سحر خوانی یکی از آداب و رسوم مردم مازندران در ماه مبارک رمضان است که فردی در کوچه ‌پس‌کوچه‌ های روستا با فانوسی در دست و با خواندن آواز مردم را بیدار می کند.

به گزارش خبرنگار گروه استان های باشگاه خبرنگاران جوان از ساری ، با وجود گسترش شهرنشینی و رشد پیچیده تکنولوژی، هنوز هم می توان نوای خوش سحری خوانان را در محلات و دهکده های ییلاقی و قدیمی مازندران شنید که روزه داران را به ضیافت الهی فرا می خوانند.


فانوس به دستان خوش آوا

یکی از روستاییان که از گذشته تاکنون سحرخوانی می کند، گفت: در قدیم، سحر‌خوانان با به راه افتادن در کوچه و محلات با نوای خوش، روزه داران را بیدار می کردند و می خوانند، " سحر شد بپا خیز هنگام نماز است " و همسایه‌ها نیز با این آواز دیگران را برای سحری بیدار می‌ كردند.

آقای سلمانی افزود: سحری خوانان از دو ساعت قبل از اذان صبح بیدار می شوند و با خواندن اشعار مذهبی و کوبیدن به طبل، روزه داران را برای ادای مراسم سحر از خواب بیدار می کنند.


فانوس به دستان خوش آوا

برای سحری خوانی، افراد خوش صدا، به حسب وظیفه ای که میراث اجدادی شان بود و یا به حسب تکلیفی که برخود واجب می دانستند، یک ساعت یا دو ساعت به اذان مانده، مناجات زیبایی را که اغلب منتخبی از اشعار شاعران پهنه ادب پارسی بود، بربام خانه شان با نواهایی خوش به اجرا در می آوردند و مردم با این آوازها بیدار شده و به تدارک سفره سحری می پرداختند.


فانوس به دستان خوش آوا

یکی دیگر از روستاییان گفت: قدیمترها، در مازندران رسم بود افرادی که فرزند پسر می ‌خواستند نذر می‌کردند که در طول ماه مبارک رمضان مردم را برای خوردن سحری بیدار کنند، به این صورت که یک پیت حلبی خالی به گردن خود می‌ آویختند و با چوب به آن ضربه می ‌زدند تا مردم برای سحری بیدار شوند که البته این رسم ‌ها هم ‌اکنون از بین رفته است.

آقای عمادی افزود: این آواز خوانی در هر نقطه نام خاصی دارد اما در مضمون، نیایش و توسل در آن جاری است این نام ها بدین گونه اند: مناجات خوانی، مناجات سحری، سحر خوانی، شب خوانی رمضان، سحر آوازی.


فانوس به دستان خوش آوا

پیشکسوت فرهنگ و هنر مازندران گفت: در قدیم به علت عدم امکانات مانند برق، روشنایی، دستگاه های رسانه ای و خستگی مردم به خاطر کار در شالیزار و فعالیت های کشاورزی ممکن بود که عده ای، سحر را خواب بمانند بنابراین بعضی از مومنین با گرفتن حلب خالی در یک دست و چوب در دست دیگر با چوب روی حلب می کوبیدند و با فریاد "سحر برخیز"، "سحر برخیز که صبح صادق آمد"، مردم را برای خوردن سحر و روزه گرفتن از خواب، بیدار می کردند و اگر همسایه ای چراغ یا به گفته مازندرانی ها، لمپ پا(چراغ گردسوز) یا فانوس همسایه را خاموش می دید بلافاصله بر در خانه می کوبیدند و او را از سحر، آگاه می کردند.

رحمت الله حسن پور افزود: در مناطق کوهستانی مازندران و در روستاهای دوردست شهرستان سوادکوه و کوه های دو هزار شهرستان تنکابن و منطقه بندپی شهرستان بابل و به ویژه در چهاردادنگه و دودانگه و روستاهای اتو، لاجیم، ولوپی، پیرنعیم، امیرکلا، ولوکش، سی پی سوادکوه و روستاهای دیگر، سنت حسنه سحرخوانی همچنان ادامه دارد.


فانوس به دستان خوش آوا

خداوندا تو ستاری همه خوابن تو بیداری / به حق لا اله الله، همه عالم نگه داری

یکی از معروفترین اشعاری است که در این سنت بسیار دیرینه در جای جای كشور خوانده می شد و اگر چه امروز مردم با انواع ابزارها، نیازی به بیدار شدن با آهنگ دلنشين و اجرای زنده سحری خوان ندارند و این نوا در پشت دیوارهای بلند برج ها و آپارتمان ها گم شده است، اما هنوز هم می توان نوای خوش سحری خوانان را در محلات و دهکده های ییلاقی و قدیمی ايران شنید که روزه داران را به ضیافت الهی فرا می خوانند.


فانوس به دستان خوش آوا

زمانی كه صدای سحری خوانان دچار گرفتگی می شد، يا بيمار می شدند شخص ديگری، اقدام به نواختن طبل كه البته بصورت حلبی بوده است می کرد.

نمونه ای از شعر سحری خوانان به شرح زير است:

ای خالق ذوالجلال و ای بار خدای تا چند روم در به درو جای به جای

يا خانه ی اميد مرا در بر بند يا قفل مُهمّـات مـرا بـاز گشـای

يا رب دل مرده ی مرا احيا كن بر روی گدايی نيمه شب در وا كن

سوگند به قطره قطره ی خون علی پرونده ی اعمال مرا، امضا كن

الهی العفو ، الهی العفو

خدايا تو بخشنده ی هر گناهی به جز تو نباشد پناهی

به اين بنده ی ناتوان مدد كن كه ابليس دارد سپاهی

الهی العفو ، الهی العفو

به خوان كرَم آشيانم بده سگ رو سياهم، پناهم بده

ز بيگانگانم حسابم مكن اگر بد بودم من، جوابم مكن


فانوس به دستان خوش آوا

برای سحری خوانی، افراد خوش صدا، به حسب وظیفه ای که میراث اجدادی شان بود و یا به حسب تکلیفی که برخود واجب می دانستند، یک ساعت یا دو ساعت به اذان مانده، مناجات زیبایی را که اغلب منتخبی از اشعار شاعران پهنه ادب پارسی بود، بر نال (بالكن) خانه شان با نوایی خوش به اجرا در می آوردند و مردم با این آوازها بیدار شده و به تدارک سفره سحری می پرداختند.

چه بسا سحری خوانان تا بيدار كردن آخرين خانواده های روستايي و بازگشت به خانه خود، اذان صبح به گوششان می رسيد و بدون سحری روزه می گرفتند.


فانوس به دستان خوش آوا

البته بعضی از خانواده ها نيز از سحری خوانان دعوت می كردند تا كنار سفره ساده آنان به خوردن سحری مشغول شوند.


فانوس به دستان خوش آوا

یکی از روستاییان گفت: پاداش سحری خوانان از سوی اهالی تامين می شود در نوع خود جالب توجه است.

سالاری افزود: هدايا، روز عيد فطر درون بغچه ای سفيد رنگ پوشيده و توسط يكی از اعضای خانواده به منزل سحری خوان برده می شود.

وی گفت: درون بغچه با توجه به تمكن مالی خانواده ها شامل اقلامی مانند پارچه پيراهنی يا شلواری، برنج، پول نقد، تخم مرغ ، مرغ، اردک، غاز، بوقلمون، كره محلی است.


فانوس به دستان خوش آوا

اگرچه عصر حاضر تکنولوژی حرف اول را می زند اما مردم مازندران هنوز به سنت های گذشته خود پایبند هستند.

انتهای پیام/

اخبار پیشنهادی
تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.