«در سر شوری دارم» نوشته «اورهان پاموک» با ترجمه‌ »عین‌اله غریب» به زودی منتشر می‌شود.

به گزارش خبرنگار حوزه ادبیات گروه فرهنگی باشگاه خبرنگاران جوان؛ «در سر شوری دارم» از سویی یک حکایت سنتی عاشقانه به مفهوم شرقی آن است و از سویی یک رمان مدرن و حتی پست‌مدرن به مفهوم غربی آن. این رمان از 1969 تا 2012 به قصه‌ زندگی یک دست‌فروش دوره‌گرد می‌پردازد که به اتفاق جمعی از بستگان و آشنایان خویش در پی کار به استانبول مهاجرت کرده‌اند، از آداب و سنن خود گذشته و با شعائر و مناسک این کلان‌شهر هم در نیامیخته‌اند، از آنجا رانده و از اینجا مانده، جایی میان زمین و آسمان، به هر کاری تن در داده‌اند: ماست‌فروشی، بُز‌فروشی، نگهبانی پارکینگ، دربانی یک موسسه فرهنگی، ...

مولود کاراتاش که به‌سان بسیاری به قصد امرار معاش راهی استانبول شده است، در طول چهل سال از سویی دگردیسی فیزیکی شهر را شاهد می‌شود و از سوی دیگر دگردیسی متافیزیکی خیل مهاجرانی را که مثل خود او استانبول را مدینه فاضله‌ خود یافته و به قصد آن از شهر و دیار خود کنده‌اند. در این بازه زمانی، قسمت قابل توجهی از بافت سنتی شهر تخریب می‌شود تا جای آن آسمان‌خراش‌ها و مراکز بزرگ خرید و فروش بنا گردد، علاوه بر این بخش قابل توجهی از اعتقادات و باورهای مهاجران، خواسته و دانسته فراموش می‌شود تا جای آن‌ها قواعد و قوانین زندگی شهری البته به مفهوم فرنگی آن قوام یابد. از طرفی دو بار ارتش کودتا می‌کند تا با توسل به حکومت نظامی سیستم حکومتی را به سیستم کاپیتالیستی تغیر دهد، نیاز به توضیح ندارد که این همه درگیری اقشار متفاوت جامعه را در پی دارد و سرکوبی مخالفان کاپیتالیسم از طرف ارتش به خشن‌ترین شکل ممکن. 

این میان، آنچه که مولود را از دیگر مهاجران جدا می‌کند، شوری‌ست که در سر دارد. این شوریدگی از سویی در عاشق‌پیشگی او ریشه دارد: مولود در جشن عروسی پسرعموی خود یک آن با دختری مواجه می‌شود که در همان نگاه نخست گرفتار چشمان سیاه او می‌شود، سه سال تمام برای آن دختر نامه‌های عاشقانه می‌نویسد، برای نیل به او دست به دامن کسانی می‌شود که به دسیسه‌ای اصل و اساس هستی و حیات او را به مخاطره انداخته و به دروغ و دغل ‌کاری می‌کنند که او با خواهر معشوق خود ازدواج کند! و از سوی دیگر در غرابت ذهن او آنچه که اصول و اساس زندگی آدمی را رقم می‌زند نظر رسمی اوست یا نظر شخصی او؟ در عشق اصل بر نیت دل است یا نیت زبانی؟ نیت آدمی با بخت و اقبال و قسمت او چه رابطه‌ای دارد؟ خوشبختی یا ناخوشبختی آدمی با انتخاب‌های او بیشتر در ارتباط است یا اعتقادات او؟ پرسش‌هایی از این دست ذهن مولود را همواره به خود مشغول می‌کند. چنان که او گاه از دنیای واقعی کنده و به دنیایی خیالی پناه می‌برد که خود در ذهن خود ساخته و پرداخته است.

«در سر شوری دارم» رمانی که پاموک، رمان‌نویس نوبلیست تُرک را آن گونه که خود می‌گوید شش سال تمام مشغول خود کرده است، سعی دارد با انطباق زندگی شهر بر زندگی تک‌تک سکنه‌ آن از سویی و حیات خیالی آدمیان بر حیات واقعی آنان از سوی دیگر، فضایی شورانگیز بنیان نهد که هر مخاطبی در بخشی از آن به نحوی از انحاء با قسم قابل توجهی از حیات خیالی یا زندگی واقعی خود مواجه شود. 

غریب درباره ترجمه‌ این اثر می‌گوید: «چند سالی است که بنا بر دغدغه‌های شخصی خویش و البته به سفارش نشرچشمه به ترجمه‌ آثار پاموک می‌پردازم، و قصد دارم این پردازش را تا اتمام همه آثار این نویسنده بنام پیش برم. از همین راه حدود سه سال پیش بود که ترجمه‌ نخستین رمان او، «آقای جودت و پسران»، را شروع کردم که حدود یک سال پیش هم کار را به اتمام رسانده و به ناشر سپردم؛ و تا جایی که من اطلاع دارم قرار بر این است که همین روزها شاهد چاپ این رمان حجیم باشیم. زمانی که مشغول ترجمه‌ این رمان بودم، از خود پاموک شنیدم که این رمانش مناسبت خاصی دارد، چندان که دوست دارد رمان اخیر خود را که آن موقع هنوز چاپ نشده بود «آقای جودت و پسران دو» بنامد! حدود یک سال پیش رمان جدید او چاپ شد: «در سر شوری دارم». و این درست مصادف با اتمام ترجمه رمان «آقای جودت و پسران» از طرف بنده بود. وقتی رمان را خواندم به پاموک حق دادم که این رمان جدیدش را «آقای جودت و پسران دو» بنامد! و چون هنوز در حال و هوای رمان «آقای جودت و پسران» بودم سریع دست به کار شده و ترجمه این رمان را شروع کردم.» 

وی در ادامه می‌گوید: «پیرنگ این رمان پاموک هم به‌سان آثار پیشین او بر اصلی ساده اما در عمل بسیار دشوار استوار است: روایت یک حکایت شرقی با جدیدترین روش‌های بیانی غربی. بر این اساس، طرح این رمان هم بسیار سهل و ساده به نظر می‌رسد: قصه‌ زندگی کسی که از فقر و بی‌کاری شرق آناتولی بریده و در جهت رفع این همه راهی غرب آن می‌شود که گویا بر این مهم تواناست. در واقع اصل و اساس همه رمان‌های پاموک همین است. البته با لحاظ دو تبصره: یک اینکه، شرق و غرب در رمان‌های او از تعریفی همسان اما نه یکسان بهره می‌برند. در رمان‌های نخست او منظور از شرق و غرب، شرق و غرب آناتولی است، مثلاً در رمان «آقای جودت و پسران» قهرمان داستان از استانبول کنده و راهی شرقی‌ترین شهر کشور، ارزروم، می‌شود.

در رمان‌های پسین، منظور از شرق و غرب، شرق و غرب جهان است، مثلاً در رمان «نام من سرخ» نقاشی از ونیز با نقاشی از هرات مواجه شده و به مباحثه می‌پردازند. در رمان‌های اخیر، منظور از شرق و غرب، مشرق و مغرب به مفهوم فلسفی آن است، مثلاً در رمان «کتاب سیاه» چنین است. جالب اینکه در رمان «در سر شوری دارم» باز صحبت از شرق و غرب آناتولی یا دقیق‌تر از آن غرب و شرق آن است، چرا که اینجا برای نخستین بار قهرمان داستان از شرق راهی غرب می‌شود. دیگر اینکه، در رمان‌های نخست پاموک کلیت زندگی شرقی و غربی قیاس گرفته می‌شود، مثلاً در رمان «آقای جودت و پسران» چنین است. در حالی که در رمان‌های پسین صحبت از جزئی خاص از زندگی شرقی و غربی است، مثلاً در «نام من سرخ» هنر شرقی و غربی قیاس گرفته می‌شود، در «کتاب سیاه» حکمت شرقی و غربی و از این دست. جالب اینکه در رمان «در سر شوری دارم» باز صحبت از کلیت زندگی شرقی و غربی است. همان‌طور که مشهود است، پاموک پس از سی و پنج سال، به قول خودش با یک حرکت اسپیرال، به همان جایی برگشته است که قصه‌ رمان‌نویسی خود را آغاز کرده بود.»

غریب افزود: «پاموک در این رمانِ از دید من پست‌مدرن خود، نیز تمامیت هستی و حیات شرقی و غربی را با یکدیگر قیاس گرفته و به دور از هر گونه جانبداری این مقایسه یا دقیق‌تر از آن تطبیق را به گونه‌ای پیش می‌برد که مخاطب شرقی را به همان اندازه جذب کند که مخاطب غربی را.»

«در سر شوری دارم» به زودی با ترجمه این مترجم در نشرچشمه منتشر می‌شود.





انتهای پیام/

اخبار پیشنهادی
تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.