بهروز افخمی یک کارگردان خوب و البته آدمی به شدت تجربهگراست. هیچ منتقدی نیست که لااقل چندتا از کارهای او را دوست نداشته باشد و کسی را هم نمیشود پیدا کرد که اگر در جریان تکتک اظهار نظرهای این فیلمساز قرار بگیرد، لااقل چندجا به شدت عصبانی نشود.
تا اینجای قصه مورد عجیبی وجود ندارد و میشود افخمی را آدمی دانست که اگر فیلم خوبی ساخت از آن تعریف میکنیم و اگر حرف بیربطی زد، نشنیدهاش میگیریم. اما وقتی قرار باشد چنین شخصی در جایگاه تولیدکننده یک برنامه تلویزیونی قراربگیرد، آن هم برنامهای که موضوعش سینمای روز ایران است؛ بحث، ابعاد تازهتری پیدا خواهد کرد.
«هفت» را فریدون جیرانی ناگهان در اوج پدید آورد. او غیر از سابقه فیلمسازی و فیلمنامهنویسیاش در روزنامهنگاری هم یدی طولا داشت و همین تجارب ژورنالیستی، اصلیترین مایه قوام برنامه تلویزیونی او محسوب میشدند؛ «هفت» جیرانی یک مجله تصویری بود.
صحبت درباره اینکه اگر جیرانی در اوج با این برنامه سینمایی وداع نمیکرد، آیا باز هم همچنان در برنامهسازی چنین اسطورهای باقی میماند و آیا میتوانست میلیونی بودن مخاطبان «هفت» را مثل برنامه نود، سالهای سال استمرار بدهد یا نه، خودش بحثی مجزاست و طالب مقالی جداگانه؛ اما چیزی که مسلم است مقایسه آگاهانه و ناخودآگاه تمام جانشینان بعدی جیرانی با اوست که توسط طیفی متشکل از تودهایترین مخاطبان تلویزیون تا حرفهایهای اصیل سینما انجام میشود.
سری دوم «هفت» یک تقلید درجه دو از برنامه جیرانی بود؛ اما سری سوم آن که افخمی تهیهکنندهاش است، بنا به شخصیت تجربهگرای خود او کاملاً سری سوا از دورههای پیشین دارد و این را از همان ابتدا حتی میشد در فرم بصری و روساختی کار هم دید.
اما افخمی سابقه ژورنالیستی چندانی نداشت و غیر از یادداشتهایی پراکنده که با و بی مناسبت در بعضی نشریات منتشر میشدند و چند مورد جدال قلمی با بعضی از منتقدان سینما، فعالیت رسانهای دیگری از او دیده نشده است.
«هفت» افخمی از همان ابتدا بیشتر از یک مجله تصویری شبیه به کلاسهای درس دانشگاه بود و به عنوان مثال آیتمهایی از قبیل نمایش یک سکانس برتر تاریخ سینمایی، کتاب خواندن جلوی دوربین و نقد فیلمهای روز خارجی جزو مؤلفههای چنین شباهتی هستند.
اما نکته دیگری که از بابت عدم آشنایی افخمی با مدیوم ژورنالیسم به برنامهسازیاش آسیب زده بود را باید لحن تند و تیز او در ابتدای کار دانست.
وقتی به ژورنالیسم از دور نگاه شود، اینطور به نظر خواهد رسید که در آن وادی با جنجالسازی و زدن حرفهای عجیب میشود حسابی دیده شد اما کسی که وارد گود شده، میداند که جنجالسازی هم یک تخصص است و کلی ماده قانون دارد، وگرنه هرکسی می توانست با مخالفخوانی و رفتارهای نا متعارف به شهرت برسد.
افخمی در اولین قسمت برنامهاش جلوی دوربین خطاب به فریدون جیرانی و تمام مخاطبان تلویزیونی هفت گفت که «برای جنگ آمده» اما چنین بیمبالاتی صادقانهای او را در ادامه ناگزیر از عقبنشینیهایی ناگهانی کرد که خیلی توی ذوق میزدند.
خیلی بهتر بود اگر افخمی این تجربهها را روی آنتن تلویزیون انجام نمیداد و برای خودش سابقه یک گردش عجیب و ناگهانی دست و پا نمیکرد که حسابی هم تفسیربردار باشد و دست کسانی را برای کوبیدن او باز بگذارد که مشکلشان با افخمی نه احیاناً ایرادهای ساختاری برنامهاش یا چیزهایی از این دست، بلکه رویکرد و جهانبینی اوست.
حالا چند وقتی میشود که از شروع سری سوم برنامه «هفت» گذشته و افخمی بعضی از ایرادات آن را متوجه شده است. تغییراتی که طی اجرای این برنامه در ایام جشنواره فجر دیده شد و حتی آمدن رسول صدرعاملی به استودیوی «هفت»، یعنی کسی که او هم مثل جیرانی روزنامهنگاری کارکشته و کهنهکار است، همه نشان از این داشتند که افخمی یک گام به پیش برداشته؛ اما او اگر تمام این مراحل را هم طی کند، خان هفتم که اطفای آتش سخنان پراکنده و گرفتن بهانههای رنگ به رنگ از دهان خناسان و دشمنان ایدئولوژی و قضاوت و غیرت است، همچنان سر جای خودش باقی خواهد ماند. باید از همین ابتدا به آن انتها اندیشید.
یادداشت از: میلاد جلیل زاده
انتهای پیام/
انتهای پیام /
اینجام میگه دشمنان قضاوت و ایدئولوژی، منظورش همون فرهادی و طرفداراشن