موسی(ع) برای پیدا کردن چنین شخصی تفحص کرد و نیافت؛ زیرا به هرکس میرسید جرئت نمیکرد بگوید من از او بهترم.
خواست یکی از حیوانات را ببرد، به سگی که مریض بود برخورد کرد و با خود گفت: این را همراه خود خواهم برد، پس ریسمان به گردن سگ انداخت و مقداری سگ را همراه خود کشاند و آورد، ولی بعد پشیمان شد و آن را رها کرد و تنها به درگاه پروردگار آمد.
خطاب رسید: چرا فرمانی که به تو دادم، اجرا نکردی؟
عرض کرد: پروردگارا! کسی را نیافتم که از خودم پستتر باشد.
خطاب رسید: ای موسی! به عزت و جلالم سوگند اگر کسی را همراه میآوردی که او را پستتر از خود می دانستی، نام تو را از طومار پیامبران محو میکردم!
منابع:
یکصد موضوع، پانصد داستان، جلد 1، ص 168
لئالیالاخبار، ص 197
هزار و یک حکایت اخلاقی نوشته محمد حسین محمدی
انتهای پیام/
لطف کنید مطالب کوتاه بع زبان ساده و روان و قالب لمس دینی بگذارید سپاس
با سلام و احترام
شاید نتوانم درباره مطلب فوق صحّه گزاری کنم اما می توانم نتیجه گیری کنم که نزد خداوند از خودگذشتگی و فروتنی بسیار اهمیت داشته و خودبزرگ بینی و کبر را از مواردی برشمرده که حتی اولیا الصالحین را ممکن است از مقام خود خلع نماید. با تشکر
همه انسانیم و از یک گوهر. سزای بدکاران را خدا بهترمیدهد.
ببخشید اشتباهی منفی دادم
به این شعر توجه کن:
عیب است بزرگ برکشیدن خود را ---- وز جمله خلق برگزیدن خود را
از مردمک دیده بباید آموخت ----- دیدن همه کس را و ندیدن خود را
2. من از او بهترم . جمله ای که ابلیس گفت و از درگاه خدا رانده شد.