پایانبخش سی روز روزهداری هدیهای است شادمانه از جانب خداوند که حلاوت و شیرینی خاصی را برای جمع روزهدار و همه مسلمانان فراهم میآورد و آن عید سعید فطر بزرگترین عید مسلمانان است.
رمضان ماهی است که به عید منتهی میشود، ماهی سرشار از عبودیت و بندگی و معنویت. از همین روست که نگاه به آن از جانب همه دلدادگان و حتی شعرا، نگاهی خاص و متفاوت است. نگاه خاصی که با خاتمه ماه رمضان و رسیدن به عید از سویی شادی در دلها موج میزند و از سویی دلتنگی. شادی و دلتنگیهایی که نمود آن را میتوان در شعر فارسی هم پیدا کرد. به بیانی میتوان همزمان با شادمانی عید ، اندوهی را توامان دید که ناشی از خاتمه ماه رمضان است. نوعی تضاد شاعرانه که شاید حسابی دیگر برای این عید مسلمانان با سایر اعیاد در شعر فارسی فراهم میآورد.
عرفا عید فطر را آغاز سال انسانی با پاکشدن ذات آدمی در سی روز ماه رمضان میدانند. شعرای فارسی هم جدای از ادیب بودن با عرفان بیگانه نبودند و از همین رو اشعاری با اشاره عید فطر در آثار و شعر آنها هویداست. گاه این اشارات به شکلی مستقیم و گاه به شکل غیرمستقسم و با توصیف و تشبیه به چهره یار و به شکل مادی خود را نمایان می کند.
مثلا در بیت زیر:
«بر سر بام بيا، گوشهي ابرو بنماي/ روزهگيران جهان منتظر ماه نواند»
محمدکاظم کاظمی شاعر افغان و پژوهشگر شعر فارسی نگاه شاعران به این عید را در پنج دسته «عشرتجويانه»، «مداحانه»، «رندانه»، «هنرمندانه»، «زاهدانه و عارفانه» تقسیم کرده است. در ادامه به طور مختصری به آن ها اشاره می شود:
نگاه کامجو و عشرتجو در شعر شاعران درباری، ماه رمضان را پایانی برای این خوش گذرانی و کنار نهادن شراب و می می داند و رسیدن عید فطر را آغاز دوباره برای آن خوش گذرانی. از همین روست که در شعر شاعرانی چون فرخی سیستانی، منوچهری دامغانی و امیرمعزی ستايش عيد با بدگويي از ماه مبارك رمضان همراه شده است. مثلا در ابیات زیر از فرخی سیستانی:
«ماه روزه از خيمه ما دوش همي شد به شتاب/ عيد فرخنده فراز آمد، با جام شراب
چه شود گر برود؟ گو برو و نيك خرام/ رفتن او برهاند همگان را ز عذاب»
همواره نگاه مداحانه در میان شاعران درباری رواج داشته، از هر فرصتی بهانه ای می ساختند تا به مدح ممدوح خود یعنی پادشاهان بپردازند. در این نوع از اشعار نکوهش ماه رمضان را نمی بینیم. این نوع نگاه در قصاید شاعرانی چون خاقانی، محتشم و انوری دیده می شود.
نگاه رندانه شاعران به عید فطر نگاهی است سرشار از کنایات و ایهام های شاعرانه. اشاراتی که نمونه آن را می توان در شعر حافظ دید که ماه شعبان را مقدمه رمضان می داند و در بیت زیر به آن اشاره می کند:
«ماه شعبان مده از دست قدح، كاين خورشيد/ از نظر تا شب عيد رمضان خواهد شد»
نگاه هنرمندانه به عيد فطر در غزلهاي عاشقانه متجلي شده و در اين آثار، غالباً يك تشبيه و مقارنه بين هلال عيد و عيد با معشوق و ابروي او اتفاق ميافتد. مثلا در ابیات زیر:
«هلال عيد ميبيني و من پيوسته ابرويت/ مبارك باد بر تو عيد و بر من ديدن رويت»
«عيد آمده هر كس پي كار خويش است/ مينازد اگر غني و گر درويش است
من بيتو به حال خود نظرها كردم/ ديدم كه هنوزم رمضان در پيش است»
نگاه عارفانه و زاهدانه که ریشه های آن را در شعر ناصرخسرو و سنایی بیشتر می توان دید و البته اوج این نوع اشعار و نگاه را در شعر مولانا، عطار و حافظ می توان دید. ماه رمضان و عید فطر در این نوع نگاه، رنگ و بویی عرفانی به خود می گیرد، مفاهیمی که ماه رمضان و شب های قدر را به عید فطر پیوند می زند.
مثلا مولانا در شعر زیر اشاره ای دارد به ماه رمضان و شروع آن را با شعفی خاص و طرب انگیز نوید می دهد:
«آمد شهر صيام سنجق سلطان رسيد/ دست بدار از طعام مائدهي جان رسيد
جان ز قطيعت برست دست طبيعت ببست/ قلب ضلالت شكست لشكر ايمان رسيد»
و در نهایت با رسیدن عید رمضان می سراید:
«عيد آمد و عيد آمد وان بخت سعيد آمد/ برگير و دهل ميزن كان ماه پديد آمد»
اتفاقات تاریخی همواره در نوع نگاه شعرا به مضامین و مفاهیم دینی تاثیر گذاشته است. شاید از همین روست که در میان شاعران و نویسندگان پس از مشروطه و رو به سوی مدرن گرایی دیگر کمتر می توان مضامین دینی چون عید فطر را در اشعار فارسی پیدا کرد.
اگرچه در میان اشعار کهن فارسی اشاراتی که به عید رمضان و فطر شده است در بیشتر موارد به شکل غیر مستقیم و بدون به کار بردن لفظ «عید فطر» بوده اما در شعر معاصر امروز می توان نمونه هایی را دید که به طور مستقیم به آن اشاره کرده اند. مثلا محمد طاهرزاده در اشعار زیر می سراید:
«عید فطر است و اول شوال/ نور عشق است و شور و جذبه و حال
بهر توفیق درک ماه خداست/ قلبها از نشاط، مالامال»
«صد کنم شکر بر این عید که از عرش رسید/ صد کشم رشک که ایام صیام آخر شد
فرصتی بود که این تیرۀ ِ دل صاف شود/ نعمتی بود که بر تشنه لبان کوثر شد»
همچنین امروز مضامینی چون ماه رمضان و عید فطر و سایر آیینهای دینی در میان اشعار شاعران آیینی بیشتر به چشم میخورد. نمونهای از آنها رباعیاتی است از رضا اسماعیلی که در ادامه آمده است:
«سی روز گذشت و عید فطرت آمد/ بوی خوش همدلی و وحدت آمد
خندید خدا و شد گلستان دنیا/ ای دل شدگان ! بهار رحمت آمد»
«سی روز گذشت و سی سحر آیینه/ در پرتو روزه ، صیقلی شد سینه
شد روزه و جمعه آمد و عید آمد/ ای خوب! ظهور کن در این آدینه»
انتهای پیام/