انقلاب با امام معنی پیدا کرد. بدون حضور امام، انقلاب ما معنی و مفهومی نداشت.

حوزه رادیو تلویزیون گروه فرهنگی باشگاه خبرنگاران جوان؛ بیوک میرزایی بازیگر سینما و تلویزیون، یکی از هنرمندانی است که در دوره انقلاب و فیلم‌های آن زمان حضور پررنگی داشته است. در ادامه گفتگو ما را با او می خوانید:

* جناب میرزایی در بحبوحه انقلاب چه کار می‌کردید؟ از برنامه‌های فرهنگی که در آن زمان انجام می‌دادید، برایمان بگویید.

در بحبوحه انقلاب بیست و یکی دو سالم بود که در آن زمان هم تئاتر کار می‌کردم. در شروع انقلاب یعنی قبل از دی ماه یک نمایش از برشت به نام «تفنگ‌های ننه کارا» کار می‌کردیم که دقیقاً در آن نمایش هم نیروهای انقلابی اسلحه به دست می‌گرفتند و در انقلاب شرکت می‌کردند و به اصطلاح در حال قیام کردن بودند. کارهای دیگری که در بحبوحه انقلاب انجام می دادیم این بود که با بچه‌های هم محلی خودمان از میدان قزوین سه راه آذری راه می‌افتادیم تا میدان انقلاب. یک مسیر طولانی را با شعار دادن و خیلی با شور و شوق و لذت بسیار طی می‌کردیم. دوران بسیار طلایی و با شکوهی برایمان بود.


* تفاوت دوران فرهنگی آن زمان با حال حاضر چیست؟

آن موقع ما تازه وارد این حرفه شده بودیم و خیلی در بند هنر یا آن رسالت و تعهدی که هنر دارد، نبودیم. بیشتر به دنبال مشهور شدن و بازی در سینما بودیم. اما بعد از انقلاب ضرورت اینکه یک کار هنری چه رسالتی می‌تواند در جهت ارتقای فرهنگ یک جامعه داشته باشد، احساس شد. من به شخصه دانسته هایم را با حرکت مردم، و در دل مردم بودن و شناخت بیشتر این حرفه توانستم احساس کنم. اینکه تئاتر چه وظیفه ای دارد و من چه کاری باید انجام بدهم. درآن زمان هم هیچ چشمداشتی به مسائل مادی و مالی ماجرا نداشتیم. عاشقانه کار می کردیم و همواره هم در جهت آموختن و دانش بیشتر کار می کردیم. برای آنکه حرفه بازیگری سیری ناپذیر است و هر چه بدانی بازهم کم است. هنوز هم بعد از 40 سال در این حرفه بودن دست از مطالعه برنداشتم. دست از ورزش برنداشتم. زیرا هموار باید بخوانی، ببینی و گوش بدهی تا بتوانی جذب کنی تا بعد در یک جای مناسب بتوانی از خودت به قول معروف بازتاب بدهی.


* نظرتان در خصوص حرفه بازیگری چیست؟

این حرفه، حرفه بسیار لذت بخش، با عظمت و قشنگی است. آدم احساس می‌کند در دل مردم جا دارد و در حال خدمت کردن به مردم، فرهنگ و جامعه است. در حقیقت با انقلاب این حرفه ما غنی‌تر و عمومی‌تر شد؛ زیرا در بین مردم بودیم و جوشش‌ها و حرکت‌های مردمی را کاملاً احساس می‌کردیم و الان اگر فیلمی در این راستا ساخته می‌شود ما همان نسلی هستیم که این ها را به عینه دیدیم.


* یک خاطره برایمان بگویید؛ از زمان جنگ و انقلاب.

یادم می‌آید که در روزهای انقلاب در پادگان جی سه راه آذری گلوله‌ها از بغل گوشمان رد می‌شد و ما داشتیم یک پادگان را تصرف می‌کردیم. من کسی هستم که در این انقلاب سهیمم. پسر عمویم درست کنار من تیر خورد. جابه جا تو دست‌های من فوت شد. من با چشمان خودم دیدم که چطور جوان‌های ما عاشقانه برای کشور، اسلام و رهبرشان جان‌فشانی کردند.


* از دوران انقلاب برایمان بگویید.

دوران انقلاب قشنگیش این بود که آدم ناخواسته احساس می‌کرد، در دل مردم است. یعنی از خانه که در می‌آمدی، بین مردم بودی. من از خانه که بیرون می‌آمدم تا میدان فاطمی، بدون اینکه متوجه شوم پیاده می‌آمدم. جوشش مردم خیلی زیاد بود. جوان‌هایی را می‌دیدی که دور هم جمع شدند و راجع به انقلاب صحبت می‌کنند و این مسیر طولانی را اصلا احساس نمی‌کردی. زیرا مردم آنقدر با هم بودند و اتحاد داشتند و عاشقانه در جهت شناخت بیشتر این حرکت با همدیگر بحث می‌کردند. آنقدر این مسیر را خوب طی می‌کردی، آنقدر شاد بودی که تمام شدن راه را نمی‌فهمیدی. اینها خاطره‌هایی هستند که این روزها کمتر آدم با آن مواجه می‌شوند.


* به عنوان سوال پایانی؛ یک جمله در خصوص امام و انقلاب بگویید.

در حقیقت انقلاب با امام خمینی (ره) معنا پیدا کرد. بدون حضور امام، انقلاب ما معنی و مفهومی نداشت.




گفتگو از: سعیده سادات احمدی



انتهای پیام/

اخبار پیشنهادی
تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.