دیانا ابوت، در مقاله ای برای این روزنامه انگلیسی نوشت: اکنون بعد از چندین دهه، در انگلیس، بسیاری از مردم این کشور اعتقاد دارند که سیستم اقتصادی ما فقط به نفع بخشی از جامعه است و اکثریت نادیده گرفته می شوند. به همین دلیل در همه پرسی خروج انگلیس از اتحادیه اروپا همین اکثریت به خروج رای دادند تا بتوانند این سیستم اقتصادی را تغییر دهند.
در کمپین های محافل رسانه ای و سیاسی راستگرایان این استدلال مطرح می شد که اعتبار اجتماعی، اقتصادی و حتی اخلاقی انگلیس با ادامه عضویت در اتحادیه اروپا کاهش یافته است. براساس این استدلال، مهاجران و یا بوروکراتها در بروکسل ما را فقیرتر و غمگین تر کرده اند.
یکی از شعارهای اساسی آنها این بود: «ما می خواهیم کشورمان را پس بگیریم». آنها این ایده را ترویج می کردند که مهاجران و دیگر افرادی که از تغییرات اب و هوایی و یا جنگ از کشورشان فرار کرده اند، در پشت همه این بیماری های سیاسی، اقتصادی و اجتماعی در انگلیس مدرن هستند.
جرمی کوربین، رهبر حزب کارگر نیز در عین حال معتقد بود که باید در اتحادیه اروپا باقی ماند و آن را اصلاح کرد، اما یک نکته دقیق و ظریف در مورد او وجود دارد و آن این است که او تنها فرد صادقی در دو اردوگاه حضور و یا خروج بود که تلاش کرد خود را از توجیهات رسانه ای که بیشتر به آشفتگی در جبهه محافظه کاران علاقمند بودند کنار بکشد. کوربین استدلال کرد که واکنش به اقدامات نامتناسب و غیرمقتضی در اتحادیه اروپا، خروج از اتحادیه اروپا نیست، بلکه باید با طرف های دیگر در اتحادیه اروپا وارد مذاکره شود تا این اتحادیه به سمت شفاف تر شدن و دموکراتیک تر شدن برود و حقوق کارگران در آن بیشتر رعایت شود.
با این وجود، دیوید کامرون -- نخست وزیر انگلیس -- سوی دیگر مرتب از تاثیرات خروج بر وضعیت اقتصادی مردم انگلیس سخن می گفت. برای بسیاری از رای دهندگان انگلیسی، نخست وزیر این کشور فقط به آنها ثابت کرد که تعداد اندکی از برندگان جهانی شدن از جمله کامرون چقدر به سرنوشت آنها و دیگر بازندگان جهانی شدن اهمیت می دهند.
در ادامه این گزارش آمده است: ای کاش این یک وعده دروغ بود که ناراحتی محروم شدگان انگلیسی از حق اظهار نظر و افرادی که صدایشان شنیده نمی شود و یک سیستم اقتصادی که به جای فقرا در خدمت ثروتمندان است، با خروج انگلیس از اتحادیه اروپا رفع می شود. این یکی از بحث های کانونی بود که مهاجران یا سیاستمداران در بروکسل را عامل مشکلات انگلیس معرفی می کردند.
اما مشکلات انگلیس، همگی ناشی از وضعیت داخلی در این کشور است. این مشکلات از سیاست های اقتصادی دولت به وجود آمده است که به اصطلاح مالیه گرایی را در اقتصاد و خدمات عمومی ما را ترویج کرد و افراد ثروتمند سود خود را بر منافع مردم ترجیح می دهند. این دیدگاه نیز از سوی دولت محافظه کاران تشویق شد که به سمت اتخاذ سیاست های ریاضتی پیش رفتند. این وضعیت به دلیل سیاست های کامرون بود که به جز نجات سیاسی خود به هیچ چیز دیگری فکر نمی کرد.
در پایان این مقاله آمده است: مشکلات انگلیس به قدری سیستماتیک است که برطرف کردن آنها تنها با تغییرات ساختاری در اقتصاد و سیاست امکان پذیر است. بازگشت به گذشته مشکلات جهانی ما از جمله نابرابری ثروت، تغییرات آب و هوایی و مسائیل مربوط به سیاست خارجی را حل نخواهد کرد و در مقابل آنها در یک چرخه ویران قرار خواهند گرفت.
سیاست های حزب محافظه کار اکنون بیش از همیشه تحت تاثیر پدیده هایی چون یوکیپ و گروه ملی گرای اول بریتانیا است که البته آنها هیچ اینده ای ندارند و تنها حزب کارگر با سیاست های جدید است که می تواند انگلیس را هدایت کند.
سیاست های جدید چپ جدید در سراسر اروپا از پرتغال گرفته تا یونان خود را نشان داده است و در انگلیس نیز جرمی کوربین آن را نمایندگی می کند. اصول این سیاست، عدالت، انصاف و شایستگی است و اعتقاد به این که هیچ چیزی وجود ندارد که انگلیسی ها از آن بترسند. براساس این سیاست دولت ها باید در خدمات عمومی و زیرساختا سرمایه گذاری کنند و تغییرات واقعی را که طرفداران خروج انگلیس از اتحادیه اروپا خواستار آن هستند، رقم بزنند.
انتهای پیام/