ﺭﺳﻤﯽ ﺩﯾﺮﯾﻨﻪ ﻭ ﮐﻮﺗﺎﻩ، ﮐﻪ ﻧﺸﺎﻥ ﺍﺯ ﺍﺭﺍﺩﺕ ﻋﻤﯿﻖ به ﺁﺳﺘﺎﻥ ﺍﻣﺎﻡ ﻫﺸﺘﻢ ﺍﺳﺖ.
ﺍﯾﻦ ﺭﻭﺯﻫﺎ ﺍﻃﺮﺍﻑ ﺑﺎﺭﮔﺎﻩ ﺍﻣﺎﻡ ﺭﺿﺎ(ﻉ )ﻣﻤﻠﻮ ﺍﺯ ﻋﺎﺷﻘﺎﻧﯽﺳﺖ ﮐﻪ ﺍﺯ ﺭﺍﻩ ﺩﻭﺭ ﻭ نزﺩﯾﮏ ﺑﺮﺍﯼ ﻋﺮﺽ ﺍﺩﺏ ﻭ ﺗﺒﺮﯾﮏ ﺑﻪ ﺁﻥ ﺣﻀﺮﺕ ﺁﻣﺪﻩﺍﻧﺪ.
این روزها بانزدیک شدن به روزهای پایانی دهه مبارک کرامت، مشهد به خصوص خیابان های منتهی به حرم امام علی بن موسی الرضا(ع) حال وهوای دیگر دارد از شلوغی خیابان ها وسروصدای فروشنده های بازاررضا (ع)بگذریم؛ هم قدم شدن با زائران خودش عالمی دارد.
به گزارش خبرنگار گروه استانهای باشگاه خبرنگاران جوان از مشهد، هرساله میلیون ها نفر از استانهای مختلف کشور از آبادان گرفته تا یزد و حتی از کشورهای همسایه مهمان شهر ما میشوند و امام رضا(ع) میزبان این مهمانی هستند و ما مجاوران،خادمان این زائران هستیم.
فقط چندروز مانده است تا ولادت ولی نعمتمان پس میخواهم برای هم دل شدن با زائران آن حضرت به درد و دل هایشان گوش کنم.
درگوشه ای از خیابان منتهی به حرم کنار بازار قدیم امام رضا(ع)چشم می چرخانم وخانمی را میبینم که کودکش را در بغل دارد نزدیک می شوم اول سلام واحوالپرسی کوتاهی میکنم واز او سوال می پرسم: از کجا آمده اید؟
از استان بوشهر شهر دشتی روستای خورموج. از حس وحال معنوی او میپرسم که میگوید: بعد از 6سال آمدن به زیارت حسی دارد که ناگفتنی است.خیلی سال است که تصمیم داشتم بیایم اما نمی شد تا این که امسال خدا قسمتم کرد وآمدم.
دوست داشتم از مشکلات سفر زائران آن حضرت بیشتر بدانم ، در جوابم گفت:
باشوق وامید آمدم که بتوانم دستم به ضریح مبارک امام رضا(ع)برسد اما خیلی شلوغ وپر ازدحام است.
از گرمی هوانالید واز نظافت شهر مشهد گفت که در شان کلان شهر مذهبی نیست.
پس از خداحافظی از آن خانم کمی راه میروم تا به دو دختر بر می خورم ،سلام می کنم وبا آنها مسیری ا همراه می شوم.
از انها همان سوالات را می پرسم که می گویند:از استان آذربایجان شرقی شهرتبریز آمده اند.
یکی از آنها میگوید:اصلا قرار نبود که بیاییم اما واقعا دعوت آقا علی بن موسی رضا(ع) بود که مارا به اینجا کشاند وبه همین دلیل،حس معنوی بیشتری در زیارت خودم احساس می کنم.
دختر جوان دیگر ادامه می دهد: من همیشه بعد از زیارت وقتی به شهرم بر میگردم تغییر اساسی میکنم.
از آذین بندی وچراغانی صحن های حرم خیلی راضیم به خصوص صحن آزادی ولی از کم شدن برنامه های فرهنگی ودعای عهد که برگزار نمی شود گله کرد.
جلوتر می روم تا بایک زائر دیگر آشنا شوم خانمی میانسال ، در کنارش می ایستم وسلامی گرم می کنم.
می گوید: از استان سمنان شهر دامغان مهمان حضرت شده ایم.دلیل آمدنش برایم جالب بود.به خاطر مسابقات کشوری حفظ قرآن آمده بود.
در ادامه گفت: آقا دعوت کرده وگرنه من هیچ کارهام ولیاقت میخواهد که در مهمانسرای حضرت از ما پذیرایی شود که خدا را شکر نصیبم شد.
از سختی های سفرش پرسیدم که گفت:ما با قطار آمده ایم وبا قطار هم برمیگردیم وتا الان مشکل خاصی نبوده است.
چه قدر این لحظات شیرین بود وبه سرعت تمام شد وبرای خودم هم تلنگری شده بود که از این به بعد زیارت امام مهربانی ها را جدی بگیرم وقدر آن را بدانم.
انتهای پیام/ز