چهره شدن و دیده شدن یکی از دغدغه‌های نسل جوانی است که این روزها در تب ادای هنر می‌سوزد.

حوزه سینما گروه فرهنگی باشگاه خبرنگاران جوان؛  چهره شدن و دیده شدن یکی از دغدغه‌های نسل جوانی است که این روزها در تب ادای هنر می‌سوزد و به دنبال رد پایی برای رسیدن به تحقق رویای خود یعنی نقش بستن چهره‌‌اش بر روی پرده نقره‌ای سینماست.

حتما برای یک بار هم که شده گذرتون به میدان ولیعصر تا انقلاب خورده، خیابانی که در و دیوارش پر شده از برگه‌های تبلیغاتی رنگارنگ، از دادن مدرک یهویی گرفته تا نوشتن پایان‌نامه و رساندن آرزوهای محال، البته چه عرض کنم، رساندن آرزو به قیمت پول خون یک آدم بالغ!

برای من که سال‌هاست کفش به کفش عوض کردم و این خیابان بلندوبالا را گذر کردم، دیگه حنای هیچ‌کدام از این تبلیغات رنگی ندارد و به تازگی افتادم تو خط اینستاگردی، از این پست به اون پست، از این صفحه به اون صفحه، تا شاید فرجی بشه و من حقیر سر تا پای عاشق را پذیرا باشند.

**سالن‌های مد بازیگری  
برای اولین بار با دستی پر از آگهی و برگه‌های خوش‌رنگ و لعاب تبلیغاتی به یکی از آموزشگاه‌های بازیگری رفتم، البته آموزشگاه که نه! سالن مد هنر با کلی هنرجوی بخت برگشته بود که همانجا، در ثانیه تو ذهنم خط زدم.

روز بعد به تعریف یکی از دوستانم که این آموزشگاه و استادش یکی از ستاره‌های مشهور سینما آقای بووووق سر کلاس‌ها حضور داره، خام حرف‌هاش شدم و رفتم برای مصاحبه.

روز مصاحبه خبری از آقای بازیگر نبود و خانم مشاور با 60/1 سانت قد و 40 سانت پاشنه با کلی فرم ثبت‌نام که نه! فرم کمک هزینه به ایتام جلوم ظاهر شد. اول بسم‌الله نام و نام خانوادگی؛ مسیر از منزل تا آموزشگاه، شماره‌های تماس و راه‌های ارتباطی، نوع اعتقادات، سابقه کار و اجرا و از همه جذاب‌تر، اصلاً چرا می‌خواهید بازیگر شوید؟
 
هفت خان چون و چرای قدم اول را رد کردم، رسیدم به برگه‌ دوم، به اینجا رسید قلبم تپید.   
 
**شرایط پرداخت شهریه
بالای برگه با تیتر درشت زده بود، همه چی به خودت بستگی دارد!

یعنی همه چی به پرداخت مرحله به مرحله شهریه بستگی دارد و گاهی نوع حضور هنرجو در کلاس‌ها و ارزیابی استاد، ناگفته نماند که پایین این فرم، یک خط بدجور نظرم را جلب کرد، آن‌هم سطرهایی مربوط به اینکه بعد از سپری کردن دوره‌ها هیچ تضمینی برای حضور در فیلم ها و نمایش‌ها داده نمی‌شود و بعد از گذراندن مرحله اول تنها با ارزیابی استاد به مرحله پیشرفته راه پیدا می‌کنید.

همین که چشمم به محیط افتاد، در جا خشکم زد. موندم تو این فضای 24متری که با دو تا کلاسی که داره به زور به 50 می‌رسد، چه جوری باید ازش استفاده کنم، تو همین فکرها بودم که ادامه‌ی فرم را به امید آن‌که شاید برسم به خاک صحنه، با تمام شرمندگی از جیب بابام پر کردم و مرحله‌ اول کمک ایتام را در جا کارت کشیدم.

روزها گذشت و من هیچ تغییری در خودم حس نکردم جز این‌که مرحله به مرحله عین پرداخت قسط بیمه، پول نداشته‌ام از جیبم می‌رفت تا روزی که به مرحله‌ غول چراغ جادو حضور آقای بازیگر رسیدیم و اتودهایی که از قبل آماده کرده بودیم برای او به اجرا درآوردیم و مثل همیشه که خانم‌ها جلوتر از آقایان هستند، دو خانم به مرحله‌ی بعد که بهتره بگویم به فینال راه پیدا کردند.

بعد از اون پول و پارتی و هزار تا پله‌ نرفته عین قارچ نخواسته جلوی پام سبز شده تازه افتادم تو سر بالایی ضامن، سفته، کفش آهنی و مغز سالم و آسوده که این روزها مسیر پرترافیکی را ساخته است.

خیلی‌ها مثل من جا زدن و اولین یا دومین خروجی را پیچیدند، بعضی‌ها هم صبر ایوب را پیش گرفتند و ادامه دادند.   
 
اما باید فکری کرد، به اسم خیلی از هنرمندان، آموزشگاه و کلاس‌های هنری از جمله بازیگری و یا گویندگی و دوبله برپا می‌کنند و از داغی تب جوونایی مثل من سوء استفاده! به دنبال راهی باشید که با عشق و استعداد آن را طی کنید، چند جفتی کفش آهنی بخرید!

گزارش از محدثه نعمتی


برای آگاهی از آخرین اخبار و پیوستن به کانال تلگرامی باشگاه خبرنگاران جوان اینجا کلیک کنید.

انتهای پیام/

اخبار پیشنهادی
تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.
آخرین اخبار