اینجا مرز ایران و آذربایجان است. مرزی سبز که اگر روزی تنها سیم‌های خاردار این مسیر را از هم جدا می‌کرد امروز اما یک جاده بی انتها، هزاران درخت قطع شده و چند صد ویلا که سر از خاک برآمده ایران و آذربایجان را از هم جدا می‌کند.

سرنوشت متفاوت یک جنگل در دو سوی یک مرزبه گزارش گروه وبگردی باشگاه خبرنگاران جوان؛  جنگل‌های هیرکانی که روزی مرز ایران و آذربایجان را به هم متصل می کردند امروز به دست ما دو پاره شده اند. جنگل‌هایی که گرچه آذربایجان پارک ملی‌ هیرکانی لقبش داده اما ما به جان درختانش افتاده ایم و ویلا را به درختان تنومند و قدیمی‌اش ترجیح می‌دهیم.
 
 بلایای که طبیعت نتوانست بر سر جنگل‌های هیرکانی بیاورد، انسان به سرانجام رساند. جنگل هیرکانی بازمانده دوره سوم زمین‌شناسی و غنی از نظر گونه‌های بومی و باستانی امروز در ایران در معرض خطر و نابودی قرار دارد. در حالی که جنگل‌های هیرکانی در سراسر جهان به خصوص در نقاط اروپا و سیبری قادر به بقاء در مقابل سرما نبودند، اقلیم معتدل‌ ایران به ویژه آب و هوای معتدل حاشیه دریای خزر سبب شد که جنگل هیرکانی در این منطقه به حیات خود ادامه دهند و برخی گونه ها به تدریج به گونه‌های بومی این جنگل‌ها بدل شوند. در حال حاضر 150 گونه بومی (آندمیک) درختی و بوته‌ای در جنگل هیرکانی وجود دارد که شمشاد ( Buxus hyrcana) و انجیلی (Parrotia persica ) از این جمله‌اند. تنوع گیاهی غنی چشم‌انداز هیرکانی به تنوع بالای جانوری نیز منجر شده است. 60 گونه پستاندار، 340 گونه پرنده، 67 گونه ماهی، 29 گونه خزنده و 9 گونه دوزیست در زیستگاه‌های مختلف منطقه شامل جنگل‌ها، مراتع و تالاب ها دیده می‌شوند اما بی توجهی و بهره برداری انسان از این طبیعت سبب شده تا امروز بسیاری از گونه‌های جانوری رو به نابودی گام بردارند. ببر مازندران که زمانی بزرگترین گوشتخوار ایران بود 20 سال پیش منقرض شد. پستانداران دیگری از جمله پلنگ، سیاه گوش، خرس قهوه‌ای، گرگ، شغال و گربه جنگلی که هنوز در این منطقه زندگی می‌کنند به طور چشمگیری کاهش یافته‌اند. مرال که زمانی به طور گسترده در سراسر چشم‌انداز هیرکانی پراکنده بود امروز از نظر تعداد به 1100 راس کاهش یافته است. اما چه چیزی حیات این گونه بومی و بوستانی را به خطر انداخته است؟ و چه چیزی آن را تهدید می‌کند؟
 
درختان هیرکانی زغال می شوند
 
رضا، یکی از اهالی اردبیل از وضعیت جنگل‌های هیرکانی می گوید: آنچه که امروز از جنگل هیرکانی باقی مانده ته مانده این منطقه است. گردنه حیران امروز از درختان هیرکانی لخت و بی بهره است و خطه خلخال و تالش تنها بخش‌هایی هستند که بیشترین درختان هیرکانی را دارند. جنگل‌های هیرکانی در گردنه حیران به سبب جاده سازی‌ و تعریض جاده از بین رفتند. زمانی که جاده‌های خاکی عریض شد رفت و آمد ماشین‌های سنگین بیش از پیش بر محیط زیست این منطقه را نابود کرد. امروز به جز پرنده ها دیگر گونه‌ جانوری در این منطقه مشاهده نمی شود.
رضا می‌گوید: در جنگل‌های گردنه حیران و جنگل فندقلو که به جنگل‌های هیرکانی متصل است، قاچاق چوب بیداد می کند. آن طور که رضا می‌گوید تبریز65 قهوه خانه دارد که روزانه 2 تن چوب زغال مصرف است. او می‌گوید: البته صاحبان قهوه خانه‌ها ادعا می‌کنند که زغال مورد نیاز خود را از زغال‌های بازیافتی تامین می کنند اما واقعیت این است که بخش زیادی از زغال‌های از چوب‌ درختان این جنگل‌ها تامین می شود.
 
 
مرزی از ویلاهای سفید میان دو جنگل

«ویلاسازی نیست شهرسازی است» این جمله را رضا بیان می کند. راست هم می گوید امروز اگر مرز ایران و آذربایجان را از آسمان بنگری خطی سفید رنگ از ویلاها این دو کشور را از هم جدا می‌کند. ویلاهایی سفید رنگ که یکی پس از دیگری سر از زمین بر می‌دارند. ویلاهایی که کارشناسان و مسئولان به آن عنوان جنگل خواری می‌دهند اما برایش کاری جز حرف نمی‌توانند انجام دهند. گرچه محیط زیست امروز توانسته جلو بسیاری از جنگل‌ خواری‌ها را بگیرد اما این سوال باقی می‌ماند که جای درختان بریده شده را چه چیز می‌تواند پر کند؟

در حالی که آمارها حکایت از آن دارند که از 6.5 میلیون هکتار جنگل های هیرکانی شمال ایران در نیم قرن گذشته اکنون 1.9 دهم میلیون هکتار باقی مانده که از این میزان 800 هزار هکتار آن مخروبه و در 25 سال گذشته 4 میلیون هکتار نیز برای ساخت و ساز به بخش خصوصی واگذار شده، کشور آذربایجان از ۲۰ هزار هکتار جنگل هیرکانی به نحو احسن استفاده می‌کند. رضا می‌گوید: آذربایجان صنعت گردشگری را در جنگل‌های هیرکانی احیا کرده و گونه های جانوری را در این منطقه رها سازی کرده است و امروز شمار زیادی از گردشگران خارجی را نیز به خود جذب کرده است.
 
آذربایجان یک، ایران صفر

مینا استقامت، فعال محیط زیست می‌گوید: جنگل های هیرکانی از ذخایر ژنتیکی بسیار ارزشمند کشورمان است و گونه های گیاهی، جانوری و تنوع زیستی بسیاری در این منطقه وجود دارد. این جنگل های بخشی از رویشگاه وسیعی است که گسترش بسیار زیادی حتی در کشورهای اروپایی داشته و تا حوزه مدیترانه کشیده شده بود ولی به خاطر استفاده های نابخردانه از طبیعت در کشورهای دیگر این ذخایر طبیعی را در جاهای دیگر از دست داده ایم و تنها بخشی‌هایی که از این ذخایر باقی مانده همین لکه هایی است که در ایران و یک درصد در آذربایجان وجود دارد. او با اشاره به تلاش کشور آذربایجان برای ثبت جهانی این میراث ارزشمند در یونسکو توضیح می‌دهد: کشور آذربایجان تلاش کرد تا همین یک درصد از جنگل های هیرکانی را که در داخل این کشور قرار گرفته است، در سازمان یونسکو به ثبت برساند اما یونسکو به دلیل وجود بخش عظیم این جنگل ها در ایران از این کار ممانعت کرد. اما با وجود چنین منابع ارزشمندی در ایران، توجه ما به این جنگل ها بسیار کم بوده است.
 
 
مافیای چوب به جان جنگل‌های هیرکانی

به گفته استقامت، یکی از بزرگترین مشکلاتی که این جنگل ها با آن دست و پنجه نرم می کند این است برای بهره‌بردای چوب از این جنگل‌ها استفاده می‌کنیم. بیش از نیمی از پارسل برای بهره برداری چوب تقسیم شده اند و چون اینها با بهره بردار، پیمانکارها و کارخانه های چوب قرار دادهای بلند مدت بسته‌اند، هیچ گزینه حفاظتی برای جلوگیری از بهره برداری بی‌رویه از چوب در این جنگل ها وجود ندارد. این فعال محیط زیست می‌گوید: بهره برداران همه مدعی هستند که از آخرین شیوه های حفاظت جنگل شناسی استفاده می کنند، بنابراین هیچ خطر یا تهدیدی متوجه جنگل های هیرکانی نیست. در صورتی که این اتفاق نیفتاده است و شیوه های بهره برداری ما نیز با شیوه های پایدار روز نزدیک نیست و درختانی که عمر بسیار طولانی دارند و می‌توانند به عنوان شاخص رویشگاه این منظقه باشند در اولویت اول قطع و از چرخه طبیعت خارج می شوند. از سوی دیگر، رویکردهای حفاظتی معمولا اعمال نمی شوند و قاچاق چیان چوب هم زیاد هستند اما متاسفانه به راحتی می توانند به رویشگاه های درختان هیرکانی وارد شوند و شبانه روز درختان این جنگل ارزشمند و تاریخی را قطع می‌کنند.

او با اشاره به وجود مافیایی قدرتمند در این زمینه بیان می‌کند: متاسفانه دست چوب برها با بهره برداران چوب در یک کاسه است و حتی پیمانکاران و بهره برداران چوب به تعهداتی که در قبال بهره برداری از این منابع دارند، عمل نمی‌کنند. به طور مثال بر طبق قوانین به جای هر درختی که از یک پارسل بریده می شود، باید چند نهال کاشته شود اما این اتفاق نمی افتد. در طرف دیگر این جریان، افراد محلی هستند که پیش از این از منابع طبیعی حفاظت می کردند چون به آن وابسته بودند. اما زمانی که پای جامعه محلی را از منابع طبیعی بریدم تا دولت از آن بهره برداری کند، دولت، جامعه محلی را از این منابع طبیعی جدا کرد و طرح بزرگی را با عنوان خروج جنگل نشینان به اجرا گذاشت و شروع به بهره برداری از جنگل ها کرد؛ در حالی که جامعه محلی که قبلا ذی نفع بوده و به عنوان صاحب عرفی این منابع محسوب می‌شد، یک دفعه کنار گذاشته شد. استقامت در ادامه می‌گوید: نتیجه این عمل، جز ایجاد یک رقیب برای دولت نبوده است، به این معنا که یا دولت ببرد یا من ببرم این جمله ای است که جامعه محلی امروز می گویند. همین امر باعث شده تا محلی‌ها از هر شرایطی برای قاچاق چوب استفاده کنند. از هر شرایطی بهره می جوید تا کاربری زمین هایی که تا دیروز جنگل بوده و امروز تبدیل به یک ویلا شده، تغییر پیدا کند. جامعه محلی برای جنگل هایی که روزی یک منبع برای گذران زندگی آنها بوده دلسوزی نمی کند.
 
پای جامعه محلی از جنگل‌های هیرکانی بریده شده

این فعال محیط زیست اعتقاد دارد که امروز هم مانند یک بیزینس و منبع اقتصادی به این منابع نگاه می‌شود و معمولا تعاونی هایی در قسمت های مختلف و حاشیه‌ای جنگل های هیرکانی تشکیل می شود تا طرف قرارداد دولت باشند و برای بهره برداری از این جنگل‌ها قرارداد ببندند. برای اینکه معتقدند تعاونی در اصل باید از دل جامعه محلی باشد اما اشخاصی که امروز تعاونی ها را اداره می کنند کارمندان بازنشسته دولت هستند و جامعه محلی در کل فرآیند بهره برداری ذی نفع نیست، بنابراین خود را رقیب دولت می‌داند. به هر حال اگر بخواهیم این جامعه محلی را به سمت و سویی ببریم که حافظ منابع طبیعی خود باشند، باید فعالیت های اقتصادی و اجتماعی را به آنها واگذار کنیم.
 
طرح محیط زیست برای مقابله با قاچاق چوب‌های هیرکانی

او به طرح تنفس 10 ساله جنگل‌های هیرکانی اشاره و بیان می‌کند: اخیرا محیط زیست قدمی را با عنوان طرح تنفس 10 ساله جنگل‌های هیرکانی برداشته است. اما بسیاری از افراد با آن مخالف هستند. اما چه کسانی به این طرح مخالفند؟ بسیاری امروز ترس فعالان محیط زیست از این است که تنفس جنگل به نتیجه برسد و همان مخالفان به عنوان یک رقیب ضربه بسیار بزرگی به این جنگل ها بزنند. چرا که مخالفان این طرح به صراحت اعلام کرده اند که اگر این طرح اجرایی شود حفاظت را قطع می کنند. یعنی خود به قاچاقچیان چوب تبدیل می‌شوند.
 
گردشگری یک تهدید ضعیف

استقامت با اشاره به نقش گردشگران در تخریب جنگل‌های هیرکانی ادامه می‌دهد: می دانیم که سطح تخریب جنگل‌ها در استان مازندران بیش از 2 استان دیگر است و از دامنه های شمالی البرز تا حاشیه دریای خزر کمترین عرض جنگل های هیرکانی را در استان مازندران شاهد هستیم. گردشگر اگر چه می تواند تهدیدی برای جنگل های هیرکانی باشد اما نمی تواند به اندازه بهره برداری و قاچاق چوب، ویلاسازی و تغییر کاربری، حیات این جنگل ها را تهدید کند. همچنین در کشور گردشگری پایدار به مفهوم اولیه و اصلی وجود ندارد. گردشگری در ایران به معنی پناه بردن به طبیعت از شر تنش های زندگی شهری است و معمولا هر چه بکرتر، بهتر و هر چه دور تر برای گردشگر ایرانی جذاب‌تر است.او می‌گوید: نزدیک به 600 ذخیره‌گاه جنگلی در کشور داریم و تنها کرزن در ارسباران است که به خاطر شیب منفی از دست بشر دور مانده. ظرفیت برد در گردشگری در ایران وجود ندارد و تنها سه جاده چالوس، هراز، فیروزکوه است که هر روز به طور مداوم خیل عظیم گردشگر و مسافر به سمت شمال کشور و جنگل های شمالی سرازیر می‌شوند.

گرچه جنگل های هیرکانی امروز با تهدیدات انسانی، فرهنگی و اجتماعی بسیاری دست و پنجه نرم می‌کند اما امید فعالان محیط زیست امروز به جهانی شدن جنگل های هیرکانی ایران است تا شاید توجه جهانی به این جنگل ها باعث توجه و حراست ویژه از آنها باشد.

منبع: روزنامه ابتکار
انتهای پیام/
اخبار پیشنهادی
تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.