترنتی موسسه تحقیقاتی واشینگتن؛ توافق نهایی می بایست
میزان کلی توانمندی ایران برای غنی سازی سانترفیوژهای نصب شده را مشخص،
رژیم سفت و سختی برای بازرسی را تعیین و محدودیت های دیگری را درباره گستره
و چگونگی برنامه اتمی ایران معین کند.
براساس
معیارهای آمریکا برای برنامه غنی سازی ایران در لوزان در دوم آوریل، تهران
میزان ذخایر خود از نوزده هزار سانترفیوژ نصب شده را به شش هزار و صد و
چهار سانترفیوژ که پنج هزار و شصت عدد از آن برای غنی سازی معین می شوند،
کاهش خواهد داد.
این اقدم دست کم تا ده سال آینده ادامه مییابد و همه
سانترفیوژها از نسل اول خوهند بود. معیارها همچنین بیان می دارند که «ایران
از سانترفیوژهای IR-2, IR-4, IR-5, IR-6, یا IR-8 برای تولید اورانیوم غنی
شده» در این دوره استفاده نمی کند و این کشور « براساس برنامه و معیارهایی
که با پنج بعلاوه یک به دست آورده است، تحقیق و توسعه محدودی را در خصوص
سانترفیوژهای پیشرفته صورت خواهد داد.»
افزون
بر این، میزان ذخایر اورانیوم با درجه غنای کم که ایران می تواند نگاه
دارد، سیصد کیلو گرم اورانیوم با درجه سه ممیز شصت و هفت صدم درصد در
پانزده سال آینده خواهد بود (یعنی اورانیوم که شامل سه ممیز شصت و هفت صدم
درصد ایزوتوپ U-235 شکافت پذیر باشد).
جزئیات
فنی ک این معیارها را مشخص کرده اند، نگرانیهایی را در خصوص کارآمد بودن
این توافق ایجاد می کنند. برای نمونه، هزار و چهل و چهار سانترفیوژ که فقط
برای غنی سازی غیر هسته ای اختصاص داده شده اند، نصب شده باقی میمانند، از
این رو می توان آنها را بدون در نظر گرفتن هماهنگیهای فنی یا نظارت، بار
دیگر در مدت زمانی کوتاه برای غنی سازی اورانیوم به کار برد. مهم تر اینکه
هیچ یک از جزئیات اعلام شده اشاره ای به «معیارها و جدول برنامه» تحقیق
توسعه درباره سانترفیوژهای پیشرفته تر ندارد. جدول زمانی فعلی ایران برای
به دست آوردن میزان لازم اورانیوم برای ساخت بمب اتمی- که به زمان فرار
هسته ای معروف است- نزدیک به دو تا سه ماه است و آمریکا به دنبال توافقی
است که این میزان را به دست کم یک سال افزایش دهد (به «زمان فرار هسته ای
ایران: فکت شیت، پالسی واچ 2394 مراجعه شود).
از دیدگاه واشینگتن، یک سال
کامل می تواند زمانی کافی برای شناسایی پای بند نبودن ایران و اقدام
دیپلماتیک یا نظامی در صورت تشخیص این موضوع باشد که ایران می خواهد به
صورتی غیر قانونی اقدام به ساخت سلاح اتمی کند. با این حال، استفاده از
سانترفیوژهای کارآمدتر، به مراتب این زمان را کوتاه تر می کند و اگر ایران
به شکلی که نشان می دهد، مصمم به ساخت دستگاه های پیشرفته تر باشد، برای
مثال ادامه تلاش این کشور برای نگهداری میزان بالای اورانیوم با درجه غنای
بالاتر علی رغم تعهدی که برای تبدیل کردن آن به اشکالی که کمتر مایه منازعه
می شوند، داده شده است. استفاده از مواد اولیه که میزان اندکی غنی شده
اند، همچنین می تواند به شکلی چشمگیر مدت زمان لازم برای فرار هسته ای را
نیز کاهش بدهد.
موضوع
اصلی در محاسبات سانترفیوژها و کارآمدی آنها معمولا با اصطلاح کارکرد
جداگانه واحدها(SWUs) سنجیده می شوند که به میزان مواد و درجه غنی سازی
آنها مرتبط است. SWU میزان خروجی غنی سازی سالیانه سانترفیوژ را به صورت
SWU اورانیوم در سال یا SWU UF6 در سال توصیف می شود که UF6 هگزافلوراید
اورانیوم، تزریق گازی سانترفیوژ به شمار می آید.
یک راکتور عادی هزار و
سیصد مگاواتی آب سبک سالیانه نیازمند بیست و پنج تن اورانیوم با درجه غنای
سه ممیز هفتاد و پنج صدم درصد سوخت است. برای تولید این میزان سوخت از
دویست و ده تن اورانیوم طبیعی، کار غنی سازی از صد و بیست هزار SWU نیاز
است. با این حال، یک بمب هسته ای نیازمند اورانیوم با درجه غنای بالاتر
(یعنی اورانیوم 235 با درجه غنای نود درصد یا بالاتر) شامل بیست و پنج کیلو
اورانیوم 235 است و تولید چنین موادی می تواند مستلزم طرحی غنی سازی با
پنج هزار SWU سالیانه باشد.
سانترفیوژهای
نسل اول ایران که براساس طرح اصلی هلندی هستند و ایران آنها را از پاکستان
به دست آورده است. آنها در آبشارهایی در دو مرکز شناخته شده فردو و نطنز
قرار دارند. به گفته تحلیل گران مرکز علوم و امنیت بین الملل، ارزیابی
واشینگتن این است که کارآمدی این سانترفیوژها در توان فرار هسته ای نه دهم
تا یک SWU در سال است در حالی که ایران از میزان شصت و شش صدم SWU در سال
استفاده می کند. از این رو، از دیدگاه آمریکا ایران مجاز است که پنج هزار و
شصت سانترفیوژ نسل اول را با مدت زمان فرار هسته ای حدود یک سال در اختیار
داشته باشد.
واقعیت
آزار دهنده تر است. عملکرد واقعی سانترفیوژهای نسل اول همچنان ناشناخته
است، توان فعلی آنها ممکن است با ایزوله کردن آبشارها یا جای گزینی و خراب
شدن برخی از ماشین ها کاهش یافته باشد، از این رو، خروجی بالقوه آنها ممکن
است کمتر بیان شده باشد. اطلاعات به دست آمده از آژانس بین المللی انرژی
هسته ای نشان می دهد معمولا سانترفیوژهای نسل اول در SWU 1 در سال یا اندکی
بهتر در فردو و نطنز کار کنند.
با این حال، در اوت دو هزار و چهارده، علی
اکبر صالحی، رئیس سازمان انرژی اتمی ایران گفت سانترفیوژهای نسل اول با
«ظرفیت اسمی 3 SWU فعالیت می کنند ولی در عمل آنها کمتر از 2 SWU هستند».
احتمالا منظور وی SWU هگزافلوراید اورانیوم در سال بود، از این رو، آماری
که وی می دهد یک ممیز سه SWU اورانیوم در سال است. این نشان می دهد که زمان
واقعی برای فرار هسته ای ایران بر اساس معیارهای لوزان به جای بیش از یک
سال، هفت الی هشت ما ه باشد.
صالحی
همچنین گفت که یکی از سانترفیوژهای جدید ایرانی در حال فعالیتی، IR8
کارایی 24 SWU را دارد که آمار بالایی است. خوش بینانه اینکه این بدان
معناست که توان غنی سازی ایران می تواند بعد از ده سال که توافق منقضی می
شود، افزایش یابد و اگر IR8 ها زودتر از آن عملیاتی شوند، زمان فرار هسته
ای به مراتب کوتاه تر می شود. همین بحث را می توان در خصوص دیگر
سانترفیوژهایی که ایران تولید می کند، مطرح ساخت.
تازه ترین گزارش آژانس
بین المللی انرژی اتمی ( منتشر شده در بیست و نهم ماه مه) نشان می دهد که
در حوزه تحقیق و توسعه در طرح غنی سازی آزمایشی سوخت در نطنز(PFEP)، «
ایران به صورت متناوب گاز طبیعی هگزافلوراید اورانیوم را به سانترفیوژهای
IR-1, IR-2m, IR-4, IR-6 و IR-6s تزریق کرده است، گاه به ماشین های مجزا و
گاهی به آبشارهایی با اندازه های مختلف». این تاسیسات همچنین دارای
سانترفیوژهای IR-5 (که در آن مواد اولیه اورانیوم برخلاف تفاهم سال گذشته
طرح اقدام مشترک وارد شد) و IR8 (ولی بدون لوله کشی لازم برای تزریق مواد
برای استفاده) هستند. اطلاعاتی اندکی درباره بسیاری از این سانترفیوژها
وجود دارد، بازرسان آژانس بین المللی انرژی اتمی از این سانترفیوژها دیدن
کرده اند ولی اجازه بازرسی دقیق از عملکرد داخلی آنها داده نشده است.
ایران
احتمالا تلاش می کند تا عملی ترین و کارآمد ترین ماشین را تولید کند، هدفی
که مستلزم توازن بهینه در طول، ترکیب و سرعت چرخش سانترفیوژهاست.
ایران تا
کنون شش آبشار IR-2m را نصب کرده است که خروجی بین سه تا پنج SWU اورانیوم
در سال (یا تا پنج برابر کارآمد تر از سانترفیوژهای نسل اول) است دوازده
آبشار IR-2m طراحی شده اند و در حالی که به هیچکدام از آنها گاز
هگزافلوراید اورانیوم تزریق نشده است، تازه ترین گزارش آژانس بین المللی
انرژی اتمی نشان می دهد که دو و آبشار نسل اول در مرکز آزمایشی غنی سازی
سوخت در حال حاضر در حال غنی سازی اورانیوم هستند.
افزون بر این، یک آبشار
R-2m و یک آبشار IR-4 با گاز اورانیوم طبیعی تزریق شده اند ولی اورانیوم
غنی شده طبیعی و ضعیف شده به عنوان پسماند احتمالا با اورانیوم طبیعی ترکیب
می شوند. به صورت کلی، توانمندی غنی سازی آبشارهای IR-1، IR-2m و IR-4 در
این مرکز تحقیق و توسعه هزار و سیصد تا هزار و هفتصد SWU در سال است، از
این رو، اگر در توافق نهایی این آبشارها به شکلی که هستند باقی بمانند، مدت
زمان فرار هسته ای برای ایران به هشت ماه (و اگر اظهارات صالحی که پیشتر
درباره کارآمدی محاسبات برای سانترفیوژهای نسل اول درست باشد، کمتر خواهد
بود) کاهش می یابد.
بعلاوه،
گزارش آژانس بین المللی انرژی اتمی به شدت با اصطلاح هایی همچون «تاسیسات
اعلام شده» با احتیاط همراه است (و این احتمال را باز می گذارد که تاسیسات
اعلام نشده ای نیز وجود دارد) و به تکرار هشدار می دهد که «اجرای کامل
الزامات ایران برای به دست آوردن اطمیان بین المللی در خصوص ماهیت صرفا صلح
آمیز برنامه اتمی ایران ضروری است». در واقع، بی اطمینانی های عمده ای در
خصوص وجود مراکز سری احتمالی مانند فردو وجود دارد، مرکز غنی سازی ایران که
در دل کوه ها احداث و تا زمانی که دستگاه های اطلاعاتی آمریکا و دیگر
دستگاه های اطلاعاتی از وجود آن خبر دار شد، وجودش اعلام نشد. تخمین زمان
کشف برای تاسیسات سری در بهترین شرایط نیز دشوار است.
حتی
بدون تاسیسات سری، هرگونه نقض توافق از سوی ایران احتمالا چند ماهی به طول
می کشد. در ابتدا، آژانس بین المللی انرژی اتمی و نهادهایی در واشینگتن می
بایست ارزیابی فنی کنند و برای این منظور، بازرسان می بایست در زمان مورد
نیاز به هر جا در هر زمانی که برای تایید چنین یافته هایی باید دسترسی
داشته باشند. گام بعدی ایجاد رهبری مناسب برای پذیرش این ارزیابی و بعد از
آن قبولاندن این نتیجه گیری به جامعه جهانی است.
به
طور خلاصه، توجه بیشتر به برخی عوامل فنی از جمله تعداد و نوع
سانترفیوژهای نصب شده و سانترفیوژهای عملیاتی، شیوه های ایران برای غنی
سازی اورانیوم، باز کردن سانترفیوژهای مازاد، دسترسی بی مانع، اطلاعات قوی و
اجرای پای بندی ایران برای موفقیت در توافق هسته ای لازم است. برای داشتن
برنامه نظارت و راستی آزمایی معتبر، توانمندی سانترفیوژهای نصب شده ایران
نمی بایست از پنج هزار SWU در سال فراتر رود. این محاسبات به میزان کارآمدی
سانترفیوژها و نه فقط تعداد آنها نیز بستگی دارد.