به گزارش خبرنگار
گروه اجتماعی باشگاه خبرنگارن جوان، زندگی مجردی دوره ای از زندگی فرد است که بعضی از انسان ها در آن میکوشد اهداف و آرزوهای خود را محقق سازد و آزادي هاي كه تصورش ممكـن است مشكل بنظر برسد را تجربه کند. این پدیده مذموم در زمانی نه چندان دور مختص به پسران بود اما در جامعه امروزه ما چه بسیار دخترانی هستند که به این نوع زندگی روی اورده اند و این عامل به پدیده ای ملموس در جامعه ما تبدیل شده است اما این زندگی در عین حال که راحت و کم دردسر به نظر می رسد، مشکلات خاص خود را دارد و تا فرد در آن قرار نگیرد، نمی تواند مشکلاتش را به خوبی درک کند.
اگر چه این عامل به عنوان یک کالای وارداتی سهمی از فرهنگ غرب است اما همین کالای وارداتی امروزه یک سبک از زندگی ایرانی به ویژه برای جوانان ما شده است. چه بسیار دختران و پسرانی هستند که به علت بالا رفتن سن، علاقه مند نبودن به ازدواج، نداشتن ارتباط خوب با والدین، تلاش برای استقلال طلبی، داشتن روابط عاطفی با دوستان خود، میل به فردیت، میل به رشد و پیشرفت تحصیلی و حرفهای این نوع زندگی را میپذیرند. اما باید دانست زندگی مجردی که ممکن است از بیرون برای دیگرانی که آن را میبینند خوشایند باشد اما به مرور زمان و با گذشت این دوره از زندگی فرد قطعا آثار منفی آن در ادوار دیگر زندگی فرد تاثیر خواهد داشت و زمینه ساز آسیب های اجتماعی دیگر خواهد شد.
اگر مسیرتان شبانه به شمال شهر افتاد و اگر چند روزی همراه پسران پولدار شهر شدید حتما مشاهده می کنید خانه های لوکس با امکانات ویژه که محل خوشگذرانی مراسم های شبانه و ... مجردهاست .وقتی با این جوانان که بین 25 تا 35 سال سن دارند هم صحبت می شویم آنان از بی میلی خود به تشکیل خانواده و حتی در کنار خانواده بودن می گویند.
بیشتر این افراد اعتماد به نفس خود را از اسکناس های کاغذی به دست می آورند و آسایش و رفاه را در اعیان نشینی جستجو می کنند.
جالب است اینگونه آدم ها که زندگیشان آرزوی خیلی از جوانان و حتی مردان میانسال است خودشان از وضعیت کنونی رضایت ندارند و همیشه به دنبال تنوع و ثروت بیشتر و لذت های زیباتر می گردد.
شاید به اصطلاح ما این بچه پولدارها عده کمی باشند ولی در گوشه و کنار محلات تهران زندگی مجردی جوانان خیلی متفاوت است.
گاهی جوانان به دلیل نداشتن امکانات و پول کافی و اشتغال از تشکیل خانواده می گریزند.این افراد به صورت گروهی پول کرایه یک خانه را جمع می کنند و برای خودشان اتاقی می گیرند، عده ای که خلافکار هستند خانه مجردی شان پاتوق سابقه داران شهر و انبار لوازم مسروقه می شود و عده ای که اوباش نام دارند اتاق خانه مجردی شان را محل قلیان کشیدن، شرب خمر ، دورهم نشیمی های شبانه و .. می کنند.
اگر با آنها هم صحبت شویم اعتماد به نفس خود را در رفیق و چاقو و مواد خلاصه می کنند و آنان نیز از کنار خانوده بودن متواری اند .
شاید عدم تمایل این دو طیف جامعه به خانواده و متواری بودن از آن را بتوان تنها شباهت زندگی آنان با هم دانست.**فاصله گرفتن عاطفی – فکری فرزندان از والدین وافزایش روحیه ضد خانواده
افرادی که به علت مسایل مالی و سختگیری های خانواده و یا به هر دلیل دیگر، زندگی مجردی را انتخاب میکنند بعد از مدتی که به آغوش خانواده باز میگردنند به طور ناخودآگاه فاصله عاطفی – فکری با خانواده پیدا میکنند و پرخاشگری و ستیزه جویی در آنها تبلور پیدا میکند. لذا والدین باید از جایگاه مدیری سختگیر به دوستی مهربان تغییر مسیر دهند تا بتوانند اعتماد جوان یا نوجوان خود را جلب کنند.
دوری از بستگان و خویشاوندان و نداشتن صله ی رحم: بسیاری از افرادی که به سبک زندگی مجردی روی می اورند بعد از مدتی نه تنها از خانواده بلکه از بستگان و خویشاوندان فاصله پیدا میکنند و چون وقت خود را با دوستان خود میگذارنند متأسفانه به دوستانشان بيشتر از اقوام و نزديكان درجه يك خود اعتماد می كنند و اين امر خود زمینه ساز مهارت های اجتماعی ناپایدار خواهد بود.
پدرام 26 ساله مهندس مکانیک میگوید طی مدتی که در تهران ساکن بودم و درس میخواندم به علت دوری از اقوامم نمیتوانستم دیگر مانند سابق با آنها ارتباط داشته باشم و حالا که بعد از مدتی درسم تمام شده است و از خانه های مجردی فاصله گرفته ام احساس میکنم با آنها طی این مدت چه قدر فاصله داشتم. زندگی مجردی فرصت ارتباط با آنها را از من گرفته بود.
**بروز رفتارهای نابهنجار و غیر اخلاقی
هر رفتاری که برخلاف معیارها، ضوابط و هنجارهای اجتماعی باشد، رفتار نابهنجار و غیر عادی تلقی خواهد شد و از آنجا که کانون خانواده اولین و مهمترین رکن در جامعه اسلامی ما است ، در این کانون مهم با اصول اخلاقی و دوستی با فرزندان میتوان و با ایجاد بستری مناسب رفتارهای نابهنجار و غیر اخلاقی آنها را کنترل کرد. لذا دوری از خانواده و روی آوردن به زندگی مجردی و دوستی با همسالان و تاسی گرفتن از رفتارهای منفی دوستان، ناخوداگاه تاثیر آنها را میتوان نه تنها در زندگی مجردی بلکه پس از آن مشاهده کرد که نه تنها باعث شکسته شدن و نقض هنجارهای اجتماعی می شود، بلکه باعث واکنش منفی شدید از طرف دیگران نیز می شود.
**اعتیاد، سیگار و مصرف مشروبات الکلی
انتخاب زندگی مجردی و به دنبال آن دوستی با افرادی که هیچ شناختی از رفتار آنها نداریم و به آنها به سرعت اعتماد میکنیم قطعا در زندگی مجردی زمینه ساز بسیاری از مشکلات خواهد شد.مشکلاتی نظیر اعتیاد و مصرف مشروبات الکلی که این عامل خود بستری مناسب را برای به انحراف کشاندن فرد به دیگر بیراهه ها خواهد داشت.
مهدی 32 ساله دانشجوی علوم سیاسی میگوید فردی را که زمینه انجام اعتیاد و استفاده از مشروبات الکلی را داشته باشد با زندگی مجردی شرایط برایش فراهم میشود. او از خودش میگوید که طی دورانی که با دوستان زندگی مجردی داشت استفاده از مواد دخانی مانند سیگار و دیگر مواد اعتیاد اور را تجربه کرده است.
**بی انگیزه و بی اعتماد شدن به ازدواج
شاید این جمله آشنا را بارها شنیده اید که هر طوری زندگی مجردی خودت را تنظیم کنی، متاهلیت نیز از آن تبعیت خواهد کرد و با ازدواج معجزه ای در سبک زندگیت ایجاد نمیشه. افرادی که سبک زندگی مجردی خود را از ابتدا بر پایه ارتباطات نادرست قرار می دهند و عادت به این شیوه زندگی، فرد را از مسیر ازدواج خارج میکند و حس بی اعتمادی را نسبت به اطرافیان به ویژه جنس مخالف در آن افزایش میدهد.
لیلا 38 ساله خانه دار در این دباره میگوید خانه های مجردی چون مامنی برای فساد اخلاقی به ویژه برای پسران است بعد از دوره ای نه چندان دور نمیتوانند ازدواج را بپذیرند چون به شرایط عادت کردند.
خودمدار و خودمحور شدن فرد: فردی که زندگی مجردی را انتخاب میکند در طول دوره زندگی خود این قدرت را پیدا میکند که به تنهایی تصمیم بگیرد و فرصت رويارويي با عقايد مخالف از وي گرفته مي شود و مجال آن را نمي يابد که با وجود مخالفت هاي ظاهري يا تفاوت هاي رفتاري، بتواند به اتحاد و تعلق برسد.
**سخت شدن شرایط ازدواج برای دختران
دخترانی که برای ادامه تحصیل یا کار و دور از خانواده زندگی مجردی را بر میگزینند، نگاه افراد دیگر به آنها تغییر پیدا میکند و بعد از مدتی ممکن است شرایط ازدواج برای این دسته افراد به سختی فراهم شود.
اکرم 29 ساله که با دوستانش زندگی مجردی را گذرنده بود در این باره میگوید با این که در دوران مجردی سعی کردم راه خطایی را نروم اما ازدواج هایی که با واسطه بهم پیشنهاد میشد همیشه از طرف مقابل رد میشد و تنها دلیلش را زندگی مجردی میگفتند. در حالی که زندگی مجردی ام را به خوبی پشت سر گذاشته بودم. وی می گوید وجهه این نوع زندگی برای دیگران جلوه بدی پیدا کرده است.
دوری از وسایل ارتباط جمعی و روی آوردن به شبکه های ماهواره ای: بسیاری از افراد به ویژه پسران از آنجا که دور از خانواده و مستقل از آنها زندگی میکنند، ممکن است با دوری از وسایل ارتباط جمعی مانند تلویزیون و استفاده نامناسب از ماهواره زمینه مفاسد غیر اخلاقی را در انها چه در دوران مجردی و چه پس از آن در آنها افزایش دهد و زندگی آینده آنها را با چالشی دو چندان رو به رو سازد .
کمرنگ شدن نقش ارزش های دینی درزندگی: اموزه ارزش های دینی و معنوی در جامعه اسامی ما به شکلی مثبت در تمام ادوار زندگی هر فردی به وسیله اجتماع و خانواده شکل داده میشود . لذا با انتخاب زندگی مجردی و رابطه با افرادی که هیچ شناختی از ارزش های معنوی آنها نداریم و نیز تحت تاثیر محیط قرار گرفتن ممکن است ارزش های دینی وومعنوی را در افراد به مرور زمان کمرنگ سازد و با کمرنگ شدن اعتقادهای مذهبی، زمینه بسیاری از فسادها فراهم میشود.
**آمارها چه میگویند؟
آمارها نیز حکایت افزایش رو به رشد زندگیهای مجردی دارد. به طوری که ۳۰ درصد از جوانان ایرانی ساکن شهرهای بزرگی چون تهران، تبریز، اصفهان، مشهد، اهواز و شیراز زندگی مجردی را انتخاب کردهاند. طبق نتایج سرشماری نفوس و مسکن سال ۱۳۹۰، در شهر تهران در گروه سنی ۱۵ تا ۳۹ سال ۱۰۶۲۰۵۹ مرد مجرد (شامل بیهمسر به دلیل فوت، بیهمسر به دلیل طلاق، و هرگز ازدواج نکرده) وجود دارد و ۷۸۹۲۵۲ مرد دارای همسر.
این ارقام برای زنان ساکن تهران در همین گروه سنی عبارت است از ۸۴۳۷۹۵ زن مجرد (شامل بیهمسر به دلیل فوت، بیهمسر به دلیل طلاق، و هرگز ازدواج نکرده) و ۱۰۴۳۶۰۶ زن دارای همسر. اما همه مجردها به صورت مستقل و مجردی زندگی نمیکنند، بلکه بسیاری از آنها به همراه خانواده و در منزل پدری خود ساکناند. طبق نتایج همین سرشماری، خانوارهای ساکن در تهران به سه دسته تقسیم شدهاند. خانوارهای معمولی، خانوارهای گروهی و خانوارهای موسسهای. در سال ۱۳۹۰ تعداد زنانی که در خانوارهای معمولی زندگی میکنند ۴۰۷۱۷۴۲ نفر، زنانی که در خانوارهای گروهی سکونت دارند ۲۹۰۹ نفر و زنانی که در خانوارهای موسسهای ساکنند ۲۰۰۹۹ نفر است.
این ارقام برای مردان عبارت است از ۳۹۹۴۶۳۸ نفر در خانوارهای معمولی، ۲۵۱۲۵ نفر در خانوارهای گروهی، و ۳۹۵۳۸ نفر در خانوارهای موسسهای. به درستی مشخص نیست که چه تعداد از خانوارهای معمولی تک نفرهاند و زندگی مجردی محسوب میشوند. آمار دقیقی نیز از تعداد خانههای مجردی دختران و پسران در تهران در دست نیست. اما طبق اظهار نظر وزارت ورزش و جوانان ایران در سال ۱۳۹۱، در شهرهای بزرگ بین ۲۵ تا ۳۰ درصد جوانان زندگی مجردی دارند.
معضل خانههای مجردی معلول یک سری از علتها در جامعه است. علت های نظیر ظرفیت های علمی – شغلی ، پیوندهای عاطفی و خانوادگی،شرایط محیطی، و برای حل این مشکل ابتدا باید این علتها در جامعه مرتفع شود. میتوان برای رهایی از این معضل بزرگ نرمش و چرخشهایی را در فرهنگهای سنتی ایجاد و از آن استفاده کرد تا این سبک از زندگی غربی معادلات اجتماعی را در جامعه ای که ارزش های فرهنگی و دینی نمایان است، خدشه دار نسازد.
گفتنی است،از همه این مطالب می توان نتیجه گرفت که زندگی مجردی با فاصله گرفتن جوانان از محبت و توجه خانواده شکل می گیرد اما روزگار
تاکنون با کسی شوخی نکرده است و دادگاه های کیفری و بخش های فوریت های
پزشکی بیمارستان ها تداعی گر زندگی های مجردی هستند که بخاطر یک اشتباه از سر
بی تجربگی گرفتار باتلاق شده اند.
انتهای پیام/
افزایش حقوق ها و افزایش تورم رو مقایسه کنین تورم توی شهر،توی مغازه ها و ...
افزایش حقوق و جنگ اعصاب بنزین برای یه سفر دوروزه رو مقایسه کنین؟
دریافتی های ماهانه مردم با اجاره خونه ها چی؟
لباس و پوشاک و درمان چی؟
بخوایم بگیم صدها صفحه میشه ،نمیشه؟
من خونه دارم.ماشین دارم.حقوقمم سر ماه میگیرم.
جرات ازدواج ندارم میدونین چرا؟
چون با اینکه توی یکی از مطرح ترین و بزرگترین و قدیمی ترین شرکت ایرانی که کار تولید هم میکنه کار میکنم،ولی میبینم 3 ماه یبار یه قرارداد 3 ماهه میزارن جلومون امضا کنیم و استرس شروع میشه که 3 ماه دیگه سر کار هستم یا نه که پول در بیارم؟!
خب با این تفاسیر مگه دیوانم که یکی دیگرو با هزار آرزو و امید از خونه باباش بکشم بیرون بیارم تو خونه خودم که اونم همش ذهنش درگیر باشه که 3 ماه دیگه چی میشه؟مردم آزارم مگه؟
باعث تاسفه!
کار رو بده دست جوونهای متعهد و دیندار ، درست میشه !
همین الآنش هم خیلی ایده ها هست خیلی افراد از جمله حاج آقا قرائتی و ... میتونن ایده های خوبی بده (جوانی به ایمان و قرب الهی است و ... !)
و
راهگشای همه ی مشکلات : قرآن است
قدیما رسم بود بزرگترها برای جوانان آستین بالا می زدند.,اما الان
به خاطر شرایط بد اقتصادی کشوربزرگترها که هیچ .,مسؤلین دولتی هم جرأت آستین بالا زدن روهم ندارند.,وتازمانی که این
مشکلات اقتصادی گریبان گیرجوانان باشد .,وضعیت ازین که هست بدتربشه بهترنمیشه.,! بایددنبال راهکاربودواین امرفقط باهمبستگی تمام اورگانهاوسازمانهای دولتی وصدالبته همراهی صداسیما محقق خواهدشود.
راه حل چی؟
اینو که خودمونم میدونیم
بابا چندتا کلمه میخونن ، (حلال میشه ) تموم شُد رفت!!!! !!