جلال آل‌احمد با تمام تأثیرگذاری‌اش، بیش از آنکه نویسنده‌ای توانا و ماهر باشد، نثرنویسی فوق‌‌العاده‌ است. خیال‌آفرینی‌های ماهرانه که در آثار برخی نویسندگان دیده می‌شود، در آثار جلال آل‌احمد وجود ندارد.

به گزارش خبرنگار حوزه ادبیات گروه فرهنگی باشگاه خبرنگاران جوان؛ وقتی تقویم ادبی سال را ورق می‌زنی، ناخودآگاه دوم آذر ماه به گونه‌‌ای دیگر خودنمایی می‌کند. روزی که «جلال آل‌ احمد» پای بر جهان هستی نهاد تا نثری جدید را به ادبیات داستانی وارد کند.

نثری که پس از او تکرار نشد و به قوت او در هیچ جای ادبیات داستانی به رشته تحریر در نیامد. جلال آل‌احمد به سراغ ترجمه، داستان کوتاه، مقالات و سفرنامه‌ها می‌رود. سفرنامه «خسی‌ در میقات» او به سفر حج اختصاص دارد. تمام داستان‌های آل‌احمد خوب از آب درنیامده است و در بین کارهای وی تنها می‌توان به چند اثر ارزنده چون «جشن فرخنده»، «گلدسته‌ها و فلک» و «خواهرم و عنکبوت» اشاره کرد. وی از عهده نگارش داستان کوتاه به خوبی برمی‌آید. وقتی به رمان‌های او سری می‌زنیم «مدیر مدرسه» وی خودنمایی می‌کند. نثر وی به قول سیمین دانشور، حاصل قلمی حساس، صریح، دقیق، تیزبین، خشمگین، افراطی، منزه‌طلب، حادثه‌آفرین و تلگرافی است.

نثری پویا که به تدریج رواج می‌یابد و در بسیاری از نویسندگان جوان تأثیر می‌گذارد. جلال آل‌احمد با تمام تأثیرگذاری‌اش اما، بیش از آنکه نویسنده‌ای توانا و ماهر باشد، نثرنویسی فوق‌‌العاده‌ است. توصیف‌ها و خیال‌آفرینی‌های ماهرانه که در آثار برخی نویسندگان دیده می‌شود، در آثار جلال آل‌احمد وجود ندارد. وی آن‌گاه که به سراغ نگارش مقالات، ترجمه یا سفرنامه‌نویسی می‌رود، نویسنده‌ای چیره‌دست است.

با تمام این اوصاف پرداخت‌های داستانی جلال آل‌احمد و نگارش‌های جذاب وی، در ادبیات داستانی امروز دیده نمی‌شود. هنگامی که وی «مدیر مدرسه» را می‌نگارد، ماجرای معلمی را به تصویر می‌کشد که به مقام مدیریت می‌رسد و پس از معرفی رئیس فرهنگ به طور رسمی کار خود را آغاز می‌کند و مدیریت مدرسه را بر عهده می‌گیرد. به تدریج با شاگردان، معلمان و اولیای محصلان آشنا می‌شود. با گذشت زمان و پیشرفت داستان مدیریت مدرسه چهره دیگر خود را به وی نشان می‌دهد. این بار مشکلات و موانع کاری به سراغ این مدیر می‌آید. تا جایی که دستگیری یک معلم و تصادف دیگری، طاقت و توان وی را طاق می‌کند و تحمل این مدیر تمام می‌شود. وحدت ماجرا و داستان از مسائلی است که در ادبیات داستانی امروز کمتر می‌توان نشانه آن را یافت.

گاهی آنقدر پراکنده‌گویی در یک رمان مشاهده می‌کنی که باید با ذره‌بین داستان و تم اصلی آن را دریابی، اما این ویژگی در رمان و داستان‌‌های کوتاه جلال آل‌احمد نیست. «جلال» وقتی به سراغ «مدیر مدرسه» می‌رود. مدیری را به نمایش می‌گذارد که به طور مطلق سازش‌پذیر نیست. این مدیر جز به دانش‌آموزان به هیچ‌ چیز نمی‌اندیشد و به خاطر آن‌ها به هر کاری دست می‌زند. این معلم گویی جلال دیگری است که با تمام عصبیت‌هایش سرانجام تن به شکست می‌دهد. شکست آرمانی که به دست واقعیت اتفاق می‌افتد. داستان‌های امروز ما به گونه‌ای نوشته می‌شوند که گویی به نویسنده آن تعلق ندارند و بازتاب شعور و شخصیت را نمی‌توان در آن مشاهده کرد. این مسئله به خصوص در بین رمان‌ها جلوه‌گری می‌کند. رمان‌هایی که بیش از آنکه حاصل تجربیات و مشاهدات نویسنده باشد، محصول تخیل وی است. در آن الگوهای واقعیت مشاهده نمی‌شود. وقتی نویسنده رمان شخصیت داستانش را از میان طبقه مرفه جامعه انتخاب می‌‌‌کند و تصویرهای وی دور از روزگار کنونی است، به خوبی نشان می‌دهد که او تنها به تخیل روی آورده یا ناخودآگاه مضطرب، پریشان و ذهن مشوش، خود را به مخاطب عرضه می‌کند. او تنها در پی آن است که درون آشفته‌اش را بر روی صفحه کاغذ بیاورد و دغدغه ادبیات و داستان در جان وی نقش بسته است. عشق را تنها در طبقه‌ای مرفه جستجو می‌کنند یا در هنگام نگارش رمانی اجتماعی به سیاه‌نمایی روی می‌آورند. شخصیت‌پردازی‌های آن‌ها در طول داستان اتفاق نمی‌افتد. با آوردن کلماتی چون «مغرور»، «با عصبانیت گفت»، جنبه‌های گوناگون شخصیت داستان را به تصویر می‌کشند. این ویژگی‌ها در داستان‌ های جلال آل‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌احمد مشاهده نمی‌شود.

وقتی «مدیر مدرسه» جلال آل‌‌احمد را می‌خوانی چنین تصور می‌‌کنی که انتخاب بخش‌‌های یکم، هفدهم و نوزدهم که انتخاب معلم و به مدیریت مدرسه تا زمان استفعای وی از این سمت را در برمی‌گیرد، بیش یا کم چون آینه‌ای عمل می‌کند که چگونگی کار نویسنده را از نظر نثر، طرح و سیر در ساخت داستانی به نمایش می‌گذارد. این خصیصه در ادبیات امروز تنها خصیصه‌ای است که می‌توان به راحتی در آثار نویسندگان مشاهده کرد. نویسندگان امروز فارغ از آنکه در دسته افراد ماهر یا ناتوان باشند، به خوبی میزان توانایی خود را در رمان نشان می‌دهند. البته باید گفت حال امروز ادبیات داستانی خوب نیست. ادبیات امروزمان در این نوع ادبی، جلال آل‌احمدی دیگر می‌خواهد تا تکانی بخورد و حالش رو به بهبودی رود.




برای آگاهی از آخرین اخبار و پیوستن به کانال تلگرامی باشگاه خبرنگاران جوان اینجا کلیک کنید. 

انتهای پیام/

اخبار پیشنهادی
تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.