به گزارش گروه بین الملل باشگاه خبرنگاران جوان؛ واشینگتن پست در مطلبی نوشت: اگر به جدول زمانی کودتاها در ترکیه نگاه کنیم، متوجه میشویم که کودتای جمعه شب حدوداً یک دهه دیرتر از موعد مقرر اتفاق افتاد. ارتش ترکیه از دهه 60 میلادی حدوداً هر یک دهه یک بار دولتهایی که مورد پسند آن نبوده را سرنگون کرده است. اما فاصله تقریبا 20 ساله میان آخرین کودتای نظامی ارتش در سال 1997 و کودتای جمعه شب این تصور را در ذهن بسیاری در ترکیه و غرب ایجاد کرده بود که دوران کودتا به سر رسیده است.
در این دوره زمانی حدوداً 20 ساله، حزب حاکم عدالت و توسعه و رهبر آن – رجب طیب اردوغان – از ابزارهای قانونی و فراقانونی زیادی مانند اصلاح قانون اساسی و محاکمه قضایی نظامیان عالیرتبه برای تحت کنترل در آوردن ارتش استفاده کردند.
به همین دلیل بود که حضور دوباره تانکها در خیابانهای استانبول و مانور جنگندهها بر فراز آسمان برای بسیاری که گمان میکردند خاطره حضور نظامیان در عرصه سیاست دیگر هرگز تکرار نخواهد شد، تعجبآور و شوکهکننده بود. اما در هر حال، اردوغان که مانند بسیاری هنگام بازگشت از تعطیلات به استانبول با شوک بزرگی روبه رو شده بود، در نهایت توانست کنترل کشور را در دست بگیرد.
سوای بیعرضگی آشکار کودتاگران که نتوانستند رئیس جمهور و نخست وزیر را در ساعات اولیه کودتا دستگیر کنند یا دستکم کنترل رسانهها را به دست بگیرند، 3 دلیل عمده را میتوان برای شکست کودتای جمعه شب در نظر گرفت:
نخست اینکه ترکیه از زمانی که کودتا یک امر مرسوم در سیاست این کشور بود، تغییرات زیادی را تجربه کرده است. در گذشته، ارتش به راحتی میتوانست با ایجاد رعب و وحشت در دل مخالفان خود، آنها را با اصول سکولاریستی موردنظر خود همراه کند. اما با پیچیدهتر شدن جامع ترکیه در سالهای اخیر و تلاش حزب عدالت و توسعه برای ورود بیشتر به مناسبات جهانی، ارتش قدرت سرکوبکنندگی همیشگی خود را از دست داده است.
در سال 1997، بسیاری از مردم ترکیه از مداخله ارتش برای تضعیف اولین دولت اسلامی این کشور استقبال کردند. اما یک دهه بعد، زمانیکه ارتش قصد جلوگیری از ریاست جمهوری یکی از بنیانگذاران حزب عدالت و توسعه یعنی عبدالله گل را داشت، مردم ترکیه با وجود آنکه همسر عبدالله گل روسری به سر میکرد، در برابر حاکمیت ارتش ایستادند. آنها با اعتراضات سال 2007 خود ارتش را در یک موضع تدافعی قرار دادند و برای اولین بار نشان دادند که حتی اگر حاکمیت ارتش به نفع آنها باشد، دیگر تسلیم نظامیان نخواهند شد.
دوم اینکه کودتاهای قبلی به این دلیل پیروز شدند که شرایط جامعه نیز برای آنها مهیا بود. به عنوان مثال، زمانیکه تانکهای ارتش در 12 سپتامبر 1980 در مقابل ساختمان مجلس و دفتر نخست وزیری ترکیه صفآرایی کردند، مردم ترکیه با تمام وجود احساس آرامش کردند چراکه ارتش به آنها وعده داده بود به خشونتهای بین نیروهای راستگرا و چپگرا که در طول 4 سال گذشته هزاران نفر را قربانی کرده بود، پایان دهد.
به همین ترتیب، در کودتای سال 1997 نیز کلیه رسانهها، نخبگان سیاسی، دانشگاهیان، تجار بزرگ و سازمانهای مدافع حقوق زنان خواهان سرنگونی دولت ائتلافی حاکم تحت رهبری یک حزب اسلامگرا بودند. اما در مقابل، ارتش در کودتای جمع شب با حمایت ناچیزی در میان مردم عادی و نخبگان روبهرو شد و در عوض، آنها با فراخوان رئیس جمهور و نخست وزیر ترکیه به سرعت برای مقابله با ارتش به خیابانها ریختند تا اردوغان با افتخار خطاب به کودتاگران بگوید "قدرتی بالاتر از قدرت مردم وجود ندارد".
دلیل آخر اینکه کودتای جمعه شب به دلیل شخص اردوغان و کارهایی که او از زمان به قدرت رسیدن انجام داده است، محکوم به شکست بود. رئیس جمهور ترکیه دارای شخصیتی است که با اتکا به آن توانسته است از سال 2007 طرفدارانش را در کنار خودش نگه دارد؛ به طوریکه در سطح جهان تنها بیل کلینتون – رئیس جمهور اسبق آمریکا – را به لحاظ کاریزما و مهارتهای سیاسی میتوان با او مقایسه کرد.
از نظر طرفداران سرسخت اردوغان، او سیاستمداری است که توانسته است اشتباهات تاریخی دولتمردان قبلی را اصلاح و ترکیه را به عنوان یک قدرت منطقهای در سطح جهان مطرح کند.
اما دلایل حمایت از او تنها محدود به این نیست. مردم ترکیه از زمان روی کار آمدن اردوغان، از رفاه نسبی به مراتب بیشتری نسبت به گذشته برخوردار شده و پول بیشتری را در کیف پول خود مشاهده کردهاند. به همین دلیل، اقداماتی نظیر سرکوب معترضان و روزنامهنگاران و رویکرد مدیریتی کم و بیش مستبدانه اردوغان طی سالهای اخیر نیز باعث نشده است که آنها دست از حمایت از رئیس جمهور خود بردارند.
انتهای پیام /