گروه ورزش باشگاه خبرنگاران جوان – عنایتالله آتشی- بالاخره انتظار تمام شد. مصاف غولهای قاره کهن، کمی پیش آن که انتظارش را داشتیم. شاید اکثر کارشناسان، خبرنگاران و علاقهمندان بسکتبال قاره کهن گمان میکردند فینال بیست وهشتمین دوره جام ملتهای آسیا بین تیمهای چین و ایران برگزار شود. انتظاری که کاملاً به جا و منطقی بود. این دوتیم از مدتها قبل خود را به عنوان مدعیان اصلی قهرمانی آسیا و حضور در المپیک ریو معرفی کرده بودند اما بسکتبال، یک بار دیگر زیباییهای خود را به رخ کشید و ایران پس از باختی غیرمنتظره برابر فیلیپین، از مسیری دیگر راه خود را به سوی جام بیست و هشتم دنبال کرد. فردا به یقین فینال زودرس قاره پهناور بین ایران و چین برگزار خواهد شد و تیمی که بعدازظهر دهم مهر فاتح این دیدار شود، بیشتر راه قهرمانی را پیموده است.
اژدهای خفته شاید وقتی چینیها اواخر تابستان 1974 با آن گرمکنها رنگ و رو رفته و قدهای بلند و ناموزون و چهرههای خشک و نگاههای بیرمقشان وارد تهران شدند، کسی فکر نمیکرد این طلیعه ظهور چند دهه امپراطوری چینیها بر بسکتبال آسیا باشد. تیم بسکتبال چین با کسب مقام سوم بازیهای آسیایی تهران در سال 1353 خود را به بسکتبال قاره زرد معرفی کردند. آنها از آن سال به بعد، به سرعت در جاده تکامل تاکتیکی به بسکتبالی بالغ رسیدند و با سرمایهگذاری گسترده سعی در عبور از مرزهای قاره کهن داشتند. چین هشت بار حضور در المپیک را تجربه کرد و بهترین مقام خود را هم سال 2008 و در المپیک پکن به دست آورد. میزبان، آن سال به مقام هشتم المپیک دست یافت. آنها 8 حضور هم در جام جهانی داشتند که از این حضورها مقام در خوری به بسکتبال چین اضافه نشد تا افتخارآفرینی این تیم تنها به آسیا محدود شود. چینیها از 21 حضور خود در جام ملتهای آسیا 15 عنوان قهرمانی، یک نایب قهرمانی و دو مقام سومی کسب کردهاند و بعید است تیمی به این زودیها بتواند به رکورد آنها در آسیا دست یابد. نکته مهم دیگر در بسکتبال بینالمللی چین، 5 میزبانی این کشور در رویدادهای بسکتبال آسیایی بوده است. تیم بسکتبال کشورمان، از سال 2007 به سلطه چینیها بر قاره کهن خاتمه داد. از آن سال به بعد ایران ابرقدرت بسکتبال آسیاست و چینیها همواره در سایه ایران بودهاند. اژدهای خوفناک بسکتبال آسیا به دست آسمانخراشهای ایران رام شده و حالا مدتهاست به خواب رفته است.
به هرحال فردا چینیها هرچه در چنته دارند رو میکنند تا شاید بتوانند از زیر سایه آسمانخراشهای سربلند ایران بیرون بیایند اما ترس چینیها از تیم ملی بسکتبال ایران به خوبی نمایان است. هراسی که بی دلیل هم نیست و باید به چینیها از این بابت حق داد. آنها در حالی به مصاف ابرقدرت بسکتبال آسیا میآیند که تیم کشورمان با نسل طلایی بازیکنان خود، به چیزی جز شکستن چینیها در سرزمین خودشان نمیاندیشد.
نیمکت داغ تیم ملی بسکتبال چین از آغاز تا کنون 12 مربی داخلی و خارجی را روی نیمکت خود دیده است که از معروفترین آنها میتوان به دل هریس، مربی نام آشنای آمریکایی نام برد که سابقه مربیگری در NBA را هم در کارنامه حرفهای خود دارد. این مربی سال 2004 سکان هدایت چینیها را در دست گرفت. سال 2006 نوبت به کازلا اوسکا، سرمربی سرشناس لیتوانی که تیم کشورش را قهرمان اروپا کرده بود، رسید تا دو سال سکان هدایت اژدهای آسیا را در دست بگیرد. یک سال پس از حضور این مربی، سر و کله باب دوالد آمریکایی در پکن پیدا شد تا این مربی هم مدتی به بسکتبال چین خدمت کند. چین در جام بیست و هشتم با یک مربی وطنی به نام کونگ لو مینگ به میدان آمده و بدیهی است که این مربی وظیفه سنگینی در پرجمعیتترین کشور داشته باشد. چینیها نه تنها در مربیگری از آمریکاییها کمکهای زیادی گرفتهاند، بلکه لیگ داخلی این کشور هم کاملاً منطبق با لیگ NBA است و در واقع یک نسخهبرداری آسیایی از آن لیگ داشتهاند.
ممکن نیست کسی علاقهمند به بسکتبال آسیا باشد و نام یائومینگ به گوشش نخورده باشد. بازیکن فراموش نشدنی تیم ملی چین که در این کشور به ورزشکاری افسانهای تبدیل شده است. بسکتبالیستی که در یکی از روستاهای چین متولد شد و به لطف زندگی روستایی، سوارکار قابلی هم بود. تاریخ بسکتبال چین بازیکنی به نام ژی ژی را هم به دنیا معرفی کرد. سنتری بی نظیر که به NBA هم رفت اما بعدها به یکباره مغضوب فدراسیون بسکتبال چین شد.حالا جی لیانگ، بازیکن فعلی تیم ملی بسکتبال چین که بازیهای خوبی را هم تا اینجای جام ملتها در ترکیب تیم کشورش انجام داده، میراثدار این بازیکنان بزرگ تاریخ بسکتبال چین است.
جمبو جت بر فراز تبت! همیشه رویاروییهای بسکتبال ایران و چین، خاطرهآمیز و پرشور بوده است اما نه من نه هیچکدام از بازیکنان تیم ملی بسکتبال ایران در سال 1362 پرواز شبانهمان را با یک فروند هواپیمای جمبو جت به سوی چین هرگز فراموش نمیکنیم. آن سال قرار بود تیم ملی بسکتبال با سرمربیگری من در جام ملتهای آسیا در هنگ کنگ به میدان برود و این برای نخستین بار پس از پیروزی انقلاب اسلامی بود که تیمی ورزشی از ایران، عازم چین میشد. غیر از کاروان تیم ملی بسکتبال، 20 مسافر دیگر هم در آن پرواز ما را همراهی میکردند که همه آنها دندانپزشکانی از کشورمان بودند که برای حضور در سمیناری به ژاپن میرفتند و با ما همسفر بودند. مهمانداران پرواز هم ما را شناخته بود و با من و بچهها با محبت زیادی برخورد میکردند. چند ساعتی از شب گذشته بود که یکی از مهماندارها پیش من آمد و در حالی که از من میخواست آرامشم را حفظ کنم از سوختن یکی از موتورهای هواپیما روی کوههای تبت خبر داد و گفت خلبان ناچار از بازگشت به تهران است و حالا حدود یک ساعت است که هواپیما در مسیر بازگشت قرار گرفته است. من هم خیلی طبیعی با این موضوع رفتار کردم. رضا نوری، کمک من و حسن نوربخش سرپرست تیم بیدار بودند، صدایشان کردم کردم و موضوع را آرام با آنها در میان گذاشتم. اکثر بچهها خواب بودند. زیرنور کمرنگ چراغ هواپیما، نگاهی به آنها انداختم. سعید ارمغانی، بهمن فرزانه، مجید لاجوردی، سعید فتحی، مصطفی هاشمی، پرویز لحیمچی، امیر سبکتکین، عباس مرشدی، عابد مردوخی، مرحوم مجید پاشامقدم، سیامک الهی و مسعود شفا. پیش خودم تصور کردم حالا خوب است هواپیما در فرودگاه مهرآباد فرود بیاید و بچهها بیدار شوند و ببینند به جای پکن وارد تهران شدهاند. از این فکر خندهام گرفته بود که صدای دندانپزشکهای همسفر ما درآمد. تازه متوجه ماجرا شده بودند و برخلاف ما انگار این موضوع حسابی آنها را ترسانده بود. از سر و صدای زیاد همسفران سراسیمه ما بچهها یکی پس از دیگری از خواب میپریدند. اول متوجه ولوله همسفران ما میشدند و بعد قیافههای خندان مارا میدیدند. بعضی از آنها فکر میکردند خواب میبینند و پلکهایشان را چندبار با پشت دست میمالیدند! طفلک بچهها حتماً آن لحظات با خودشان میگفتند: اینجا چه خبر شده؟!
شیشه در حیدرنیا شکست، قلب بسکتبال در بابل!همیشه با مرور خاطرات، اشکها و لبخندها کنار هم در ذهنم تداعی میشوند. خاطره بعد از چین و بسکتبالش، درد کهنهای را در قلبم زنده میکند. خاطرم هست سال 1353 پس از بازیهای آسیایی تهران، تیم چین به دعوت فدراسیون بسکتبال ایران برای برگزاری چند دیدار دوستانه به کشورمان آمده بود. آن زمان، ورزشگاه حیدرنیا سالن بسکتبال بسیار خوبی داشت و تیم چین قرار بود پس از تمرین در این سالن، شبانه به بابل برود تا در آن شهر بازی دوستانهاش را با تیم ملی برگزار کند. تمرینی که واقعهای تاریخی را در بسکتبال ایران رقم زد. همراه تیم چین بازیکن قدرتمندی هم به تهرا آمده بود که اگر اشتباه نکنم، چینیها او را «هو» صدا میکردند. هو درست زمانی که چینیها خودشان را گرم میکردند با توپ به سمت یکی از حلقهها رفت و پس از پرش روی سبد توپ را محکم به شیشه کوبید. لحظهای بعد صدای خرد شدن شیشه سبد بسکتبال، سالن را ساکت کرد! این نخستین شیشهای بود که در بسکتبال ایران فرو میریخت.
آن شب چینیها پس از تمرین به سمت بابل رفتند. تیم ایران هم با سرمربیگری شیرالیو و کمک مربی ایرانی وی، مسعود ماهتابانی به سمت این شهر حرکت کرده بود اما خبری تلخ آن شب همه را شوکه کرد. ماهتابانی که در بابلسر تنی به آب زده بود، هنگام شنا سنگکوب میکند و از دنیا میرود. تنها چند ماه پس از درخشش بسکتبال ایران در بازیهای آسیایی و ماهتابانی که شاید میتوانست روزگاری به یک مربی بزرگ بدل شود، خیلی زود از جمع ما پر میکشد.
انتهای پیام/