این جملات را ضیاءالدین دری کارگردان
با سابقه سینما در مورد آمار فروش غیرواقعی فیلمها گفته و این روش
را نوعی تبلیغ برای یک فیلم دانسته است.
بعد از گذشت چند سال از طرح این
موضوع در میان سینماگران، هنوز آمار فروش فیلمها در سینمای ایران یک بحث
مبهم است. بعد از گذشت چند سال از انقلاب، آمار صحیح از فیلمهای پرفروش
سینمای ایران وجود ندارد. نبود یک سازمان مستقل در امر فروش فیلم و گرفتن
آمار دقیق از پخشکنندهها و صاحبان سینما، یکی از صنعتهای سیستم سینمایی
کشور است.
اشکال بزرگ این نقص در سیستم سینمایی، ایجاد رقابت
ناعادلانه در حوزه اکران است. وقتی آمار فروش یک فیلم بیشتر از حد واقعی
بیان میشود، به طور حتم بیشتر بر روی پرده سینما میماند و فضا برای اکران
سایر فیلمها کم میشود و یا از بین میرود.
آزیتا موگویی
کارگردان فیلم «تراژدی» در این باره میگوید: «آمار فروش فیلمها در
سینما،غیر واقعی است و این یک آسیب جدی بر سر رقابت در بحث اکران است. وقتی
سالن سینما برای یک فیلم خالی است، اما آمار فروش بالاست، مسلماً یک جای این
معادله ایراد دارد.»
این مسئله فرسایشی در سینمای ایران، نیاز به یک
ساماندهی درست دارد. یکی از نکات جالب در مورد آمار دروغ فروش این است که
این کار، نوعی کلاه گذاشتن بر سر خود است. چون که در نهایت آن چیزی که نصیب
فیلمساز وتهیهکننده میشود، همان واقعیت است.
یوسف محمدزاده
تهیهکننده «من و شارمین» در این باره میگوید: «مسئله آمار غیر واقعی
فروش فیلم در سینمای ایران وجود دارد و به یک سبک برای تبلیغ تبدیل شده
است. اما یک سبک کاذب که هم مخاطب را گول میزنیم و هم چیزی جز مقدار واقعی
پول نصیب فیلمساز نمیشود.»
بعد دیگر این تبلیغات کاذب،
بیاعتمادی سینماگران به یکدیگر است. زیرا با این آمار فروش، حتی
فیلمسازان هم آماری درست از میزان فروش همه فیلمها در این سینما ندارند.
در اینجا، حتماً باید به آمار فروش فیلمها، به دیده تردید نگاه کرد.
مهمترین
موضوعی که سینماگران در مورد آمار فروش غیر واقعی به آن اشاره میکنند،
بحث تبلیغات برای فیلمهاست و این روش را نوعی جذب مخاطب برای یک فیلم
میدانند. اما در اینجا باید گفت که آیا روش های دیگری برای جذب مخاطب به
سمت سینما وجود ندارد که فیلمسازان و دفاتر پخش به سراغ این راهکار
آمدهاند؟ یا اینکه نه، روشهای زیادی برای تبلیغ و جذب مخاطب موجود است،
اما چون این سینما ساختاری بنیادی و ریشهای ندارد و بنای آن بر اساس کیفیت
استوار نیست، این ساختار در سینما وجود دارد.
در بحث کیفیت
فیلمها، در این چند سال باید گفت که واقعاً بسیاری از این آثار که در
کشور ساخته میشود، نمایی از صنعت سینما را نشان نمیدهد و ذوق، قریحه و
استعداد و خلاقیتی در آن کمتر دیده میشود. درحالی که یکی از ارکان
فیلمسازی خلاقیت یک فیلمساز است که خود این خلاقیت موجب جذب مخاطب و
تبلیغ برای فیلم میشود.
موضوع دوم در مورد کیفیت فیلمها اینکه
حتی در فیلمهای ما یک تکنیک مدرن و ساختار مناسب کمتر دیده میشود. نوع
حرکت دوربین، محل فیلمبرداری، تدوین و سایر موضوعات در این قالب میگنجد.
نکته
سوم در مورد کیفیت فیلمها این است که در این سینما زمینه برای رشد تمام
استعدادها وجود ندارد. بسیاری از افراد مستعد در این فیلمسازی، بازیگری،
و... وجود دارد که به خاطر وجود جریاناتی در این سینما، صحنهای برای حضور
این اشخاص وجود ندارد و این مسئله خود به ساختار کیفی کل سینما ضربه وارد
میکند.
مرجانه گلچین بازیگر سینما و تلویزیون در این باره معتقد است: «یک
فرد باید خیلی خوش اقبال باشد که بتواند به این سینما وارد شود و در حرفه
بازیگری مشغول به کار شود، هر چند انسان با استعدادی باشد.»
از
بحث اصلی دور نشویم. همه این بحثها در مورد این است که راههای دیگری برای
جذب مخاطب وجود دارد. آمار فروش غیر واقعی برای یک فیلم جز یک تبلیغ ناسالم
برای فیلمساز، رهاورد دیگری به ارمغان نمیآورد. چون مردم در فیلمهای
آیندهاش، به او اعتماد نمیکنند و بین فیلمساز و مخاطب جدایی میافتد.
البته در میان فیلمسازان و تهیهکنندگان افرادی هستند که مخالف این روش هستند و این کار را نوعی بداخلاقی در سینما میدانند.
در
حقیقت به این مسئله باید باور داشته باشیم که یکی از وظایف سینما، رواج
اخلاق در بین جامعه است. جامعه ما امروز نیاز به اخلاقمداری در تمام زمینهها
دارد که سینما به عنوان یک رسانه باید در تمام جهات به آن توجه کند. اگر یک
فیلم ساز، فیلمی با کیفیت در هر ژانری بسازد، دیگر نیاز به این نیست که سر خیابان
بایستد و برای فیلم خود تبلیغ کند. مخاطب، خودش به سمت سینما جذب میشود و
حتی باز هم خود مخاطب برای آن فیلم تبلیغ میکند. مانند این فیلمها
که مخاطب خودش برای یک فیلم تبلیغ کرده است، وجود دارد.
گزارش از: محمدرضا فلاحی
برای آگاهی از آخرین اخبار و پیوستن به کانال تلگرامی باشگاه خبرنگاران جوان اینجا کلیک کنید.
انتهای پیام/