به گزارش خبرنگار
حوزه ادبیات گروه فرهنگی باشگاه خبرنگاران جوان؛ ابراهیم نظّام متکلّم و ادیب و شاعر مینویسد: در مَثَل چهار امتیاز موجود است که در سایر انواع کلام با هم یافت نمیشود و آن چهار عبارتند از: اختصار لفظ، وضوح معنی، حسن تشبیه، لطافت کنایه و این آخرین درجه بلاغت سخن است که مافوق آن متصور نیست. تا کنون تعاریف فراوان از مثل به عمل آمده است. از جمعبندی این تعاریف، تعریف جامع زیر را میتوان ارائه داد:
«مثل جملهای است کوتاه، گاه استعاری و آهنگین، مشتمل بر تشبیه با مضمون حکیمانه و برگرفته از تجربیات مردم که به واسطه روانی الفاظ و روشنی معنا و لطافت ترکیب، بین عامه مشهور شده و آن را بدون تغییر یا با تغییر جزئی در گفتار خود به کار برند» (ذوالفقاری،1391).
با این وصف در باشگاه ضربالمثل امروز به نقل حکایت کوتاهی از ضربالمثل «شمشیر از رو بستن» میپردازیم.
**************************************
عبارت کنایی «شمشیر از رو بستن» دلالت بر جنگ و دشمنی علنی و آشکار دارد. به عبارتی مخالف آن ضربالمثل معروف «از پشت خنجر زدن» است که در این یکی خدعه، فریب و نیرنگ و به عبارت دیگر دشمنی پنهانی ملاک است.
«شمشیر از رو بستن» یعنی آشکارا مبارزه میکند و بیم و هراسی از نتیجه این مخالفت ندارد.
در گذشته عیاران و جوانمردانی بودند که برای خود آیین و مسلکی داشتند، به طوری که در محله خود چرخ میزدند و از ثروتمندان و اغنیا میستاندند و به فقرا و مساکین میدادند.
تا زمانی بود که عیاران تشکیلات پنهانی و دور از چشم داشتند، از این رو کسی آنها را به ظاهر نمیشناخت، همواره شمشیر خود را زیر لباس و بر کمر میبستند، چرا که نباید شناخته میشدند.
بعدها که تشکیلات گروه عیاری رونق گرفت، هر گاه میدیدند دشمن ضعیف و ناتوان است، دیگر لزومی بر مبارزه پنهانی نمیدیدند و علنی و آشکار و بیهراس شمشیر از رو میبستند و دشمن را به هلاکت میرساندند.
از آن پس این مثل رفته رفته به شکل ضربالمثل درآمد و به مبارزات علنی و آشکار و به نوعی به منظور تخفیف و تحقیر دشمن مورد استناد قرار گرفت.
گزارش از : مریم محمدی
انتهای پیام/