شاید مهمترین اثر او، بازنویسی داستان های شاهنامه باشد که در سال 86 اثر برتر در ادبیات کودک استان خراسان برگزیده شد.
او همچنین دستی بر طنزنویسی دارد وطنزگفته هایش
مثل چو يارانه ات نيست خرج آهسته
تر کن، یا يارانه داشتن حساب نيست ، يارانه دارم حسابه. زیاد به گوشمان خورده است.
وی با آلبوم موسیقی "شب چره" که با لهجه مشهدی خوانده و روانه بازار شده، پرونده کاری خود را کامل تر کرده است. او کسی نیست جز، سعیده موسوی زاده.
سین: لطفا خودتون رو کامل معرفی کنین و بگین شغلتون چیست؟
جیم: سعیده موسوی زاده جزایری، شاعرم.
سین:چند ساله ازدواج کردید و چند فرزند دارید؟
جیم: خیلی سال! دو تا بچه دارم، یک دختر و یک پسر.
سین:شعری بوده که برای یکی از عزیزانتون و بخاطرش سروده باشید؟
جیم: بله، چند شعر برای مادرم و فرزندانم.
سین: فلسفه کجا و شاعری کجا؟ فیلسوف ها معمولا نویسنده می شوند، چرا شما شاعر شدید؟ چرا نظم رو به نثر ترجیح دادی؟
جیم: هر دو موردعلاقه ی من هستند. فلسفه برای تفکر و شعر برای تخیل. البته فلسفه روی نگاهم در شعر اثر گذاشته. اما نظم با شعر فرق دارد. ضمن این که من گاهی نثر هم مینویسم، مثل طنزهای خاله خانباجی که به لهجه ی مشهدی است یا داستان کودک.
سین: از نخستین شعرخود خاطره ای دارید؟ کدوم شعرتون رو بیشتر دوست دارید؟
جیم: اولین شعرم را درست به خاطر ندارم، شاید شعری بود در وصف بهار به تقلید از شعرهای مولانا بود ، که در دوران دبیرستان شیفته اش شده بودم.شعرها مثل بچه های شاعر هستند، همه دوست داشتنی اند. اما شاید بعضی از شعرهای کودکم را بیشتر دوست داشته باشم، مثل شعر مگسی که در هواپیماست یا شعر هلوی انجیری.
یک
مگس اينجا نشسته در هواپيما کنارم
طفلکي ترسيده اما من به او کاري ندارم
شايد او از راه دوري آمده، جايي ندارد
خسته و تنها کنارم ، کيک يا چايي ندارد
واقعا ناراحتم من چون خودم عصرانه دارم
يک کمي از کيک خود را پيش رويش ميگذارم
بال و پر دارد ولي او باز هم اينجا نشسته
يک هواپيماي کوچک در هواپبما نشسته
سین: ظاهرا خونتون دیوار به دیوار سفارت روسیه بوده، چرا به اونجا باغ خونی میگفتن ؟
جیم: از کودکی شنیده بودم سفارت روسیه حرم را به توپ بسته و به همین دلیل به آن باغ خونی گفته اند. بعدها خواندم که خون یا خین به معنای چشمه است و این باغ به خاطر چشمه اش به این نام خوانده شده و تنها باغ ایرانی مشهد است.
سین: کدوم زمینه شعری را بیشتر دوست دارید؟
جیم: شعر زیر شاخه ی ادبیات است. شعر کودک هم می تواند مذهبی یا درباره ی دفاع مقدس یا هر چیز دیگری باشد. من شعر کودک و شعر با لهجه ی مشهدی را بیشتر دوست دارم اما با این تقسیم بندی ها موافق نیستم. شعر هم باید مثل زندگی باشد همه چیز در کنار هم است نه به شکل تفکیک شده.
سین: بازنویسی شاهنامه ادای دین به فردوسی بود؟
جیم: بازنویسی شاهنامه از کارهای اول من در ادبیات کودک بوده است و سفارش ناشر آن. این سوال را باید از ناشر این مجموعه پرسید.
سین: آیا شده تا حالا شعرای کودکتون رو در جمع بچه ها یا حتی بزرگترها با لهجه بچگانه بخوانید؟
جیم: شعرهای کودک را با لحن کودکانه خوانده ام!
سین: ازخواندن شعر در آلبوم موسیقی چه حسی دارید؟
جیم: خواندن شعر یا نثرِ لهجه به شکل نوشتاری خیلی سخت است و حتما باید شنیده شود تا شیرینی آن به مخاطب منتقل شود.
سین: چرا با لهجه مشهدی، آلبوم شب چره را منتشر کردید؟
جیم: من مشهدی هستم و اجدادم نیز مشهدی بوده اند، طبعا با این لهجه فقط می توانم شعر بگویم چون با آن رشد کرده ام و در وجودم ریشه دارد.
سین: نظرتون در مورد جشنواره ها چیست؟
جیم: جشنواره ها اگر درست برگزار شوند، خوبند اما نه آن قدر که به برگزیده شدن یا نشدن در آنها دل بست. همان قدر که این جوایز شیرین است خطرناک هم هست، چون گاهی برای برگزیده ها غرور کاذب می آورد.
سین: آیا از شاعری، درآمدی هم کسب میکنید؟
جیم: شاعری بیشتر ذوق است تا پیشه. گمان نمی کنم هیچ کس با اراده ی قبلی شاعر شده باشد که بخواهد میزان درآمدش را بسنجد!اگر ذاتا شاعر باشید نمی توانید شاعر نباشید.
سین: یک توصیه به شاعران جوان؟
جیم: شاعران جوان خوب است که زیاد مطالعه کنند البته همه ی ما باید این کار را کنیم. خوب است که شاگردی کنند و از بزرگان و پیشکسوتان هم شعر بیاموزند و هم راه و رسم زندگی. خوب است که در چاپ آثارشان عجله نکنند و صبور باشند و چندان به جشنواره ها و جوایز دل نبندند.
این هلوی انجیری مادر و پدر دارد
مثل هر دو شیرین است در دلش شکر دارد
صورتی و زرد و سرخ چاق و لپّی و خوشبوست
بچه ها عمو انجیر بچه هلو بانوست
فکر میکنم رفته شکل او به بابایش
پس به مادرش رفته رنگ لپّ زیبایش
گزارش از نعیمه مونسی
انتهای پیام/گ