حوزه ادبیات گروه فرهنگی باشگاه خبرنگاران جوان؛ فرخنده حقشنو از نویسندگان و منتقدان ادبی کشورمان است که آثاری چون «من بیتصویر»، مجموعه داستان «شمع آجین»، مجموعه نقد داستانهای کودک و نوجوان با عنوان «جستار دیگر 3»، «برهنههای بیاحساس» و مقالات و نقدهایی در نشریه فرهنگ و هنر را در کارنامه خود دارد. او امروز مهمان کافه کتاب ماست.
گفتگوی ما را با او میخوانید:
*فریده حقشنو را به عنوان یک نویسنده تعریف کنید.
باید بگویم نویسندهای که هنوز به عنوان یک نویسنده واقعی نتوانسته آنطور که باید فعالیت کند، این امکان از سویی از طرف مسئولین و از طرف دیگر از سوی خودم فراهم نشده است.
*باید چه اتفاقی بیفتد که ایدهآل شما رخ دهد؟
نویسنده باید کار تماموقت داشته باشد، اما متأسفانه چون نویسندگی در کشور ما به عنوان یک شغل و حرفه که به وسیله آن امکان امرار معاش باشد، شناخته شده نیست؛ در نتیجه نمیتواند با خیال راحت و آسوده به عشق و علاقهاش یعنی نوشتن بپردازد، مجبور است تا در کنار شغل درآمدزایی که دارد، نویسندگی کند و این باعث میشود که تمرکز لازم را بر کارش نداشته باشد و اثر با کیفیتی را منتشر نکند. البته من بیشتر انتقادم اینجا به ناشران است.
*چطور؟ در اینباره بیشتر توضیح دهید.
برخی ناشرها ثبات تصمیمگیری ندارند. به طوری که قرارداد انتشار یک کتاب را مینویسند و امضا میکنند اما این کتاب تا مدتها باقی میماند و از زمان نشر آن میگذرد و بعد ناشران بهانه بازار خراب نشر را می آورند. البته که من شرایط اسفبار نشر امروز را به خوبی میدانم اما نویسندهها هم روی این قول و قرارها حساب میکنند.
شرایط امروز در عرصه کتاب و نشر به جایی رسیده که شاید میل ناشران و مخاطبان حضور در فضای مجازی باشد، اما نویسندهها هم نمیتوانند دست از کار بکشند. باید برای نویسندهها فکر اساسی شود، باید شرایطی فراهم شود که نویسنده بتواند وظیفهای را که دارد و این میل به نوشتن را با خیال راحت انجام دهد.
*وظیفه یک نویسنده از نظر شما چیست؟
یک نویسنده باید فرصت این را داشته باشد که برای یک ساعت نوشتن، 20 ساعت بخواند. باید بتواند بیشتر از اینکه بنویسد، مطالعه کند. مطالعه هم که فراغ بال میخواهد و فکر راحت که با شرایط فعلی برای خیلی از نویسندهها رخ نمیدهد.
*خانم حقشنو شما در حال حاضر غیر از نوشتن فعالیت دیگری هم دارید؟
من کارهای جنبی دیگری هم انجام میدهم، اما به شکلی نیست که از آن بتوانم درآمدی کسب کنم. برای من مسئلهای نیست که بتوانم از خواب و استراحت و تعطیلات خود بزنم و بنویسم، اما خب این امکان برای همه وجود ندارد.
*با این اوصاف جایگاه امروز اهالی قلم را در کشورمان چطور ارزیابی میکنید؟
نویسندگی باید شغل اصلی یک نویسنده باشد، برای این اتفاق لازم است که امکانات و حمایتهای مالی و معنوی برای او فراهم شود.
امروز جایگاه نویسندههای پیشکسوت و شناخته شده در جامعه هم نزد ناشران و هم مخاطبان معلوم است، اما نویسندههای کمتر شناخته شده و متوسط هنوز هم آن طور که باید و شاید معرفی نمیشوند و آثارشان در صف انتشار باقی میماند.
*ما امروز شاهد کتابسازی در عرصه نشر هستیم. به نظر شما نهادهای دولتی و ارشاد میتوانند به نوعی جلوی این روند را بگیرند؟
بله، متأسفانه ما به شدت کتابسازی داریم. شاید یکی از دلایل این اتفاق کارهای سفارشی باشد، هرچه این کارهای سفارشی کمتر باشد یا اصلاً نباشد به نظر اوضاع نشر بهتر میشود. یا اصلاً کارشناسهایی که در مورد نشر یک کتاب تصمیم بگیرند، باید صلاحیت لازم را برای انتخاب و شناسایی کار فرهنگی و ادبی داشته باشند.
*کتاب در زندگی شما چه جایگاهی دارد؟
کتاب بزرگترین علاقه من در زندگی است. تمام وقتی را که میخواهم به مهمانی، تفریح و... اختصاص دهم، مطالعه میکنم. بیشتر میخوانم و کمتر مینویسم.
*الان بیشتر کتابهایی که میخوانید، در چه حوزهای است؟
امروز بیشترین تمرکز من بر مطالعه کتابهای نقد ادبی است. با توجه به اینکه من در عرصه نقد ادبی هم فعال هستم و بر کتابها نقد مینویسم، در نتیجه لازم است تا مدام دانش خودم را در این زمینه روزآمد کنم. رمان هم که بخش جداییناپذیر مطالعه من است. اما خب هنوز معتقدم نه نقد ادبی و نه رمان در کشور ما به جایگاهی که باید نرسیده است.
*میخواهم که در مورد هر دو صحبت کنید. نقد ادبی در کشور ما امروز چه جایگاهی دارد؟
هر مقوله فرهنگی، علمی و ادبی برای پیشرفت خود نیاز به نقد درست و سازنده دارد. اما متأسفانه نقد کتاب در کشور ما فقط محدود شده به معرفی کتاب و اصلاً وارد نقد نمیشویم. یک دلیل آن هم شاید عدم انتشار کتابهای نقد ادبی از سوی ناشران باشد. رمانهای ما هم از این کمبود برخوردار بودهاند.
*جایگاه رمانهای ما باید به کجا برسد که از نظر شما ایدهآل باشد؟
از آنجا که نقد رمان در دستور کار کمتر قرار گرفته و بالعکس نقد بر داستانهای کوتاه در کشورمان بیشتر بوده، به نظرم امروز داستان کوتاه ما رشد بهتری داشته و در دنیا هم معرفی شده است، اما در مورد رمان از سویی عدم نقد اصولی و از طرفی دیگر عدم ترجمه خوب رمان باعث ناشناخته ماندن رمانهای ما در دنیا میشود.
*یک تعریف از کتاب به ما بگویید.
کتاب به نظرم بهترین دوست و ایمنترین جایگاه برای پناه بردن است. کتاب خاصیت درمانی دارد و من به شدت به کتاب درمانی اعتقاد دارم.
*به عنوان سؤال آخر، چند کتاب خوب به ما معرفی کنید.
کتاب خوب که نمیتوانم بگویم، اما دو کتاب «درخت پرتقال» نوشته کارلوس فوئنتس، ترجمه علیاکبر فلاحی و کتاب «لکنت» نوشته امیرحسین یزداننژاد را در دست نقد دارم. علاقهمندان میتوانند آن ها را بخوانند و طبیعتا هرکس نظر خودش را در مورد خوب یا بد بودن کتابها دارد.
گفتگو از: مریم محمدی
انتهای پیام/