گروه وبگردی باشگاه خبرنگاران جوان -
«شربت سکنجبین برای گرمازدگی خوب است»؛ همین یکی دو لیوان کافی بود تا داغی تابستان که حالا تمام جوارح را درگیر خود کرده، خنک کند و نفس را تا آخر یک مصاحبه 4 ساعته یاری دهد.
هر سه پشت یک میز و صندلی چوبی که با ترمه یزد تزئین داده شده و دیزاین را تلفیقی از مدرنیته و سنت کرده بود، نشستیم و با استاد تاریخ روایتی چند از دو سه سال گذشته در سپهر سیاسی ایران را ورق زدیم.
عبدالله ناصری که در دو شورای مشورتی و سیاستگذاری اصلاحطلبان عضویت دارد، معتقد است که اصلاحطلبان تا روزی که روحانی گفتمان اصلاحطلبی خود را دنبال کند، بدون درخواست هیچ سهمی از وی حمایت خواهند کرد اما در عین حال به روحانی توصیههایی نیز دارند.
به باور این عضو بنیاد باران یکی از دلایلی که مطرح شده روحانی دست تنهاست به این دلیل است که ستاد برنامهریزی، اطلاعرسانی و سیاستگذاری آقای روحانی بد عمل کرده است.
ناصری میگوید که نمیتواند قضاوت کند که اگر روزی اصلاحطلبان و یا روحانی بخواهند از هم طلاق بگیرند، حق طلاق با کدام یک از طرفین است اما تاکید دارد که اگر طلاقی هم قرار است صورت بگیرد مهر این طلاق سال 1400 خورده خواهد شد.
با وی انتخابات دهمین دوره مجلس شورای اسلامی را نیز واکاوی کردیم و نظر این فعال سیاسی اصلاحطلب در این زمینه این است که تعداد اصولگرایان در مجلس به نسبت اصلاحطلبان بیشتر است اما پیروز انتخابات از لحاظ سیاسی اصلاحطلبان هستند.
ناصری در مورد فیشهای نجومی نیز تصریح میکند: فیشهای نجومی بمبی بود که میتواند بین مردم و حاکمیت فاصله ایجاد کند چون فقط به دولت اختصاص ندارد.
وی در همین زمینه درباره استفاده فاطمه حسینی نماینده مردم تهران در مجلس از تریبون پارلمان برای دفاع از خاندان خود میگوید که این سخنرانی اوضاع را برای پدر بدتر کرد.
عضو شورای سیاستگذاری اصلاحطلبان درباره برخی حرف و حدیثهای پیرامون حسین فریدون (برادر رئیسجمهور) نیز اعتقاد دارد که دولت آقای روحانی باید این فضایی که نسبت به آقای فریدون و هر مسئله دیگر به شفافسازی بپردازد و مردم را از خود بداند.
با عبدالله ناصری درمورد یازدهمین انتخابات ریاست جمهوری، دهمین دور انتخابات مجلس شورای اسلامی، فیشهای نجومی، عملکرد فراکسیون امید، ریاست مجلس دهم، عملکرد دولت روحانی و انتخابات 96 به گفتوگو پرداختیم که مشروح آن پس از اعمالنظر نهایی وی در خصوص برخی مسائل به شرح زیر است:
برای شروع به انتخابات سال 92 گریزی میزنیم. به نظر شما چرا اصلاحطلبان در این دور از انتخابات ابتدا با نامزد مستقل خود وارد میدان شدند و سپس ناگهان ترجیح دادند که با آقای روحانی ائتلاف کنند. به نظر شما این ائتلاف از قبل برنامهریزی شده بود و یا در لحظه صورت گرفت و چرا آقای روحانی را به کاندیدای خود ترجیح دادید؟ویژگی اصلی اصلاح طلبان در انتخابات سال 92 این بود که برای منافع ملی اولویت قائل شدند بنابراین در سال 92 تا هفتههای پایانی به این جمعبندی رسیده بودم که نامزد اصلی حتما آقای عارف باشد اما بالاخره گزارشاتی که از سراسر کشور میرسید فضای دیگری را ترسیم میکرد و البته به این معنا نبود که الزاما آقای روحانی نامزد اکثریت است. براساس تجربه تلخ سال 84 خواهان یک ائتلاف بودیم و خوبی سال 92 این بود که بعد از رد صلاحیت آقای هاشمی، سازمان رای اصلاحطلبان این تقاضا را از گردانندگان این جریان داشت که به سمت ائتلاف حرکت شود. همه میخواستند که حادثه تلخ سال 84 تکرار نشود. در سال 92 و در همین راستا بعضی از ستادها در سه الی چهار استان و تا یک الی دو هفته به برگزاری انتخابات، درهای خود را باز نکردند و خواسته آنها ائتلاف بود؛ بنابراین فشاری که از افکار عمومی به شورای مشورتی اصلاحطلبان در تهران منتقل شد و تصمیمگیری بر این رقم خورد که براساس یک برنامه و جمعبندی قابل دفاع یعنی همان نظرسنجی که در 11 استان انجام شد، ائتلاف صورت بگیرد؛ که میانگین رای آقای روحانی بیشتر و نهایتاً بر اساس آن تصمیم گرفته شد و شورای مشورتی نامزد مورد حمایت خود را اعلام کند.
*رد صلاحیت هاشمی در روند انتخابات به نفع اصلاحطلبان تاثیرگذار بود/اگر عارف و روحانی با هم ائتلاف نمیکردند سرنوشت 92 چیز دیگری میشدآقای دکتر ناصری آیا شما این اظهارات آقای هاشمی رفسنجانی مبنی براینکه ما سه درصد رای آقای روحانی را به 50 درصد رساندیم را قبول دارید؟خیر، اگر منظور آقای هاشمی شخص است که بعید میدانم؛ البته این یک واقعیت است که رد صلاحیت آقای هاشمی در روند مشارکت به نفع اصلاحطلبان و ائتلاف اصلاحطلبان موثر بود؛ و این را نمیتوان انکار کرد اما این چنین هم که گفته شده نیست، چراکه علت اصلی پیروزی آقای روحانی ائتلاف با آقای عارف بود؛ اگر این ائتلاف صورت نمیگرفت به نظر من سرنوشت انتخابات 92 سرنوشت دیگری میشد.
*سازمان رای روحانی در سال 92 اصلاحطلبان بودند
یعنی نقشی که اصلاحطلبان در پیروزی روحانی داشتند پررنگتر از نقش آقای هاشمی بود؟منظور من این بود که اگر ائتلاف صورت نمیگرفت احتمال اینکه انتخابات به مرحله دوم کشیده شود و اصلاحطلبان بازنده انتخابات باشند، وجود داشت؛ بنابراین عامل اصلی برد اصلاحطلبان در انتخابات سال 92 این ائتلاف بود و بدون تردید سازمان رای اصلی آقای روحانی هم اصلاحطلبان بودند.
*خاستگاه تاریخی روحانی اصولگرایی است/مش فکری وی از سال 91 به بعد گفتمان اصلاحطلبی استشما خاستگاه فکری آقای روحانی را جریان اصولگرا میدانید یا اصلاحطلب؟من خواستگاه فکری آقای روحانی از شروع تبلیغات در اواسط سال 91 و تا به امروز را گفتمانهای صریح اصلاحطلبی میدانم اما خاستگاه تاریخی آقای روحانی و عضویت وی در جامعه روحانیت مبارز یک خاستگاه اصولگرایی است بنابراین همین مسئله نیز سبب شد که بخشی از اصولگرایان معتدل به سمت وی اقبال داشته باشند و این نیز بخشی از جامعه رای آقای روحانی بود که به هیچ وجه قابل انکار نیست.
*روحانی گفتمان اصلاحطبی را تعقیب میکند پس معتقدید که آقای روحانی در شرایط فعلی یک اصلاحطلب است؟آقای روحانی مردی است که گفتمان اصلاحطبی را تعقیب میکند.
* انتخاب رحمانی فضلی معرف گفتمان اصلاحطلبی روحانی نیستکسی که این گفتمان را تعقیب میکند بنابراین باید گرایشی را نیز داشته باشیم با این تعبیر میتوانیم روحانی را اصلاحطلب بدانیم.اصلاحطلبی دارای یک تعریف، شناسنامه و هویت تاریخی کاملا شفاف است. اگر بخواهیم واقعیت اصلاحطلب را نام ببریم و کسی را مصداق او بدانیم حتما باید همراهی کامل با این هویت و شناسه اصلی داشته باشد بنابراین من بدون تردید گرچه روحانی را امروز دارای گفتمان اصلاحطلبی میدانم اما بدون تعارف برخی از انتخابهای ایشان معرف گفتمان اصلاحطلبی ایشان نیست.
لطفا مثالی بزنید؟مثل انتخاب وزیر کشور و یا بعضی از انتخاباتهای دیگر مثل انتخاب رئیس دفتر؛ بنابراین کسی که با آن شناسه و گفتمان اصلاحطلب باشد باید انتخابهایش در عرصه مدیریتی نیز همسو با آن گفتمان و شناسه صورت بگیرد. ابتکاری که آقای روحانی به خرج داد و بسیار به نفع وی نیز بود این بود که در سال 92 کاملا گفتمان اصلاحطلبی را انتخاب کرد و البته اگر این گفتمان را انتخاب نمیکرد به هیچ وجه اصلاحطلبان پای او نمیآمدند.
*روحانی سعی کرده سبک و سیاق هاشمی را دنبال کند این گونه از صحبتهای شما برداشت میکنیم که در نهایت دولت آقای روحانی هویت خاصی ندارد. البته برخی از دوستان شما هم تعابیری چون بیشناسنامه و بیهویت در مورد دولت آقای روحانی به کار میبرند.نه. این گونه نیست. به نظر من آقای روحانی در واقع بیشتر تمایل داشته که در سیاست همان سبک و سیاقی که آقای هاشمی در عرصه زمامداری خود دنبال کرده بود را دنبال کند، آقای هاشمی نیز هیچگاه نه خود را اصلاحطلب دانسته و نه اصولگرا. من این تعابیری که به آن اشاره شد را در شان آقای روحانی نمیدانم که آقای روحانی یک رجل بیشناسنامه و بیهویت در عرصه سیاسی باشد. ما اصلاحطلبان تا روزی که آقای روحانی گفتمان اصلاحطلبی خود را دنبال کند.
درخواست هیچ سهمی از وی حمایت میکنیم. توصیه اصلاحطلبان به آقای روحانی در حوزههای کلان همچون بهبود معیشتی، توسعه حوزه بینالملل، تنظیم مسائل دوجانبه و حل مسائل منطقه بوده است و توصیه دیگری نداشتهاند. یکی از توصیهای که نه تنها آقای هاشمی بلکه رهبر اصلاحطلبان و بعضی از اصولگرایان به آقای روحانی داشتهاند تغییر در کابینه بوده است بالاخره یکی از شعارهای جدی آقای روحانی که رای را برای وی رقم زد توسعه سیاسی بود که در دولت 8 سال گذشته کاملا قفل شده بود؛ بنابراین از آقای روحانی به صراحت خواستند که مظهر و نماد توسعه سیاسی که وزارت کشور است، اینگونه که امروز است، نباشد؛ اما آقای روحانی تصمیم خود را گرفت. اصلاحطلبان نیز در شرایط فعلی حداکثرها را کنار گذاشته و به حداقلها توجه دارند، بنابراین آقای روحانی را همراهی میکنند.
شما به سبک و سیاق آقای هاشمی در عرصه زمامداریشان اشاره داشتید و گفتید آقای روحانی قصد پیمودن این مسیر را دارد به نظرتان ایشان چقدر در طی این راه موفق بودهاند؟آقای روحانی در دوره اول ریاست جمهوری خود بارها اشاره کردهاند اگر بخواهیم یک عملکرد برای وی در طول چهار سال نخست ریاست جمهوری مثال بزنیم مسئله به سرانجام رسیدن مذاکرات هستهای و امضای برجام خواهد بود. به نظر من مسئله هستهای مسئلهای بود که کشور را در طول یک دهه گرفتار کرده و شرایط بحرانی رقم زده بود.
*گفتمان هاشمی بعد از سال 88 در بسیاری از زمینهها تغییر کرد/با دو روحانی رو به رو هستیم جناب ناصری سوال بنده پیرامون بحث گرایشهای سیاسی دولت است نه موفقیت و یا ناکامی آن در عرصههایی که به آن اشاره داشتید، به نظر جنابعالی آیا آقای روحانی تاکنون توانسته است چهرهای فرا جناحی از خود نشان دهد؟آقای روحانی با آقای هاشمی یک تفاوت عمده دارد و آن سابقه کار در نهادهای بالادستی حاکمیت است که آقای هاشمی این سابقه را داشتهاند. آقای هاشمی در زمان ریاست مجلس، ریاست جمهوری و ریاست مجمع تشخیص مصلحت نظام فراجناحی بودن خود را اعلام کردند؛ بنابراین این دوره زمانی که آقای هاشمی را به عنوان یکی از اقطاب قدرت سیاسی ایران تعریف کرده است ادعای فراجناحی بودن را توانسته برای افکار عمومی جا بیندازد. گرچه گفتمان آقای هاشمی بعد از حوادث سال 88 در بسیاری از زمینهها تغییر کرد اما آقای روحانی طبیعتا این پیشینه را و در قله بودن کانون قدرت سیاسی کشور را نداشته است تا بتواند که تعریف فراجناحی بودن را درباره خود جا بیندازد. به خصوص که آقای روحانی هویت امنیتی به دلیل کار در این حوزه دارند ضمن اینکه ایشان تا قبل از سال 92 عضو جامعه روحانیت مبارز بوده است. روحانی را باید در دو مقطع مستقل تعریف کرد که این مقاطع آقای روحانی را کاملا متمایز میکند؛ یعنی دو روحانی برای ما تعریف میشود.
مهمترین مقطع سال 92 بوده است؟بله. آقای روحانی با گفتمان اصلاحطلبی به میدان آمد و همین سبب شد جامعه به او اقبال کند. اصلاحطلبان نیز نامزد اصلی خود را به مصالحی و مشخصا این مصلحت که تجربه 8 سال گذشته تکرار نشود، کنار گذاشتند و آقای روحانی هم هوشمندی به خرج داده و برای بالا بردن جامعه رای خود گفتمان قابل فهم اصلاحطلبی را دنبال و پیگرفت.
*رئیس جمهور بر روی گفتمان اصلاحطلبی ایستاده است/روحانی سازمان رای مستقلی نداشتآیا ایشان تا به امروز از این گفتمان عدول کردهاند؟آقای روحانی تا به امروز تا حدود بسیار زیادی بر روی گفتمان خود یعنی گفتمان قابل فهم اصلاحطلبی ایستاده است و به همین جهت هم اصلاحطلبان بارها اعلام کردند که تا این لحظه برای سال 96 هیچ رقیبی برای آقای روحانی ندارند.
به نظر شما آقای روحانی در سال 92 فاقد رای بود و این اصلاحطلبان بودند که پیروزی وی را رقم زدند؟ بدون تردید سازمان رای آقای روحانی سازمان رای اصلاحطلبان بود. آقای روحانی سازمان رای مستقلی نداشت.
*حزب اعتدال و توسعه قدرت بسیج نیرو ندارد/دولت روحانی دارای بدنه حزبی قوی و سازماندهی شده نیست به هر حال آقای روحانی رهبر معنوی حزب اعتدال و توسعه بود و این حزب نیز در انتخابات سال 92 از ایشان حمایت کرد.حزب اعتدال و توسعه درست است که منتسب به آقای روحانی است اما به هر صورت حزبی با تجربه، سابقه و تشکیلاتی نیست که بتواند قدرت بسیج نیرو داشته باشد؛ بنابراین تعداد معدودی با این حزب آشنا بودند و سازمان رای آقای روحانی در سطح کلان سازمان رای اصلاحطلبان بود. این موضوع درحال حاضر نیز صادق است و دولت چون بدنه حزبی قوی و سازماندهی شدهای ندارد نمیتواند بیاید و ادعا کند با بسیج آرای حزب اعتدال و توسعه میتواند پیروز رقابتهای آتی باشد.
آقای دکتر! با این تفاسیر و صحبتهایی که صورت گرفت به نظر شما آیا اصلاحطلبان حاضرند خطاها و اشتباهاتی که آقای روحانی مرتکب میشود و یا شده است را بر دوش بگیرند؟اولا این منطق به نظر من منطق مورد قبولی نیست. اصولگرایان مگر اشتباهات آقای احمدی نژاد را به گردن گرفتند؟ اگر چه شما بهتر از من میدانید چه در سال 84 و چه در سال 88 رای آقای احمدینژاد اصولگرایی بود و خود آقای احمدینژاد رأیی به آن معنا نداشت یعنی تمام سازمان رای اصولگرایی که در کانون قدرت و چه در بیرون کانون قدرت و چه در بخش اجتماعی جامعه از احمدینژاد حمایت کرد. اصولگرایان ضمن اینکه به آقای احمدینژاد انتقاد میکنند و میکردند اشتباهات وی را بر دوش نمیگیرند و البته این منطق، منطق قابل قبولی نیست که بخواهیم اشتباهات هرکس را جریان حامی او بپذیرد. در مورد آقای روحانی همین قاعده برای اصلاحطلبان هم است؛ البته اخیراً اصولگرایان نیز اعلام کردند تا این لحظه نامزد سال 96 آنها کماکان آقای روحانی هست ضمن اینکه انتقادهای بسیار جدی به روحانی دارند.
البته نظر اصولگرایان این طور که شما فرمودید نیست و برخی از اعضای این جریان دیدگاههای شخصیشان را آمیخته با شرط و شروطی مبنی بر گشایشهای اقتصادی در زندگی مردم مطرح کردهاند.*در زبان چهرههای مختلف اصلاحطلب شرط و شروطی مطرح شده/ممکن است اصلاحطلبان خیلی به آرمانها توجه نداشته باشنداین شرط و شروط هم در زبان چهرههای مختلف اصلاحطلب مطرح شده است اما به این نکته باید توجه کرد که اصلاحطلبان امروز آنچنان که در انتخابات مجلس دهم و سال 92 دیدیم طبیعتا به حداقلها برای حفظ منافع کشور تن و رضایت میدهند یعنی ممکن است در شرایط فعلی خیلی توجهی به آرمانها و حداکثرها نداشته باشند.
نظر قاطعانه شما درخصوص آقای روحانی چیست؟اگر بخواهیم روزی به صراحت نظر اصلاحطلبان را در مورد آقای روحانی بپرسیم این پرسش را باید در بحبوحه انتخابات یعنی اوایل سال آینده و اواخر سال جاری پرسید.
*احتمال تغییر نظر اصلاحطلبان در مورد حمایت از روحانی وجود دارد پس معتقد هستید که نظر اصلاحطلبان در مورد آقای روحانی قابل تغییر است.بله. این احتمال ضعیف وجود دارد.
*بین حزب اعتدال و توسعه و کارگزاران از لحاظ مشی سیاسی تفاوت معناداری وجود ندارد آقای دکتر شما دولت را بیشتر اعتدال و توسعهای میدانید یا کارگزارانی؟ به نظر شما وزنه و قدرت کدام یک از این دو حزب در دولت یازدهم بیشتر است چون برخیها معتقدند که اعتدال و توسعهای ها بیشتر در صحنه هستند و کارهای اجرایی را انجام میدهند و برخی هم نیز معتقدند کارگزارانیها بیشتر در دولت روحانی حضور دارند و معاون اولی دولت هم در اختیار آنان است.من در مورد سوال شما دو نکته عرض میکنم. نکته اول اینکه بنده بین کارگزاران و حزب اعتدال و توسعه فاصله معناداری نمیبینم. هرچند حزب کارگزاران عضو جبهه اصلاحات و شورای هماهنگی جبهه اصلاحات است اما از لحاظ سیاسی و مشی سیاسی بین این دو حزب تفاوتی نمیبینیم.
حزب اعتدال و توسعه یعنی عضو شورای هماهنگی جبهه اصلاحات نیست؟خیر. نکته دوم این است که اگر بخواهیم از لحاظ کمی بحث کنیم دو نفر از اعضای حزب اعتدال و توسعه در کابینه حضور دارند. یکی آقای نوبخت و دیگری آقای واعظی.
*حضور حزب کارگزاران در کابینه قویتر از اعتدال و توسعه استیعنی معتقد هستید که حضور کارگزاران در دولت پررنگتر است؟اگر بخواهیم آمار بگیریم و جدولبندی کنیم. حضور حزب کارگزاران در کابینه و در عرصه قدرت اجرایی کشور یعنی قوهمجریه قویتر از حزب اعتدال و توسعه است. البته من این دو حزب را قابل مقایسه با هم نمیدانم.
از این منظر که حزب اعتدال و توسعه ساخته شده حزب کارگزاران است؟یکی از این منظر و دیگری از جهت تفاوت حزب اعتدال و توسعه از نظر سابقه و پختگی سیاسی با حزب کارگزاران است.
*چرخش اعتدال و توسعه باعث ریزش رأی عارف شددر مورد انتخابات مجلس دهم به نظر شما چه شد که آقای عارف نتوانستند ریاست مجلس دهم را عهدهدار شوند و حتی به نوعی نتوانستند ریاست یک کمیسیون را به دست بگیرند؟ مشکل از شخصیت عارف است یا نمایندگان با وی همراهی نکردند؟ مشکل خیر. در انتخاب هیأت رئیسه پیشبینی میشد که رقابت جدی شکل بگیرد که در روزهای آخر همانطور که بارها گفته شده است حزب اعتدال و توسعه که موافقت خود را با آقای عارف اعلام کرده بود تحت تأثیر تغییر نظر برخی از وزرای کابینه طبیعتا چرخش صورت داد و این باعث شد، رأی آقای عارف بریزد. نهایتا آقای عارف 103 رأی آورد و بعد ایشان تصمیم گرفتند در هیأت رئیسه دائم نامزد نشوند که این به شخصیت و ویژگیهای خود آقای عارف برمیگردد که با توجه به همین ویژگیها در کمیسیونها مشخصا کمیسیون آموزش عالی کاندیدا نشد.
*لاریجانی برای ساختار کمیسیونها تلاش بسیاری کرد/خصلتهای ذاتی آقای عارف باعث شد تا ایشان دیگر نامزد نشونددلیل اینکه آقای عارف کاندیدا نشد این بود؛ ایشان گفته بود اگر همه اعضا به من رأی بدهند نامزد ریاست کمیسیون آموزش تحقیقات و فناوری میشوم.این هم بود اما بالاخره بعضی از اصولگرایان موجود در کمیسیون آموزش و تحقیقات مایل بودند که به آقای عارف رأی بدهند چراکه آقای عارف را ترجیح میدادند به آقای زاهدی. اصولگرایانی مثل آقای دهمرده رسماً به آقای عارف اعلام کردند که اگر شما نامزد بشوید ما به شما رأی خواهم داد و برای شما رأی جمع خواهم کرد. خصوصیات شخصی آقای عارف به گونهای است که من در موردش صحبت نمیکنم و باید خود ایشان صحبت کنند اما اگر بخواهم یک کلمه بگویم خصلتهای ذاتی که آقای عارف دارند باعث شد تا ایشان کاندیدا نشوند آقای عارف تصمیماتی خاص در شرایط خاص میگیرند. این واقعیت را هم باید بگوییم بعد از محرز شدن ریاستش بر مجلس، آقای لاریجانی و تیم ایشان برای شکلگیری ساختارهای کمیسیونها بسیار فعالیت کردند و تأثیرگذار بودند.
یعنی معتقدید آقای لاریجانی و تیمشان سازمانهایی را برای به دستگیری کمیسیونها طراحی کردند که باعث شد آقای عارف ...وقتی آقای عارف متوجه این مسئله شد دیگر برای ریاست کمیسیون هم نامزد نشدند.
*فراکسیون امید نتوانست انتظارات را برآورده کنداخیرا در مورد تغییر رئیس فراکسیون امید صحبتهایی در رسانهها مطرح شده است چراکه برخی از اطلاحطلبان معتقد هستند ریاست این کمیسیون آنطور که باید فعالیت میکرد رهبری شایستهای از خود نشان نداده است. نظر شما در مورد عملکرد آقای عارف در فراکسیون امید چیست؟ برای پاسخ به این سوال شما باید برگشتی به عقب داشت. تاریخچه مجالس گذشته نشان میدهد که فراکسیونها زمانی مؤثر بودند که از یک میانگین تجربهای قابل توجهی برخوردار باشند؛ بنابراین طبیعتاً لیستهای امید در کشور با توجه به فقر و فقدی که شاهدش بودیم شکل گرفت و دوستان آمدند عامل اصلی هم همه میدانیم که چه بود. به عبارتی بسیجی بود که با پیام رهبری جبهه اصلاحات به وجود آمد و جبهه اصلاحات نیز شکل گرفت و ما کم سراغ نداریم آدمهایی را که برای اولین بار در انتخابات و در تاریخ جمهوری اسلامی ایران شرکت کردند و به لیست امید رأی دادند. این به این معنا نبود که در این لیست افرادی با تجربههای فراوان باشند که بتوانند در روند فعالیتها بعد از شکلگیری مجلس تأثیر بگذارند. من هم با این مسئله هم عقیده هستم که فراکسیون امید نتوانست آن انتظارات را برآورده کند و البته با ریزش اخیری که پیدا کرد به نظر من فراکسیون امید یکدستتر شد و ما در آینده شاهد تاثیرگذاری بیشتر فراکسیون امید در مجلس دهم خواهیم بود.
بنابراین ما عدم تجربه را میتوانیم یکی از دلایل شکستهای اخیر فراکسیون امید عنوان کنیم؟بله. این یک واقعیت است چه در عرصه اجرایی و چه در عرصه قانونگذاری وقتی افرادی برای اولین بار وارد یک فراکسیون میشوند به طور طبیعی به دلیل پیچیدگیهایی که در مجلس وجود دارد، نمیتوان انتظار بالایی از این افراد داشت. در مجلس هشتم که به مراتب تعداد اصلاحطلبان از مجلس دهم کمتر بود اما چند نیروی موثر که بعضا سابقه کار پارلمانی نداشتند، توانستند به طور جدی در بسیاری از تصمیمات اصولگرایان تاثیرگذار باشند و خوشبختانه آقای لاریجانی هم به این فراکسیون غیررسمی بسیار توجه میکرد.
*اصلاحطلبان از بعد سیاسی برنده اصلی انتخابات مجلس بودندآقای ناصری برخیها معتقدند که لیست امید هویت اصلاحطلبی را زیر پا گذاشت و این لیست با ترکیب افرادی همچون الهه راستگوها بسته شد. تحلیل شما چیست آیا این تعابیر را قبول دارید و آیا اصلاحطلبان پیروز انتخابات مجلس دهم بودند یا خیر؟اصلاحطلبان در چارچوب نظارت با یک روند ریزشی روبرو بودند بنابراین تمام نیروهای اصلی آنها فروریخت و کنار گذاشته شدند. تصمیم گرفتند به هر قیمتی که شده بازی پیشبینی شده را به هم بریزند و اصلاحطلبان برنده اصلی انتخابات مجلس دهم بودند.
*تعداد اصولگرایان در مجلس دهم بیشتر از اصلاحطلبان است
منظورتان از پیروزی موفقیت سیاسی است یا کمی؟از لحاظ بعد سیاسی مطرح میکنم. از لحاظ کمی اگر بخواهیم الان صحبت کنیم تعداد نامزد اصولگرایان از بین 286 کرسی در مجلس دهم بیشتر از اصلاحطلبان است اما بالاخره اصلاحطلبان این توانمندی را در سال 92 و 94 اثبات کردند که بالاخره در یک چنین میدان رقابتی از این توانایی برخوردارند که تاحدودی بازی را به نفع خود رقم بزنند.
در همین راستا این بحث مطرح میشود که اصلاحطلبان برای ماندن در قدرت حاضرند حتی از هویت خود عدول کنند و اصولگرایان را نیز در لیست خود جای دهند.خیر. ما از منظر دیگری به این تصمیم نگاه میکنیم و آن اینکه برای پیشگیری از ورود جریان تندروی افراطی در مجلس دهم بود که تجربه آن را در مجلس نهم داشتیم. تندروها حتی در برابر برجامی که متعلق به رهبری است قد علم کردند بنابراین تصمیم اصلاحطلبان در انتخابات مجلس دهم بر این شد که برای عدم حضور این عناصر تندرو در مجلس دهم لیست را به گونهای ببندند که در بعضی از شهرستانها اصولگرایان معتدل از جمله خود آقای لاریجانی در لیست امید قرار بگیرند. اصلاحطلبان در شرایط فعلی به حداقلها اکتفا میکنند و این به خاطر حفظ مصالح و منافع ملی کشور است.
*اصلاحطلبان به طور جدی از اعتدال و توسعه گلایه دارندچرا حزب اعتدال و توسعه با این جریان همراهی نکرد و موجب شد برخی از اعضای بنیاد باران و اصلاحطلبان به این موضوع اعتراض کنند.این را شاید بهتر باشد از خود دوستان حزب اعتدال و توسعه بپرسید اما این گلایه به طور جدی در بین اصلاحطلبان وجود دارد.
*حزب اعتدال و توسعه تحت تاثیر برخی از عناصر موثر در کابینه از توافقات عدول کردنداینکه شما میگویید آنها یعنی خود شما در این باره تحلیل خاصی ندارید؟خیر. خیلیها به اصلاحطلبان و شورای عالی ائتلاف میگفتند که اصلا اصلاحطلبان نامزدی برای ریاست مجلس نداشته باشند و این خواسته آقای لاریجانی بود و پیغامهای زیادی به اعضا و عناصر شورای راهبردی شورای ائتلاف دادند. از طریق مشاورانشان پیغامهایی دادند که آقای عارف نامزد ریاست مجلس نشود و نامزد منحصر به فرد آقای لاریجانی باشد. ما هم نظرمان این بود که بالاخره اصلاحطلبان در قالب یک لیست توانستند در انتخابات مجلس دهم اتفاقی را رقم بزنند و این غیر قابل پیشبینی و دور از انتظار حتی بخش اعظمی از نخبگان بود. این انتظار و این نتیجه اقتضا میکرد که اصلاحطلبان این تغییر را تا مرحله پایانی پیش ببرند و این مرحله پایانی نیز تغییر ریاست مجلس بود اما بالاخره در این رقابت اصلاحطلبان پیروز نشدند. البته حزب اعتدال و توسعه بر این روند موثر بود و متاسفانه علیرغم قول و قرارهای قبلی تحت تاثیر برخی از عناصر موثر در کابینه از موافقت و توافقات اولیه عدول کردند که این نظر شخصی بنده است.
*دولت روحانی، عارف را در جریان ریاست مجلس حمایت نکرد برداشت ما از صحبت شما این است که آقای عارف به خاطر آقای روحانی کنار کشید اما آقای روحانی و دولتی که طبق گفته شما بخشی عظیمی از رأی خود را به دلیل انصراف آقای عارف و ائتلاف ایشان بدست آورده بودند حاضر نشدند آقای عارف را در جریان ریاست مجلس حمایت کنند.
قطعا همینطور است.
*ریاست مجلس یک رقابت سیاسی بود و باید از آغاز تا پایان طی میشدو این به این دلیل است که برخیها میگویند اصلا آقای عارف توانایی ریاست مجلس را نداشت؟به این قضیه از یک منظر دیگر نگاه کنید. من به توانایی آقای لاریجانی و آقای عارف در مورد ریاست مجلس نمیپردازم و از منظر دیگری میخواهم به آن نگاه کنم. وقتی یک جریان سیاسی از آغاز کار وارد مبارزه و پیکار شد و مبارزه انتخاباتی را شروع کرد باید تا آخر مبارزه پیش برود و برای حفظ «پرستیژ» سیاسی خود باید نامزدی را معرفی کنند چون پیام سازمان رای در سال 94 تغییر بود نه اینکه فقط تعدادی عنصر تندروی افراطی وارد مجلس نشوند یعنی که مدیریت مجلس هم باید تغییر کند بنابراین بر این اساس پای صندوقهای رأی آمدند. در مورد توانایی آقایان لاریجانی و آقای عارف نیز باید بگوییم که برخی از ویژگیها در هر یک از آقایان بارزتر است اما بالاخره این یک رقابت سیاسی بود و باید آغاز تا پایان آن طی میشد.
*علت عدم موفقیت عارف، چرخش برخی از وزرای کابینه به سمت لاریجانی بود
به نظر شما چرا آقای روحانی و آقای نوبخت از ریاست آقای عارف در مجلس حمایت نکردند. برخیها میگویند آنها نگران این بودند که اصلاحطلبان قدرت بگیرند و از آقای روحانی عبور کنند. تحلیل شما چیست؟به نظر من چرخش برخی از وزرای غیرسیاسی کابینه آقای روحانی به سمت آقای لاریجانی یکی از عوامل این مسئله بود. بیتحلیلی نسبت به آنچه در انتخابات مجلس دهم در عرصه اجتماعی شکل گرفت و بیتوجهی به پیام این انتخابات در شکلگیری مجلس میتواند مهمترین نکاتی باشد که باید به آن توجه کرد. البته بنده نیتخوانی نمیکنم که ...
آقای دکتر ناصری سوال من مشخصا در مورد آقای روحانی و عدم تمایلش برای ریاست آقای عارف در مجلس دهم است. ما میبینیم که آقای روحانی در جریان سفر استانی خود به استان یزد آقای عارف را با خود همسفر میکند و به نوعی از همراهی ایشان بهرهوری میکنند.البته این نظر شما است.
خب دیدگاه شما چیست؟من اصلا این دیدگاه را ندارم و معتقدم که آقای روحانی از آقای عارف به عنوان شخصی که رای اول تهران را آورده و یزدی هم هست محترمانه دعوت میکند و همراه خود به سفر میبرد.
این همسفری و همراهی به دلیل این است که آقای عارف یک رای مردمی در اختیار دارد و به نوعی این جایگاه آقای عارف بود که آقای روحانی سبب شد وی را همراه خود به سفر استانی ببرد. بنده عرض کردم که من نیتخوانی نمیکنم که نیت آقای روحانی برای همسفری با عارف در سفر استانی یزد چه بوده است.
*شاید روحانی میخواست ریاست مجلس دست لاریجانی باشد/ اصلاحطلبان در مرحله سوم انتخابات بازنده شدنددر مورد عدم ریاست عارف در مجلس دهم به نظر ما نمیتوان این گونه تحلیل کنیم که چون کابینه چرخش داشت آقای روحانی فاقد قدرت شد. مگر میشود رئیس دولت نتواند بر روی کابینه نظارت کند.شاید قبل از مشخص شدن نتیجه انتخابات از روز اول پسذهن آقای روحانی و دولتمردان این بوده باشد که ریاست مجلس دست آقای لاریجانی باشد. صحبت بنده با سازمان و تشکلی است که در زمان انتخابات مدیریت را برعهده داشت. علیرغم همه پیغامهایی که به این شورا رسید نتیجه این بود که این شورا تصمیم گرفته پیام و رای مردم که یک تغییر بود باید تا فاز آخر یعنی ریاست مجلس پیش برود که البته اینجا اصلاحطلبان در یک میدان رقابت کوچکتر از 7 اسفند و 11 اردیبهشت به پیروزی نرسیدند. معتقدم انتخابات مجلس دهم سه مرحله داشت. 7 اسفند که با انتخاب لیست 30 نفره مردم تهران بسیار پیام بزرگی به حاکمیت و جامعه داده شد. انتخابات مرحله دوم 10 اردیبهشت بود که از لحاظ کمی لیست فراکسیون امید بیشترین رأی را آورد که تعداد آنان در این رقابت 42 نفر بود. در مرحله سوم نیز ریاست مجلس بود که لیست امید بازنده شد و کرسی ریاست را به آقای لاریجانی واگذار کرد.
*دولتمردان آقای روحانی از توافق خود عدول کردندآقای ناصری شما قبلا گفتوگویی داشتهاید و گفتهاید که اگر در دور دوم اصلاحطلبان 40 کرسی را به دست بیاورند عارف میتواند ریاست مجلس دهم را به دست بیاورد. بله به شرط اینکه حزب اعتدال و توسعه و دولتمردان آقای روحانی از توافق خود عدول نمیکردند اما عدول کردند.
با اجازه شما به انتخابات سال آتی (96) هم اشارهای داشته باشیم. برخی از تئوریسینهای جریان اصلاحات معتقدند که بهتر است برای سال 96 آقای روحانی کاندیدای ریاست جمهوری نشود.مثلا کدام یک از تئوریسینهای جریان اصلاحات؟
*زیباکلام را تئوریسین جریان اصلاحات نمیدانمآقای زیباکلام؛ ایشان فرمودهاند آقای ظریف و آقای عارف برای دوازدهمین دور انتخابات ریاست جمهوری به جای آقای روحانی کاندیدا شوند.من چنین اظهاراتی از آقای زیباکلام ندیدم. البته این را هم تصریح کنم که من آقای زیباکلام را تئوریسین جریان اصلاحات نمیدانم.
*جامعه خواهان تغییر ریاست مجلس بودآقای حجاریان را چطور؟من آقای حجاریان را حتما تئوریسین جریان اصلاحات میدانم اما در مجموع همه اینها نظر شخصی است. نظر اصلاحطلبان مثل همیشه یعنی سال 92 و 94 در قالب جمعی و ساختاری گرفته میشود. حتی در بین خود اصلاحطلبان نیز این نظر مبنی بر اینکه آقای عارف برای ریاست مجلس دهم کاندیدا نشود وجود داشت اما در هر صورت نظر جمعی و ساختاری بر این بود که آقای عارف باید نامزد ریاست مجلس شود چراکه بالاترین رأی در تهران را آورده است بنابراین این جامعه با این رأی خواهان تغییر برای ریاست مجلس بود. اگر چه در بین برخی اصلاحطلبان کسانی هم بودند که این نظر را داشتند و فرقی نمیکرد؛ بنابراین برای سال 96 حتما تصمیم در سازمان نهادی خود گرفته میشود هر چند به قول شما برخی از تئوریسینها یا افراد معمولی اعتقاد دیگری دارند.
*روحانی به بخشی از وعدههای انتخاباتیاش که با آنها رأی آورد عمل نکرد/تیم ایشان در اقتصاد خوب عمل نکردندآقای دکتر ناصری بخش اعظمی از وعدههای آقای روحانی در انتخابات سال 92 حل مشکلات معیشتی و اقتصادی مردم بود. به نظر شما آیا در این خصوص تغییر و بهبودی رخ داده است؟وعدههای آقای روحانی در دوران انتخابات خیلی زیاد بود و اگر بخواهیم بخش اعظم آن را دستهبندی کنیم بیشتر در حوزه سیاسی، اجتماعی بود. یکی از شاخصترین وعدههای انتخاباتی آقای روحانی رفع حصر و حل مسائل 88 بود. من قبول دارم آقای روحانی به بخشی از وعدههای انتخاباتیاش که با آنها رأی آورد عمل نکرد؛ تیم ایشان در اقتصاد خوب عمل نکردند که به نظر من آقای روحانی کار جدی در این قصه انجام نداد.
*در حوزه مسائل معیشتی به دلیل تحریمها کار جدی صورت نگرفت/ اگر روحانی ساختار اقتصادی قدرتمندی شکل میداد جامعه در عرصه معیشتی تغییراتی را احساس میکرددر حوزه مسائل معیشتی اگر بخواهیم در یک کلمه بگوییم خیر کار جدی صورت نگرفت اما این دست آقای روحانی نبود و این برگرفته از مسائل شکل گرفته در دولت گذشتهای بود که تمام آن متوجه سازمان تحریمها و روند هستهای بود. البته دولت گذشته به دلیل افزایش قیمت نفت پول قابل توجهی در ذخیره سازی کشور به دست آورد اما به دلیل عدم کفایت در مدیریت و تدبیر نتوانست از آن به نحو مطلوب استفاده کند و آنچنان که در عرصه سیاسی، فرهنگی و اجتماعی رویکرد پوپولیستی داشت در عرصه اقتصادی نیز همان رویکرد را اتخاذ کرد و به نظر من سرمایه ملی را هدر داد؛ بنابراین حل نشدن و موفق نشدن آقای روحانی در حل مسئله معیشت مردم به این قضیه برمیگردد که باید به آن توجه کرد. من بر این باورم اگر آقای روحانی در حوزه نهادی یعنی قوه مجریه ساختار اقتصادی و برنامهریزی قدرتمندتری را شکل میداد، جامعه در عرصه معیشتی تغییراتی را احساس میکرد.
*سید حسن خمینی نامزد ریاست جمهوری نخواهد شد/در عرصه معیشتی کار چندانی صورت نگرفته استهمچنان که شما شاهد بودید و هستید آقای روحانی در زمان تبلیغات انتخابات ریاست جمهوری سال 92 وعده صد روزه دادند و در مورد معیشت نیز شعارهایی شاهد بودیم که البته محقق نشد. ما در این ایامی که بحث برجام بود در عرصه داخلی شاهد افزایش قیمتها در برخی از اقلام بودیم و این افزایش قیمتها از لبنیات گرفته تا ... و این برای مردم خوشایند نیست. به نظر شما آیا این به سازمان رأی آقای روحانی ضربه وارد نمیکند و به نظرتان با این شرایطی که پیش میرویم آیا آقای روحانی حاضر هست به نفع یک اصلاحطلب قویتر مثل آقای سیدحسن خمینی که اخیراً موضوع کاندیداتوری ایشان نیز از سوی برخی افراد مطرح شده کنار برود؟اجازه بدهید از سوال آخر شما پاسخ بدهم. حاج حسن آقا حتما نامزد انتخابات ریاست جمهوری نخواهد شد و این فضاسازی تبلیغاتی در مورد ایشان است چرا که شأن و جایگاه ایشان این نیست که در عرصه انتخابات ریاست جمهوری و احراز کرسی پاستور قرار بگیرند. ایشان سازمان رأی بسیار گستردهآی به لحاظ ویژگی و مختصات خود در اختیار دارند چرا که دارای مأموریت اجتماعی خاصی هستند.
*مشکلات معیشتی پاشنه آشیل سبد رأی روحانیطبقه متوسط جامعه با سیاستهای غلط دولت گذشته تقریبا از بین رفت و بخش قابل توجهی از طبقه متوسط به جامعه فقیر تبدیل شد؛ بنابراین نه تنها دولت یازدهم و دولت روحانی بلکه هر دولت دیگری که بر سر کار بیاید مهمترین مسئله معیشتی را جزو دغدغه اصلی خود قرار خواهد داد. من هم به عنوان یک شهروند و شخصی که روزانه از کوچه و بازار خرید میکنم قائل به این جمعبندی هستم که در عرصه رفع مشکلات معیشتی و اقتصادی کار چندانی صورت نگرفت و این میتواند پاشنه آشیل سبد رأی آقای روحانی در آینده باشد اما به هر صورت نباید پدیدهها را مستقل و مجزا تحلیل کرد. حتما این روند یک پیشینه و سابقهای دارد.
*روحانی میتوانست در حوزه معیشتی و اقتصادی بهتر عمل کند/روحانی سرمایه و فکر خود را بر روی مسئله برجام گذاشتیعنی آقای روحانی نمیتوانستند بهتر عمل کنند؟ البته آقای روحانی میتوانست در حوزه معیشتی و اقتصادی بهتر از الان عمل کند؛ شاید اشکال ناشی از این است که آقای روحانی در دو سال اول دولت خود سرمایه، فکر و ذهن خود را بر روی مسئله برجام گذاشت و فقط به این توجه کرد.
* افسار رها شده تورم توسط دولتمردان آقای روحانی مهار شدیعنی گره زدن تمام مشکلات به مذاکرات.
البته برجام مسئله بسیار مهمی است و از این جهت دستاورد بسیار بزرگی را باید برای دولت آقای روحانی قائل شد وبنده پرونده برجام و هستهای را متعلق به کل حاکمیت میدانم. اگر آقای روحانی در حوزههای برنامهریزی، مالی و پولی،صنعتی،خدمات و برنامهریزی رفاهی، تیم اقتصادی قویتر و کارآزمودهتری را در اختیار میگرفت؛ امروز میتوانستیم علیرغم همه محدودیتهای منابع مالی، شاهد یک دستاورد حداقلی در حوزه معیشت باشیم اما بالاخره افسار رها شده تورم توسط دولتمردان آقای روحانی مهار شد چون وضعیت بسیار حساس و شکنندهای داشتیم. علی رغم این توصیفات من و شما به عنوان شهروند وقتی به یک فروشگاه برای خرید وارد میشویم انتظار داریم که قیمتها کاهش پیدا کند و قدرت خرید ما بالا رود و من معتقدم در این حوزهها اتفاق چشمگیری رخ نداده است.
*در برجام از حداکثرها گذشتیم و به حداقلها بسنده کردیم/حوزه سخنگویی دولت تبدیل به سازمان تشریفاتی شده استشما هم مثل آقای حجاریان که گفته است: «امیدوارم علل موجبه قبول مذاکره برای رفع تحریمها با اجرای خوب برجام کماکان به قوّت خود باقی باشند تا در سطوح کلان کشور با در نظر گرفتن چشم اندازها هر چه زودتر، وفاق و همدلی ایجاد شود وگرنه، دلیلی باقی نمیماند آقای روحانی خود را کاندیدای دوره بعد کند.» معتقدید که که کاندیداتوری روحانی در صورت عدم تحقق برجام بی فایده است؟به هر صورت صحبتهای آقای حجاریان با توجه به ویژگیهای فکری و ذهنی که دارند صحبتهای اثرگذار است و بنده نیز آقای حجاریان را یک معلم سیاسی برای خود میدانم اما من معتقدم پرونده برجام نتیجه یک روند مذاکرات طولانی است و حتی قبل از روی کار آمدن دولت روحانی شخص رهبری در رأس این پرونده بودند و ایشان نیز بر این باور بودند که پرونده هستهای باید حل شود، چون تحریمها اثرگذاری خود را در همه عرصهها به خوبی نشان داده است. من خیلی ارتباطی بین به نتیجه رسیدن و یا نرسیدن برجام با نامزدی آقای روحانی نمیبینم. همچون انتخابات مجلس دهم که اصلاحطلبان از حداکثر گذشتند به حداقل راضی شدند و در برجام نیز از حداکثرها و پیشبینیهای اولیه گذشتیم و به حداقلها قناعت کردیم و به همین دلیل روند مذاکرات روند بسیار پیچیده، طاقتفرسا و سختی شد اما برجام دستاورد بزرگی بود که در زمینه هستهای ادامه روند تحریمها را قطع کرد. شاید شما از من بپرسید که در عرصههای دیگر تحریمها در حال شکل گرفتن و یا شکل گرفته است و خیلی از عرصهها وارد پسابرجام نشدهاند و هنوز شاهد سرمایهگذاری و همکاری بین بانکهای دیگر و ایران نیستیم در هر صورت آن زمانی که گفته میشد غربیها هم مکرر تأکید میکردند که روند تحریمها آنچنان هوشمندانه است که بالاخره ایران را به پای میز مذاکره خواهد کشاند به نظر من معنایش این بود که بعد از امضای توافقنامه با هر حداقل و حداکثری روند ساماندهی پسابرجام روند پیچیدهای است مثل خود تحریمها. من نیز در مصاحبههایم همواره گفتهام که ما در آثار برجام برای برجام نباید انتظار کوتاه مدت ایجاد کنیم و این یکی از ضعفهایی بود که تیم رسانهای آقای روحانی و تیم مذاکرهکننده داشت که همچنان با روند مذاکرات نتوانستند سازمانی از نظر اقناعسازی و رسانهای افکار عمومی شکل دهند که روند بعد از امضای برجام روند کوتاه مدت و در برخی عرصهها روند میان مدتی هم نخواهد بود چراکه دولت تیم رسانهای منسجم و فعالی نداشته است و منفعل بوده و فاقد برنامه در این حوزه است و به نوعی حوزه سخنگویی دولت تبدیل به سازمان تشریفاتی شده است. دوم اینکه همچنان که بر این باوریم پرونده هستهای یک پرونده حاکمیتی است یعنی برای حل و برای امضای برجام تمام حاکمیت در آن مشارکت داشتند بنابراین بعد از امضای برجام هم همه ارکان حاکمیت و همه قوا بایستی بر روح کلی نگرش غرب در روند مذاکرات نسبت به ایران توجه کنند.
این سوال را میخواستیم در همان ابتدای صحبت بپرسیم که آقای روحانی پس از امضای برجام گفت که تمامی تحریمها به صورت یکجا و همزمان لغو میشود. آقای ظریف در مجلس نیز همین تاکیدات را مطرح کرد مقام معظم رهبری نیز اخیرا در فرمایشات خود اشاره کردند که قرار نبود روند بحث لغو تحریمها به این شکل باشد. 6 ماه از تحریمها گذشته است و هنوز تاثیر محسوسی در زندگی مردم احساس نشده است. این شرایط را نمیتوان فقط به گردن تیم اطلاعرسانی دولت انداخت. این خود آقای روحانی است که آب خوردن مردم را منوط به برجام میداند. آقای یونسی که دستیار ویژه رئیسجمهور در اقلیتهای دینی و قومی است دلیل عدم ازدواج جوانان را تحریمها میداند. در اداره یک کشور ضعف مدیریتی نیز مهم است. معتقد هستیم که سطح توقع را منهای اینکه تیم رسانهای دولت باعث و بانی آن بود پایهگذار آن خود آقای روحانی بود. نظر شما چیست؟ آیا میتوانیم بگوییم که خود آقای روحانی حد انتظار مردم از نتیجه برجام را بالا برد؟من یک سوال از شما میپرسم و شما پاسخ دهید. کسانی که میگفتند تحریمها هیچ اثری ندارد و یا میگفتند آنقدر قطعنامه صادر کنید تا قطعنامهدانتان پاره شود و یا افرادی در روند مذاکراتی که دولت هشتم صورت میداد میگفتند که ما مروارید دادیم و آبنبات گرفتیم، از این افراد باید پرسید که چه اتفاقی افتاد که در سالهای پایانی دولت پیشین و مشخصا در سال 91 در بین شماها یک اجماع عمومی شکل گرفت که باید حتما روند پرونده هستهای را یکسره کرد؟
*همزمان با روند مذاکرات باید سازمان افکارسازی شکل میگرفتدر هر صورت اگر این قضیه مذاکرات خلاف نظر نظام بود مقام معظم رهبری اجازه نمیداد که صورت گیرد بنابراین در مورد لزوم مذاکره اختلاف نظری وجود ندارد.ناصری: بله این یک عزم حاکمیتی بود و این ماموریت را باید دولت، رئیس جمهور، وزیر امور خارجه و یا هر شخص دیگری انجام دهد. من این را بدون تعارف به شما میگویم که رقبای دولت یعنی نمایندگان مجلس نهم، هم فکران و رسانههای همسوی شما از جمله خبرگزاری فارس انتظارات اجتماعی از برجام را بسیار بسیار بالا بردند. البته خود دولتمردان نیز در این زمینه ضعف داشتند. من به همین جهت میگویم که باید همراه با روند مذاکرات که یک تیم حرفهای مورد تایید رهبری به مذاکره میپردازد و گاهی اوقات با هم قهر و آشتی و چالش میکنند، همزمان باید سازمان افکارسازی مثل خود پرونده با یک نگاه حاکمیتی دست به کار میشد که انتظارات طبیعی از برجام شکل میگرفت اما رقبای دولت و رقبای رسانهای به هر قیمتی حاضر بودند برجام به شکست بینجامد همچنان که در مجلس نهم چنین تقاضایی داشتند و اگر تدبیر و مدیریت شخص آقای لاریجانی نبود شاید برای برجام در مجلس اتفاق دیگری میافتاد و کار دولت بسیار سخت میشد اما این روند به طور کلی باعث شد که در جامعه این تلقی پیدا شود که باید بعد از برجام اتفاقات خیلی ویژه بیفتد.
آقای دکتر اظهارات آقای روحانی، جهانگیری، یونسی و آقای سیف را در کدام چارچوب تعریف میکنید؟ این اظهارات که در درون خود دولتیها مطرح شده است. صحبت اخیر آقای روحانی این بوده که تیم دیپلماسی نیز متوجه شده که در روند مذاکرات نمیشود به آمریکا اعتماد کرد. قرار بر این بود تحریمها یکجا لغو شود. این انتظار در فرمایشات مقام معظم رهبری نیز بود ایشان که رقیب دولت تلقی نمیشود؛ بنابراین این اظهارات نشان میدهد که سطح توقعات را خود دولت بالا برد. اگر خبرگزاری فارس و رسانههای دیگر حرفی در نقد این پرونده زدند، امروز شاهد هستیم که خود آقایان هم آرام، آرام همانها را مطرح کرده و میکنند. رسانهها که نمیتوانند به نقل از خودشان مطلبی را منتقل کنند، با توجه به اینکه شما خودتان یکی از پیشکسوتان عرصه خبرنگاری هستید میدانید که من و یا دیگر همکارم نمیتوانیم به نقل از آقای روحانی بنویسم که آب خوردن ما به تحریمها گره خورده و به طرف غربی پالس دهم که ما محتاج شما هستیم. این اقدام از نظر من خبرنگار پاتک اشتباهی بود چراکه به طرف غربی پالس مثبت دادیم که ما به شما نیاز داریم. آقای ظریف در دانشگاه سخنرانی میکند و میگوید طرف غربی میتواند با یک دکمه کشور ما و زیرساختهای ما را از بین ببرد. آیا این صحبتها بیانگر ضعف نظامی نبود؟ معتقدم که پالسهای مثبتی را به غربیها دادیم و شرایطی را ایجاد کردیم که اگر این توافق ایجاد شود ایران بهشت میشود و اگر نه جهنم. این چیزی نبود که خبرگزاری فارس و یا جریان رقیب آقای روحانی از خودش ابداع کرده باشد؛ صحبتهایی بود که خودشان مطرح کردند. بله آقای صبحی این صحبتهایی که مثال زدید مطالبی بود که خود دولتیها به آن اشاره کردند. من اگر فرصت داشته باشم و البته تأکید دارم که یکی از کارهای تیم اطلاعرسانی دولت باید این باشد که گزارشهای خبرگزاریهای مخالف دولت از صدا و سیما، تسنیم و فارس به عنوان مثلث تأثیرگذار در طول مذاکرات را تحلیل محتوا کنند و مستند آن را ارائه دهند. بنده یکی از رسانههایی که همواره دنبال میکنم خبرگزاری فارس است. خبرگزاری فارس از لحاظ شکل و ظاهر و قالب کار حرفهای است اما از نظر منافع ملی گاهی اوقات پا از خطوط قرمز فراتر گذاشتهاید و تخطی کردید. پرونده هستهای پرونده حاکمیتی و پرونده ملی کشور بود و کاملاً به منافع ملی کشور گرهخورده بود. شخص مقام معظم رهبری نیمه دوم سال 91 به این نتیجه رسیده بودند که دیگر پرونده هستهای را حل کنند اما چون از تیم مذاکرهکننده و دبیری شورای امنیت ملی این اطمینان را نداشتند که آن تیم بتواند در فن مذاکرات از پس کار بر بیاید بلافاصله پس از انتخاب آقای روحانی و قبل از وزیر شدن آقای ظریف، پرونده را به تیم مذاکرهکننده در وزارت امور خارجه سپردند بنابراین از آن جهت بنده منکر این نیستم که غربیها بدعهدی کردند. قطعا غربیها در بسیاری از زمینهها بدعهدی کردند اما بالاخره ما یکسری مطالبات حداکثری از تیم مذاکرهکننده و دولت در راستای منافع ملی داشتیم و از آن سو تیم مذاکرهکننده غربی یعنی 1+5 در چارچوب کار خود آدمهای حرفهای داشتهاند بنابراین در خیلی از زمینهها جلوی ما را گرفتهاند به همین جهت من و شما میدانیم که چه از طریق تلفن و یا از طریق سفر به ایران و دیدار با مقامات آن کشور مسائل جدید مطرحشده را طرح موضوع کردند و به جمعبندیهای جدیدتری خارج از پروتکلهای اولیه رسیدند و نکته مهم این است که آن چیزی که در برجام نهایی توافق شده است، رهبری و همه آحاد حاکمیتی بر آن صحه گذاشتند.
*اگر تحریمها ادامه پیدا میکرد، تمام کشور زانو نشین میشدآقای ناصری ما اصلا الان بحثمان خروجی برجام نیست بلکه صحبت ما بر روی سطح انتظارات مردم است.سطح انتظار را تنها دولتمردان ایجاد نکردند. میزان سطح انتظاری که رسانهها، مجلس نهم و تریبونهای مختلفی که در اختیار رقبای دولت و رئیسجمهور بود برای جامعه ایجاد کرد در مقایسه با آن نمونههایی که شما الان مطرح کردید، نیست. اشاره کردید که آقای فلان و یا دولتمرد کابینه که آب خوردن مردم فلان اما واقعیت این است که اگر تحریمها ادامه پیدا میکرد، تمام کشور زانو نشین میشد و در برابر بحرانهای متکثر اقتصادی زانو میزد.
ما که جلوتر از رهبری نیستیم. رهبری نیز در صحبتهایی که اخیرا داشتند فرمودند که بالاخره در برجام قرار بود یکچیزی بدهیم و یکچیزی بگیریم تا تحریمها رفع شود. ما در کلیت مذاکره با غرب حرفی نداریم. ما در خبرگزاری فارس از روز اول تأکید داشتیم که آمریکا قابل اعتماد نیست و هنوز هم تأکید داریم. دولتمردان ما در تیم هستهای اخیرا به این موضوع اشاره میکنند. شما در خبرگزاری فارس پیدا نمیکنید که گفته باشیم توافق چیز بدی است و تاکنون ماهیت مذاکره را زیر سوال نبردیم و همواره طبق فرمایش رهبری تأکید داشتهایم که تیم مذاکرهکننده در راستای منافع ملی کشور حرکت میکند.مذاکرات خواسته رهبری بود و هیچ رسانهای حق ندارد که با اصل مذاکرات مخالفت کند اما من و شما رسانهای هستیم و میدانیم که افکارسازی و رفتار سازی علیه و له یکروند چگونه میتواند در مردم عادی شکل بگیرد. این فضاسازی در روند مذاکرات شکل گرفت. همانگونه که دولت پا بهپای روند مذاکرات حرفهای و کاملاً اصولی و البته با دستاوردهای حداقلی پیش رفت نتوانست سازمان رسانهای قدرتمند و معقولی را برای بیان ماهیت تحریمها و ساختار پیچیده تحریمها و عدم دلبستگی به آثار کوتاه مدت برجام شکل دهد و از آن سو رسانههای قدرتمند و در راس آن صدا و سیما و رسانههای اپوزیسیون دولت فضاسازیهای بسیار گستردهای برای شکلگیری افکار عمومی که پس از برجام همه چیز گل و بلبل خواهد شد، شکل دادند و این را نخبهها و دستاندرکاران مذاکره و رهبری میدانستند که بلافاصله پس از برجام اتفاق کوتاه مدتی نخواهد بود اگر بخواهیم خیلی خوشبختانه فکر کنیم باید روند دستآوردهای برجام را میان مدت به بعد بدانیم و البته منوط بر اینکه مثل روند مذاکرات یک رویکرد حاکمیتی برقرار باشد.
*صفر تا صد تحریمها برداشته نشده است/ گشایشهای اقتصادی صورت گرفته استمن سوالم این است که آقای روحانی و دولتمردان تأکید داشتند که تحریمها یکجا برداشته میشود و وعده از گشایش اقتصادی دادند و بحث مبادلات ارزی را مطرح کردند الان چه شده که این وعده و اظهارات دولتمردان ما با تناقض روبرو شده است.بعد از همین دوره کوتاه بالاخره دستاوردهایی را شاهد بودهایم؛ اما اینکه صفر تا صد تحریمها همانگونه که مقام معظم رهبری اشاره کردند برداشته شود، اتفاق نیفتاده است اما بالاخره گشایشهای اقتصادی صورت گرفته و بانکها توجهات خاصی را که قبلا نداشتند، دارند. هزینههای سربار را از روی دوش دولت برداشتند بنابراین خریدوفروش هواپیما سرمایهگذاری خارجی و توسعه و آزادسازی برخی از سرمایهها همه اتفاقاتی است که حتی خود رسانههای غربی بر آن تأکید دارند.
*قصه برجام را هیچ گاه نباید مستقل دید/نقطه عطف و طلائی مناقشات هستهای ما سال 83 بوددر مورد خریدوفروش هواپیما که شما به آن اشاره داشتید قطعا وقتی ما نمیتوانیم دلارمان را در فروشگاههای دیگر خرج کنیم مجبوریم در فروشگاههایی که آمریکا و همپیمانانش برای ما تعریف کردهاند، خرج کنیم؛ اما شما آیا این اقدام را آزادی اموال تعریف میکنید و یا اینکه به نظر شما خرید هواپیما مشکل معیشت مردم را توانسته حل کند. آیا شعارهای آقای روحانی این بود؟ من به عنوان یک فرد عادی وقتی پای تلویزیون مینشینم و آقای روحانی میگوید همه تحریمها یکجا لغو میشود این انتظار در بنده به وجود میآید که فردا صبح در بازار باقیمت پایینتر خرید میکنم. روند شعارهای دولت در مورد برجام به گونهای شد که در روزهای اول شادمانی مردم را در خیابانها شاهد بودیم اما زمانی که برجام امضا شد دیگر آن شور و هیجان را در مردم شاهد نبودیم بهنوعی مردم هم شاید از این قضیه دلسرد شدهاند. اگر بخواهیم تحلیلی جامعهشناختی از روند توجه مردم به شعارهای دولت داشته باشیم در نهایت بهجای میرسیم که از روز امضای برجام و شعار لغو یکجای تحریمها آن شادمانی که انتظار داشتیم در بین مردم به وجود بیاید اتفاق نیفتاد. حال اینجا این احتمال وجود دارد که یا ما در روند مذاکرات اشتباه کردیم که به عنوان مثال طرف غربی دلار را از روند مذاکرات خارج میکند و یا اینکه ما خیلی به غرب خوشبین بودیم.مسئله اول شما برمیگردد به همان موضوعی که من همیشه تکرار کردم. دولت باید پا بهپای مذاکرات ماهیت برجام و تحریمها را برای جامعه روشن میکرد تا نه تنها نخبگان بلکه اقشار معمولی جامعه هم با ماهیت برجام و پیچیدگی تحریمها وبرجام آشنا و همه متوجه شوند که بعد از برجام چه اتفاقاتی رخ خواهد داد. من بدقولیهای غربیها را در برخی بخشها انکار نمیکنم همان نظارت استصوابی که ما در ایران داریم امروز در دنیا حاکم است و آمریکاییها آن را مدیریت میکنند. شما فکر نکنید که طرف مذاکرهکننده با دست پر و همه همان پیشبینی دلار و غیره که گفتید پای مذاکره بنشینید و طرف غربی با توجه به قدرت و پایگاه خود که در صحنه جهانی دارد همانگونه که مطلوب شما است حرکت کند. من اسم این برخورد را نظارت استصوابی گذاشتهام و بر طبق همین نگاه، داشتن نیروگاه اتمی و کلاهک هستهای برای برخی کشورهای منطقه مشروع و برای برخی دیگر از جمله ما داشتن نیروگاه هستهای صلح آمیز هم نامشروع است بلاخره در مورد هستهای پروندهای باز شد و به این جا رسید اما آنچه که در این مسئله حائز اهمیت است که کشور در این مسئله هزینه بسیار سنگینی در روند یک دهه گذشته پرداخت کرد. نقطه عطف و طلائی مناقشات هستهای ما سال 83 بود و آنجا به دلایلی متوقف ماند این نظر شخصی من است که آن زمان در دولت و خبرگزاری ایرنا بودم. ما آن دوران طلایی را از دست دادیم بنابراین امروز به حداقلها رسیدهایم و به قول شما طرف مقابل حتی آن حداقلها را بعضا زیر پا میگذارد که این ناشی از قاعده بازی در حوزه آقابالاسری و نظارت استصوابی آنها است. امروز در صحنه جهانی پدیدهها به هم وابسته هستند. شما نمیتوانید پدیدهها را بهصورت مستقل در نظر بگیرید. پرونده هستهای شما با مناقشات خاورمیانهای و با مسائل صلح منطقهای، سوریه، عربستان، یمن و چند مسئله دیگر گرهخورده است بنابراین به نظر من قصه برجام را هیچ گاه نباید مستقل دید.
پس میتوان گفت تیم مذاکرهکننده ما بهنوعی آن بازی را بلد نبودند و اشرافی به نظارت استصوابی طرف غربی نداشتند.تیم مذاکرهکننده ما کاملا به این قضیه توجه داشت و به همین جهت در بسیاری از مواقع مذاکرات را قطع میکردند و به ایران میآمدند و در حقیقت کف را تبدیل به زیر کف میکردند؛ یعنی اوکی و موافقت میگرفتند و مجددا به محل مذاکرات برمیگشتند. بنا به ادعا غربیها و همچنین در درون خود کشور، تیم مذاکرهکننده قویترین تیم بود و ما امروز هیچ مذاکرهکنندهای توانمندتر از آقای دکتر ظریف برای حل مسائل دوجانبه نداریم و آقای ظریف استاد کار است و این را شخص رهبری و دستگاههای وابسته به رهبری اذعان دارند بنابراین اگر پرونده مشابه دیگری نیز باز شود تا زمانی که آقای ظریف در جمهوری اسلامی ایران است به نظر من این پرونده توسط رهبری به شخص دیگری سپرده نخواهد شد.
آقای دکتر شما تصریح دارید که تیم مذاکرهکننده ما بازی را بلد بودند و بر موضوع اشراف داشتند. مگر غیر از این است که مذاکره صورت گرفت تا تحریمها رفع شود. مجددا به بحث رهبری اشاره داشتید رهبری اخیراً انتقاد کردند و فرمودند 6 ماه از مذاکرات میگذرد و در مورد تحریمها آن طور که قرار بود اتفاقی حاصل نشده است؛ بنابراین در این وادی یا ما بازی را بلد نبودیم یا مسئله دیگری تأثیرگذار بوده است.بله مسئله دیگری نیز میتواند دخیل باشد.
مثلا چه مسئلهای دخیل بوده است؟ مسائل دیگری میتواند همان نقطهای باشند که من خدمت شما عرض کردم یعنی روند پرونده هستهای ما دارای یک زمان طلایی بود که ما آن زمان طلایی را از دست دادیم.
در زمان فعلی منظورمان است.
همین مسئله کار را پیچیده میکند. یک زمان میگفتند تحریمها تاثیری در وضعیت کشور ندارد اما همان کسانی که میگفتند تحریمها در سرنوشت کشور تاثیری ندارد به این نتیجه رسیدند در یک عزم حاکمیتی باید پرونده هستهای بسته شود و خوشبختانه بسته شد. سایه جنگ از کشور دور و ما امروز از این جهت خوشحال هستیم که پرونده هستهای با توجه به تغییر و تحولاتی که در آمریکا پیش رویمان است قبل از در دستور کار قرار گرفتن دولت جدید آمریکا در دولت فعلی بسته شد و امیدوارم دستگاه دیپلماسی و دیگر دستگاههای ذیربط بتوانند نگرانی رهبری و جامعه را حل کنند. من با همه اوصافی که شما برشمردید معتقدم که برجام در شرایط فعلی دستاوردهای خوبی برای کشور داشته است.
میتوانیم از جمعبندی صحبتهای شما اینگونه برداشت کنیم که با ضعف اطلاعرسانی دولت که شما به آن اشاره داشتید میتوان گفت که دولت در سرخوردگی مردم از ماجرای برجام مقصر بود؟خیر، من چنین نتیجهای از صحبتهای خود نمیگیرم.
بالاخره شما گفتید که اگر دولت روند را برای نخبگان و عموم مردم تشریح میکرد انتظارات را میتوانستیم کنترل کنیم.این ضعف دولت بود ولی معنای آن این نیست که اگر تیم رسانهای دولت مسئله برجام و هستهای را برای افکار عمومی خوب باز میکرد امروز الزاما ما شاهد خیلی از گفتوگوهای که الان شما و بنده به آن میپردازیم، نبودیم. خیر؛ ما یک طرف قصه هستیم اما طرف دیگر قصه 1+5 که ممکن است همان روز آغاز مذاکرات تصمیم گرفته باشد بعد از امضای مذاکرات کارهایی را صورت دهد که امروز همه ما که منافع ملی را مدنظر داریم شاهد کارهای دیگر و یا همان بدعهدی باشیم.
*برجام دستاورد بزرگی برای آقای روحانی بودشما تأکید داشتید که برجام ارتباطی با نامزدی آقای روحانی در سال 96 و نتایج این انتخابات نداشته باشد. منظور نتایج سویی بود که شما به آن اشاره داشتید در حالی که من معتقدم برجام دستاورد بزرگی برای آقای روحانی بود و از این جهت میتواند دولت را با یک سازمان رای جدیدتر روبرو کند. به خود برجام نیز باید فارغ از مسائل دیگر اشاره کرد که آن مسائل اقتصادی و معیشتی مردم را شامل میشود؛ اما برجام دستاورد بزرگی برای ما بود.
همچنانی که خود شما اشاره داشتید برخی از این دستاوردها بلند مدت و میان مدت است. تاکنون مردم آن دستاوردهای عظیمی که از برجام انتظار میرفت را در زندگی خود لمس نمیکنند. آقای روحانی که بنا دارد تا چند ماه دیگر انتخابات ریاست جمهوری را برگزار کند و خود نیز کاندیدا شود با کدام وعده محقق شده بنا دارد رای مردم را به سمت سبد خود سوق دهد.آقای روحانی علاوه بر برجام دستاوردهای دیگری نیز داشته است.
*روحانی درخصوص مسئله رفع حصر به هیچ وجه فعال نبوده است بله دولت ادعا دارد که تورم را کنترل کرده اما کارشناسان اقتصادی میگویند که این از چاله به چاه افتادن بوده و حالا ما گرفتار رکودی بی سابقه شدهایم. بله من رکود را قبول دارم و بعضی از اقتصاددانان معتقدند که رکود مهمتر از تورم است و این مسائل فنی اقتصادی است که در تخصص من جا نمیگیرد اما در هر صورت در عرصه سیاست داخلی علیرغم اینکه وزیر متولی این کار وزیر مطلوب اصلاحات نبود اما اتفاقاتی را شاهد هستیم؛ اما ما امروز دستاوردهایی را میبینیم که متفاوتتر از 8 سال دولت گذشته است. همینکه ایران امروز از انزوای بینالمللی خارجشده و در حوزه توریست و سرمایهگذاری متقاضیان و مطالبات در جهان وجود دارد جزو دستاوردها محسوب میشود و آقای روحانی میتواند برای جلب سازمان رای خود بر آن استناد کند؛ اما آقای روحانی در برخی از حوزهها غفلت کرده است مثل سال 88 و مسئله رفع حصر که آقای روحانی در این حوزه به هیچ وجه فعال نبوده است.
آقای دکتر هنگام بررسی برجام در مجلس نهم طرفداران این موضوع از جمله آقای ترکان در مصاحبههای عمومی و گزارشهای تخصصی تأکید داشتند که منافع برجام برای کشور روزانه بین 100 تا 170 میلیون دلار است و معتقدیم در حال محروم کردن کشور از این ثروت عظیم هستند. شما این نوع ادعاها را چقدر فنی و چقدر سیاسی میدانید؟سوال من از شما این است آیا شما منکر این هستید که ما در زمان تحریم هزینههای ریالی و ارزی اضافی در کشور به دلیل تحریمها خرج میکردیم؟
خود دولتمردان تصریح داشتند که ما برای دور زدن تحریمها چند برابر باید هزینه کنیم اما امروز تحریمها برداشتهشده است ما نمیگوییم هزینهها ما چند برابر کاهش یابد اما آیا نباید این انتظار را داشته باشیم که حداقل مقداری از هزینهها کاهش یابد آیا اینکه گفته شد ما روزانه 100 تا 170 میلیون دلار ضرر میکنیم آیا امروز جلوی این ضرر گرفتهشده است؟ و به جیب ملت برگشت؟من از فعل و انفعالات اقتصادی دولت خبر ندارم چون در حوزه تخصصی من نیست و حتما باید از بانک مرکزی پرسیده شود.
ما بعد اقتصادی آن را فاکتور می گیریم اما از بعد سیاسی آن آیا به نظر شما این وعده در راستای بالا بردن انتظارات مردم از برجام نبود؟من چون واقعا اقتصادی نیستم، نمیدانم و شما باید این سوال را از یک اقتصاد دان بپرسید و پاسخ دهد که به این دلایل درست است و غلط؛ بنابراین من به این بحث ورود نمیکنم.
*دولت در مقابل بدعهدی آمریکا کار خاصی نمیتواند انجام دهدنقض پی در پی برجام توسط ایالات متحده آمریکا را چگونه تعبیر میکنید؟ که البته این نقض نیز توسط مقام معظم رهبری و مسئولان تأکید شده است به نظر شما دولت باید در مقابل این رفتار طرف غربی چه برخوردی صورت دهد؟دولت کار خاصی نمیتواند انجام دهد و باید در چهارچوب برجام دیپلماسی خود را دنبال کند و تا جایی که از سوی مقابل با بدعهدی مواجه نشود کار خود را پیش ببرد. من باز تأکید میکنم که بزرگترین دستاورد برجام این بود که تهدید جنگ از کشور برداشته شد و امروز این دستگاه دیپلماسی و دولت است که باید کار خود را دنبال کنند.آرزوی من هم این است که آن چیزی که امضاشده دستاورد حداکثری برای ملت ایران و حاکمیت داشته باشد اما اینکه چه میزان از برجام عملی خواهد شد از تصمیمات دولت خبری ندارم اما معتقدم دولت اگر سازمان اقتصادی سازمانیافتهتری را به معنای عام در کابینه خود تعریف میکرد امروز شاید نیاز نبود که همه عرصههای اقتصادی و معیشتی را به برجام پل بزنیم.
*طبیعی است آمریکا از گزینه جنگ پرهیز و در قالب تحریم به منافع خود برسدبه رفع تهدید جنگ از سر ایران با امضای برجام اشاره داشتید موسسه رند که بازوی پژوهشی پنتاگون محسوب میشود در گزارشی که اخیرا منتشر کرده دلایل متعددی آورده که ایالات متحده آمریکا علیه سه قدرت منطقه آسیا یعنی روسیه، چین و ایران مزیت نظامی را از دست داده است و هزینه اقدام نظامی علیه این سه کشور نیز خیلی بالا است بنابراین در این گزارش آمده است که ایالات متحده آمریکا باید بر روی تحریمهای مالی، حمله سایبری و حمایت از اپوزیسیون داخلی را در دستور کار قرار دهد. موسسه رند میگویند که ما باید تحریمهای مالی علیه ایران را افزایش دهیم؛ بنابراین با این تحلیل موثر طرف مقابل تحریمهای مالی را از سر کشور ما دور نخواهند کرد والبته بنا دارند ما را وارد شبکه جهانی مالی کنند که وارد شدن ما در این شبکه جهانی ما را آسیبپذیرتر و وابستهتر میکند. آمریکاییها بنا دارند که طبق پازل آنها ایران پولهایش در مسیرهایی خرج شود که آنها برنامهریزی کردند. تحلیل شما چیست؟بالاخره طبیعی است دولتی که قدرت اول اقتصادی، فناوری و تکنولوژی دنیا است تا جایی که میتواند با سیاستهای اقتصادی در قالب تحریم و یا هر نوع دیگری به منافع خود برسد، از گزینه جنگ پرهیز میکند. اما جمهوری اسلامی با اهداف و آرمانهایی که دارد علیرغم نقش خود در منطقه امروز برای ایالات متحده آمریکا یک مسئله است و همین ایالات متحده آمریکا در دوره اصلاحات معتقد بود که نمیتواند بدون حضور ایران مسئله افغانستان را حل کند چون ایران نقش دو جانبه بسیار فعالی را ایفا میکرد. من در یک کلام میخواهم بگویم که دیپلماسی باید طبق چارچوب پذیرفتهشده در دنیا باشد یعنی شما نمیتوانید باحفظ رویکرد انقلابی در چارچوب نگرش و بینش خود در عرصه دیپلماسی جهانی گامی را آنگونه که باید و شاید جلو ببرید که نمونه بسیار بارز آن عربستان سعودی است ما در قضیه عربستان سعودی هزینه بسیار سنگینی را پرداخت کردیم و این به دلیل این بود که جوانانی با رویکرد انقلابی (من خوش بینانه به این قضیه نگاه میکنم) به سفارت عربستان وارد شدند و مسئلهای را برای جمهوری اسلامی ایران ایجاد کردند که بسیار پرهزینه است. من معتقدم که همین جوانان عزیز نیز نمیدانستند که روزی عربستان که البته نسل جدیدش بسیار تند و متفاوت از بقیه به شمار میرود شورای همکاری خلیج فارس و اتحادیه عرب را و در یک کلام جهان اسلام را همراه خود کند تا این اقدام ایران را محکوم کنند و این طبیعی است. امروز دنیا، دنیای روابط متقابل و مقابله به مثل است و دیپلماسی امروز سخنگوی جوامع و روابط دو جانبه و چند جانبه محسوب میشود و قدرتهای بزرگ در عین حال که به قدرت نظامی ایران در منطقه خاورمیانه اذعان دارند و بارها هم اشاره داشتند که برای تصمیمهای کلان بدون به بازی گرفتن ایران نمیتوانند برنامهها را پیش بردند به معنای این است که همه باید به منافع ملی خود با حفظ اصول و آرمانها در قالب یک دیپلماسی فعال، فعالیت خود را پیش ببرند. ما شرایط ویژهای داریم یعنی ساختار یکپارچه به یک معنا نداریم بنده نمیخواهم عبارت دوگانگی در حاکمیت را به کار ببرم اما این واقعیتی است که امروز جامعه با آن روبروست. جنس قضیه سفارت عربستان متفاوت از قضیه سفارت انگلیس و یا کانادا است. اخیرا رهبر گروهی که به سفارت حمله کرده، نامهای به آقای روحانی نوشته و توپ را به زمین نیروی انتظامی انداخته است. باز هم تاکیدم بر این است که جنس این اتفاق فرق دارد چراکه مردم ما به فریضه حج و عتبات دلبستگی دارند بنابراین این مسئله، مسئله بسیار پرهزینهای شد که به هر دلیلی اتفاق افتاد؛ اما به نظر بنده اشکال کار به دلیل گروههای خودسری است که در جامعه اسلامی شکلگرفته و بسیار قدرتمند هستند و این گروهها دست به کاری میزنند و بعد ابراز پشیمانی میکنند. در روند بررسیهای قضایی این افراد مشمول عف و یا مجازات میشوند اما در هر صورت هزینه ملی آن برای کشور پابرجاست. امروز رسیدن به قبل از آتش زدن سفارت عربستان برای کشور مسیر پر سنگلاخی خواهد بود و البته این مسیر حتما باید طی شود. عربستان امروز نقش مصر در سه دهه قبل را در جهان اسلام ایفا میکند.
قطعاً باید به این موضوع خوشبینانه نگاه کرد چراکه حقیقت این است جنایتی که در منا صورت گرفت و یا اتفاقی که در فرودگاه جده رخ داد فجایعی بود که عربستان مسئول آن است، البته بنده قصد تائید و یا رد اتفاقی که در جریان سفارت عربستان افتاد را ندارم؛ در این جا سوالم این است که شما به موضوع مقابله به مثل اشارهای داشتید و تصریح داشتید که در عرصه دیپلماسی باید مقابله به مثل شود. بله مقابله به مثل یکی از مبانی اصول سیاست خارجی است و منظور من نیز همین بود.
بله ما نیز همین تأکید راداریم بنابراین معتقدیم در مسئله نقض پی در پی برجام و بدعهدی طرف مقابل آیا بهتر نیست مقابله به مثل صورت دهیم. چراکه شاهد این هستیم که در مقابل نقض برجام دولت هیچ کاری صورت نمیدهد؟خیر دولت اقداماتی را صورت میدهد مثلا در سوریه، لبنان و عراق کارهایی را انجام میدهد شما مگر منکر نقش جمهوری اسلامی در منطقه هستید؟
*در مورد بدعهدی آمریکاییها در برجام کار چندانی نمیتوانیم صورت دهیممنظور ما این است که عکسالعمل دولت در مقابل نقض برجام از سوی غربیها منفعلانه است. در مورد اینکه شما میگویید ایران در سوریه و لبنان نقش فعالی هم دارد اینگونه نبودیم که بگوییم چون آمریکا بدعهدی کرد ما در این مناطق نقش فعالی را داشتیم ما از گذشته نیز به دلیل جبهه مقاومت چنین اقداماتی را صورت میدادیم. در مقابل بدعهدی امریکا در قضیه برجام دولت میتواند چه اقدامی را صورت دهد.این را حتما باید دولت و دستگاه دیپلماسی در مورد ما تصمیم بگیرند اما من معتقدم خیلی کاری نمیتوانیم صورت دهیم.
دکتر ناصری شما رفتار دولت و تودههای مردم را چگونه تحلیل میکنید؟ به چه معنا؟
آیا این رفتارها از جنس مردم است و یا بهنوعی حالت نگاه از بالا به پایین دارد؟حکم کلی صادر نمیکنم این رفتارها در بخشی از زمینهها خیلی خوب بوده و در برخی از عرصهها نیز من نمره خوبی به دولت نمیدهم.
*بسته به شرایط درباره شرط و شروط با روحانی تصمیم میگیریمآیا اصلاح طلبان برای انتخابات آتی برای حمایت خود از روحانی شرط و شروط خاصی دارند؟ آقای ابطحی قبلا گفته بود که ما باید در سال 92 با آقای روحانی شرط و شروط میگذاشتیم و حداقل عارف را قول معاون اولی عارف را از وی میگرفتیم.هنوز تصمیمی گرفته نشده است، چون هنوز فضای انتخاباتی شکل نگرفته و نمیدانیم رقیب دقیقاً میخواهد چهکار کند اما حتما بسته به شرایط اجتماعی انتخابات که از اواخر امسال و اوایل سال آینده ایجاد میشود، تصمیمگیری خواهد شد. باید بینیم آیا اصولگرایان معتدلی که تابهحال با آقای روحانی بودهاند کنار آقای روحانی خواهند ماند یا خیر. همچنین باید دید جریان جبهه پایداری که منتسب به آقای احمدینژاد است و جریان تندرو چه تصمیمی برای انتخابات خواهند گرفت اصلاحطلبان بسته به این شرایط سیاستهایی را اتخاذ خواهند کرد.
*اصلاحطلبان برای انتخابات نامزد زیاد دارند/ اصلاحطلبان تا این لحظه رقیبی برای روحانی ندارندفکر میکنید در انتخابات سال 96 حضور چه افرادی در صحنه انتخابات میتواند شما را در رای دادن مجدد به آقای روحانی دچار تردید کند؟اصلاحطلبان نامزد زیاد دارند؛ اما چون فیلتری به نام شورای نگهبان وجود دارد از این سوال شما باید عبور کرد. تجربه نشان داده است که همیشه دولتها در راند دوم خود زمان خوشهچینیشان بوده است و به همین جهت نیز میگوییم آقای روحانی سال 96 مجدد نامزد اصلاح طلبان خواهد بود و تا این لحظه نیز اصلاح طلبان رقیبی برای آقای روحانی نخواهند داشت.
*روحانی برای تک دورهای نشدن نیازمند اصلاحطلبان است/رئیس جمهور باید حتماً در عرصه مدیریتی تغییرات جدی شکل دهدتوصیه شما به آقای روحانی برای اینکه تک دورهای نباشد و سال 96 نیز برای 4 سال دیگر نیز رای بیاورد چیست؟اول اینکه روحانی اگر میخواهد تک دورهای نباشد به این جریان نیاز دارد و ایشان باید حتماً در عرصه مدیریتی تغییرات جدی شکل بدهد اگر چه زمان خیلی طولانی در پیش ندارد اما حتما باید در حوزه مدیریت استانی و شهرستانی که طبق آمار بیش از نیمی از آنها متعلق به دولت آقای احمدینژاد هستند تغییراتی صورت بگیرد. تجربه تاریخی نیز نشان داده که این افراد در ماههای پایانی واقعیتهای درونی خود را هویدا میکنند و متناسب با شرایط ممکن است، مشکل و دردسرساز برای آقای روحانی باشند.
*تعداد قابل توجهی از بخشداران و فرمانداران باید تغییر کنند/ روحانی در این مسئله مقداری کند استاین تغییرات شائبه انتخاباتی بودن این تغییرات را بزرگنمایی نمیکند؟این جزو اختیارات رئیس جمهوری است و باید حتما به وزیر کشور دستور بدهد و به نظر من آقای روحانی در این زمینه خیلی دیر عمل کرده است چون تعداد قابل توجهی از بخشداران و فرمانداران تغییری نکردهاند و وزارت کشور و آقای روحانی باید در مورد آن تصمیم بگیرند و به نظر میرسد آقای روحانی در این مسئله مقداری کند است.
در کابینه چطور باید تغییراتی شکل بگیرد یا خیر. بله در کابینه هم باید همین اتفاق صورت بگیرد.
*روحانی اگر به توصیه اصلاحطلبان گوش ندهد عرصه را به رقیبی نوظهور میبازدوزیر کدام حوزه باید تغییر کند؟این برمیگردد به سوال اصلی شما. تغییرات باید در حوزههایی شکل بگیرد که مشخصاً به مسائل معیشتی و اقتصادی مردم برمیگردد یعنی حوزههایی که با سفرههای مردم سروکار دارد چراکه اگر به توصیههای اصلاحطلبان گوش ندهد عرصه را به رقیبی نوظهور میبازد.
تحلیلگران اقتصادی میگویند دولت باید از حالت ضد تورمی به ضد رکود تغییر شکل یابد؟من به طور کلی میگویم یعنی حوزههای مختلفی که با معیشت مردم سروکار دارند یعنی حوزههایی که در زمینه عمومی رفاهی و اقتصادی مردم فعال است.
خیلی از کارشناسان میگویند که تخصص آقای طیبنیا ضد تورم بودن است ایشان نیز کارهایی صورت داده است اما تحلیل گران میگویند که باید آقای طیب نیا و برخی از وزرای اقتصاد دولت تغییر کند و دولت از حالت ضد تورمی حالت ضد رکود به خود بگیرد تا ما بتوانیم در یک مدت کوتاه امیدی که از لحاظ اقتصادی در بین مردم به وجود آمده بود مجددا احیا کنیم و در زمان انتخابات بتواند سرمایه رای را برای آقای روحانی به وجود آورد.الان این تغییر و چرخش تنها کار آقای طیبنیا نیست. شرایط اقتصادی کشور بهگونهای شده است که مجموعهای از اعضای کابینه و سیاستگذاران حوزه اقتصادی و برنامهریزی و رفاهی و صنعتی کشور باید این اتفاق را شکل دهند؛ چون اسم آقای طیب نیا در مصاحبه آمد حتی اگر آقای روحانی بخواهد در کابینه دست به تغییر بزند مهمتر از آقای طیب نیا هستند عناصری که باید در این کابینه تغییر کنند.
*ستاد برنامهریزی، اطلاعرسانی و سیاستگذاری آقای روحانی بد عمل کرده استشما معتقد هستید که رئیس جمهور کسی را ندارد که از مظلومیتش دفاع کند و برخی از دوستان شما میگویند که روحانی رئیس جمهوری دست تنها است و به همین جهت باید تغییراتی در کابینه صورت دهد. چرا رئیس جمهوری که با حمایت اصلاح طلبان و طیف نزدیک به هاشمی رفسنجانی روی کار آمده برخلاف انتظار تنها است.این برای این است که ستاد برنامهریزی، اطلاعرسانی و سیاستگذاری آقای روحانی بد عمل کرده است. یکی از دلایل موفقیت رئیس دولت اصلاحات این بود که ستاد اصلی وی نه نهاد ریاست جمهوری، براساس مشورت در سیاستهای کلان تصمیم میگرفت و براساس آن اقدام میکرد. بسیار قدرتمند، کارشناس و صاحب نظر و بسیار کمککننده بود. من یک مثال بزنم و آن اینکه حادثه 11 سپتامبر پیش آمد همینکه خبر آن پخش شد بلافاصله آن ستاد در ریاست جمهوری تشکیل جلسه داد و آن پیام از سوی رئیس دولت اصلاحات منتشر شد و آن پیام همدردی و محکومیت 11 سپتامبر بود. از نظر من حادثه نیس فرانسه کمتر از حادثه 11 سپتامبر از نظر عاطفی برای جامعه بینالملل نبود؛ اما این فقط با محکومیت سخنگو و وزیر امور خارجه بعد از مدتی کافی شد و آقای روحانی بعدها در سخنرانیها به آن اشاره کردند. شما این اتفاق را با حادثه 11 سپتامبر مشابهسازی کنید که بلافاصله آن پیام صادر شد و جمهوری اسلامی جزو اولین کشورهایی بود که این اتفاق را شکل داد. این مظلومیتی که برای آقای روحانی وجود دارد علتش ستاد تصمیم سازی و همان حوزه برنامهریزی و اطلاعرسانی دولت است که چنین اتفاقی از سوی اطرافیان روحانی در قضیه نیس فرانسه صورت نگرفت که البته این به تفاوت ماهیتی خود انسانها برمیگردد.
*روحانی به دلیل پیشینه کار سیاسی - امنیتی مشورت پذیر نیست رئیس دولت اصلاحات فردی بسیار مشورت پذیر است و هنوز نیز بر این قضیه اعتقاد دارد اما آقای روحانی به دلیل پیشینه کار سیاسی - امنیتی احتمالا نیاز به چنین حلقهای ندیده است.
*رئیس جمهور به اندازه دیگران مشورتپذیر نیستیعنی آقای روحانی توصیهپذیر نیست؟به آن میزان که دیگران هستند و من مشخصاً رئیس دولت اصلاحات را اسم بردم، نیست.
*روحانی به توصیهها توجه نمیکند یعنی همین خصلت آقای روحانی سبب شده که به توصیه اصلاحطلبان در زمینه تغییر کابینه توجه نکند؟ یعنی این ذاتی است؟بالاخره ایشان به این توصیهها توجه نمیکنند اما بنده ذات خوانی انسانی را بلد نیستم.
*رئیس جمهور نتوانسته گروه امینی را برای خود ساماندهی کندبه نظر شما نگرش سیاسی باعث شده است که این کارها را صورت ندهد و یا اینکه هر چقدر مستندات به آقای روحانی نشان دهید و بگویید این تغییرات در کشور صورت گیرد توجه نمیکند چون انتقادپذیر نیست؟انتقادپذیری یک بحث است ممکن است ایشان انتقادات را بپذیرد اما آقای روحانی نشان داد که خیلی نتوانسته گروه امینی را برای خود ساماندهی کند که سر بزنگاه با مشورت آنها تصمیمات سرنوشتساز برای برخی از مسائل اتخاذ کنند.
*موضوع رحماجارهای پیام باطنی داشتآقای دکتر ناصری مشخصاً دولت از رحم اجارهای اصلاح طلبان استفاده میکند یا برعکس شما گفتوگویی داشته و گفته بودید که اگر روحانی بخواهد رئیس جمهور بماند باید نیاز به جریان اصلاحات دارد مگر اینکه تصمیم گرفته باشد رئیس جمهور یک دورهای بماند اگر رحم اجارهای جنین را خوب محافظت کند حتما اصلاح طلبان آن را دوباره اجاره خواهند داد. این سوال از این منظر مجددا مطرح میکنیم که آن زمان واکنشهایی را به دنبال داشت و البته شما به یکی از رسانهها گفته بودید که این مسئله یک پیام درونی دارد.بله این یک پیام باطنی است. شما میخواهید به ظاهر کلمات نگاه کنید و بر روی آن مانور بدهید.
*اگر اصلاح طلبان برای سال 96 روحانی تلاش نکنند وی دچار مشکلات جدی میشودخیر ما میخواهیم حالا که فرصتی دستیافته و در محضر مولف هستیم پیام باطنی آن را هم از زبان خودتان بشنویم.بنده به صراحت خدمت شما عرض میکنم که آقای روحانی بداند که سازمان رای وی در سال 92 اصلاح طلبان بودند و البته به دلیل امضای برجام مقدار بسیاری از نظر افکار عمومی را به خود جلب کرده است؛ اما انتخابات مجلس نیز نشان داد که اگر سازمان اجرایی تشکیلاتی اصلاح طلبان برای آقای روحانی تلاشی نکنند که خواهند کرد آقای روحانی دچار مشکلات جدی برای سال 96 خواهد شد و این همان پیام باطنی است.
آقای دکتر هضم پاسخ شما برای من کمی سخت است بنابراین آیا منظور شما این است که اصلاح طلبان باعث پیروزی آقای روحانی شدند اما از سویی دیگر میگویید که اصلاح طلبان از رحم اجارهای دولت استفاده میکنند...من به شما گفتم که این جمله را رها کنید این جمله یک ایهام، کنایه و استعارهای بود که توسط افراد مختلف به آن پرداختشده است اما پیام باطنی آن همانی بود که خدمت شما عرض کردم.
یعنی نتیجه آن این است که دولت از رحم اجارهای اصلاح طلبان استفاده میکند؟اصلا این نتیجه را نگیریم من شفاف به شما میگویم که اگر سال 96 که چنین اتفاقی نیز نخواهد افتاد اصلاح طلبان به هر دلیلی تصمیم بگیرند برای آقای روحانی تلاش نکنند وی در دور دوازدهم انتخابات ریاست جمهوری رای نخواهد آورد و البته چنین تصمیمی نخواهند کرد.
پس بنابراین معتقدید اگر روزی بخواهد بین روحانی و اصلاح طلبان طلاقی صورت بگیرد ...این طلاق سیاسی سال 1400 صورت میگیرد.
این حق طلاق با چه کسی است اصلاحطلبان یا دولت آقای روحانی؟من تعیینکننده حق نیستم. ممکن است امروز آقای روحانی اعلام کنند که من اصلا نیازی به اصلاحطلبان ندارم و خودم برای خودم تلاش میکنم و رای میآورم. تحلیلگران ما و دولتمردانمان به دلایلی دچار توهم میشوند. بالاخره یک سازمان رای وجود دارد و یک ساختار تشکیلاتی که همچنان که برای انتخابات مجلس کار میکند برای انتخابات ریاست جمهوری نیز کار خواهد کرد. بارها گفتهشده که اگر سال 92 آقای عارف کنار نمیرفت آقای روحانی رئیسجمهور نمیشد.
*من به دولت در زمینه فیشهای حقوقی نمره خوبی نمیدهم/دریافتیهای نجومی مثل پرونده اختلاس 3 هزار میلیاردی برای مردم تبدیل به مسئله شده/دولت در ارتباط با فیشهای نجومی میتوانست بهتر از این عمل کندآقای دکتر اگر اجازه بدهید به فیشهای نجومی بپردازیم. تحلیلتان نسبت به فیشهای نجومی چیست؟ و آیا دولت توانسته در این خصوص کارنامه اغناءکنندهای به جامعه ارائه دهد؟من در این زمینه به دولت نمره خوبی نمیدهم. دولت خیلی بهتر از این میتوانست در ارتباط با فیشهای حقوقی که پدیده ملموسی و قابل فهم برای جامعه و اتفاق بدی نیز بود، عمل کند. اگر چه ساختار آن در دولت گذشته پیریزی شد اما دولت یازدهم در این زمینه خوب حرکت نکرد و نتوانست افکار عمومی را با خود همراه کند؛ بنابراین فیشهای نجومی امروز مثل پرونده سه هزار میلیارد دلار درون لایههای مختلف جامعه آمده است و مردم به آن میپردازند و حتی لطیفه درست میکنند و هزار و یک مسئله دیگر؛ بنابراین مسئله فیشهای نجومی مثل پرونده اختلاس سه هزار میلیارد دلاری برای مردم مسئله شده است. دولت در ارتباط با فیشهای نجومی میتوانست بهتر از این عمل کند.
*فریدون نقش گذشته خود در دولت را ندارددر مورد آقای حسین فریدون (برادر حسن روحانی) موضوعاتی مطرح است نظر شما در این زمینه چیست به نظر شما دولت باید چه تصمیمی در این خصوص اتخاذ کند.واقعیت این است که فقط از یک مسئله آقای فریدون خبر دارم و از آن نیز دفاع میکنم که موضوع قبولی ایشان در دانشگاه است. پذیرفته شدن آقای فریدون در دانشگاه کاملا طبق ضوابط و مقرراتی بوده که در کشور جاری است اما واقعا از بقیه مسائل و فعالیتهای دیگر آقای فریدون به هیچ وجه خبر ندارم اما در یک کلام این را میدانم این فضایی که برای آقای فریدون ایجادشده برای ضربه زدن به آقای روحانی است و بعدازاین فضا آقای فریدون نقش قوی گذشته خود در دولت و در کنار آقای روحانی را ندارد.
به نظر شما اگر آقای فریدون درگیر فساد خاصی نیست و اظهاراتی که در این خصوص مطرح میشود دروغ است بهتر نیست دولت در این زمینه شکایتی صورت دهد و از این حالت انفعالی آقای روحانی را خارج کند.دولت بنا به مصالح عمومی تصمیم دیگری گرفته است یعنی نه میخواهد در این زمینه شکایت کند و نه در این زمینه خیلی به افکار عمومی پاسخ دهد.
یعنی این مسئله برای افکار عمومی اینقدر کمرنگ و بیاهمیت است که دولت نمیخواهد برای مردم شفافسازی کند؟من نمیدانم قضیه چیست و اظهارنظر نیز نمیکنم.
مطالبی را سازمان بازرسی اعلام کرد و شخصیتهای سیاسی مختلف تأکید دارند که آقای فریدون در یکسری از فسادهای مالی دست داشته است و این اتهام کمی نیست. آنها به صراحت اسم آقای فریدون را میبرند و تأکید دارند که آقای روحانی باید حواسش به برادرش باشد. اگر این مسائل تهمت است که باید پاسخ بدهند. آیا شما فکر نمیکنید که دولت باید در این قضیه از حالت انفعالی خارج شود؟نظر شما این است که دولت در مورد مسئله فریدون نظر صریح بدهد و منفعل نباشد؟
*معتقدم که دولت باید در مورد مسئله حسین فریدون نظر صریح بدهد بله فکر میکنم این انتظار حداقلی باشد.
بله من هم با این جمعبندی موافق هستم.
یعنی توصیه شما هم این است که دولت این کار را انجام دهد و اگر آقای فریدون فسادی مرتکب شده است برخورد کند؟بله اما خودم اظهارنظر نمیکنم. من معتقدم که دولت آقای روحانی باید این فضایی که نسبت به آقای فریدون و هر مسئله دیگر به شفافسازی بپردازد و مردم را از خود بداند و این گرفتاری است که بسیاری از مسئولان ما در دورههای مختلف گرفتار آن بودهاند و این تنها مختص به قوه مجریه نیست و در قوههای دیگر نیز همین رویه وجود دارد و مختص به این دولت هم نیست. آن 170 نمایندهای که آقای رحیمی از آن اسم برد هم مسئله مهمی بود و مردم میخواستند بدانند من در مناظره خودم با آقای کوهکن نیز به آن اشاره داشتم و تأکید داشتم که من بنا را بر این میگذارم که از این 170 نفر 169 نفر از آنها اصلاحطلب هستند و یک نفر از آنها اصولگرا است شما اسم آنیک نفر اصولگرا را بگویید، من قول میدهم اسم آن 169 نفر را بگویم اما ایشان طفره رفت. اگر مردم به فرموده امام ولی نعمت این کشور هستند چرا باید این بحث کنار گذاشته شود. فقط بحث بر سر آقای فریدون نیست. گلایه من نیز از خبرگزاری فارس و سایر دوستان خبرگزاری خوب فارس این است که چرا در رسانه شما و رسانههای مشابه مسئله 170 نماینده مجلسی که معاون اول وقت رئیسجمهور به آنان برای تبلیغات کمک کرده بود به اندازه مسئله فریدون دامن زده نمیشود؟ این همانجایی است که بنده معتقدم کار حزبی بهجای منافع ملی بر رسانهها سایه میاندازد.
آقای دکتر شما مستحضر هستید خبرگزاری فارس در بحث آقای رحیمی، آقای کردان، آقای بقایی، جریان انحرافی و بحث آقای مشایی جزو رسانههای پیشتاز بود که به این مسائل پرداخت و شما میدانید که سه روز نیز خبرگزاری فارس در دولت آقای احمدینژاد توقیف شد و در مورد آقای کردان نیز شما به خاطر دارید که از طیف جریان اصولگرا مسئله ایشان را مطرح کردند.شما به معنایی در حاکمیت هستید. اصلاحطلبان که در حاکمیت نبودند و من البته شما را تحسین میکنم.
پس بهخوبی محرز است حرف بنده جنبه سیاسیکاری ندارد؛ هدف این است که باید در جهت منافع مردم برای حل این معضل قدم برداریم.بله با این موافق هستم.
خبرگزاری فارس در آن عرصه که از آن اسم بردید با همان رویکردی که در مورد این آقایان در پیش گرفتند به قضیه آقای فریدون نیز ورود کرد و معتقدیم موضوع اقتصاد باید فارغ از مسائل و دعواهای سیاسی دنبال شود. برای همین معتقدیم که توصیهای باید به آقای رئیسجمهور شود. اگر معتقد است که مسئله حسین فریدون یک دعوای سیاسی و جناحی است صراحتا بگوید که اگر کسی مدارک و اسنادی دارد رو کند و اگر این مسائلی که متوجه برادر ایشان است صحت دارد همان گونه که تأکید دارند با کسی عهد اخوت نبستهایم با این قضیه نیز برخورد میکنند. زمانی که خبرگزاری فارس، مسئله فیشهای حقوقی را مطرح کرد رسانههای اصلاحطلب اسم آن را دروغهای دریافتی گذاشتند اما بعد دیدیم که فیش آقای صفدر حسینی بیرون میآید اما ما شاهد مواضع صریحی از سوی دولت، بزرگان اصلاحات و آقای هاشمی رفسنجانی نیستیم چرا طیف اصلاحطلب این گونه دوگانه برخورد میکند.اولین و شاید صریحترین موضعگیری درباره فیشهای نجومی از سوی رئیس دولت اصلاحات صورت گرفت که رسما اعلام کرد مسئولان نظام در هر مرتبه و رتبهای از مردم عذرخواهی کنند. بله پدیده فیشهای نجومی پدیده بدی بود و من هم با شما همعقیده هستم و حتما دولت باید در مورد فیشهای حقوقی بهتر از این عمل میکرد.
آقای هاشمی چرا سکوت کرده است؟ناصری: نمیدانم از خودش بپرسید.
*اگر مشاور هاشمی بودم به وی میگفتم که درباره فیشهای نجومی موضعگیری کندبالاخره آقای هاشمی که این همه سنگ برجام را به سینه زد و با دولت همراهی کرد الان که روزهای سخت دولت است چرا دست به سکوت زده است؟من اگر مشاور آقای هاشمی بودم به ایشان میگفتم که حتما در این مورد موضعگیری کند.
به موضوع رسانهها و خبرگزاریها پرداختید؛ آقای دکتر به نظرتان چرا رسانههای اصلاحطلب امروز بهنوعی حامی افرادی شدهاند که فساد اقتصادی آنها در دستگاه قضایی ثابت و محکومشده است. امروز آنان با شخصی مثل شهرام جزایری مصاحبه و وی را کارآفرین اقتصادی معرفی میکنند. رسانه های اصلاحطلب بهنوعی از آقای کرباسچی تعریف و تمجید میکنند و وی را دبیر کل حزب کارگزاران میدانند.بهصرف پرونده تشکیل شدن افراد محکوم هستند؟
پرونده تشکیل شد یا آقای کرباسچی محکوم شدند؟شما اصلا آخر پرونده کرباسچی را دیدهاید؟
رد مال، شلاق و زندان داشتند.این حکم را قاضی نمیدهد. این مثل خیلی از احکامی است که برای حوادث سال 88 منتشر کردند و الزاما معلوم نیست که این حکم در چارچوب قانون، شرع و آیین دادرسی بوده باشد.
کرباسچی خوب بود. شهرام جزایری چطور شهرام جزایری خوب بود. آقای مه آفرید چطور؟رسانه های اصلاحطلب در مورد مهآفرید چه مطلبی نوشتند؟
از آقای مهآفرید تعریف و تمجید کردند و با عنوان مرحوم مهآفرید و خیلی ... یکی از کارهای رسانهها از جمله فارس و دوستان اصولگرا و اصلاحطلب باید این با شد که روند بررسیهای قضایی حقوقی و دادرسی درباره پروندههایی که به اموال عمومی و مردم برمیگردد، شفاف و روشن عمل کنند. این اتفاق صورت نگرفته است امروز بهروزترین مسئله موضوع آقای بابک زنجانی است. موضوع آقای بابک زنجانی پدیده ساختار اقتصادی فاسد کشور است و شکی در این نیست. یکی میگوید که بابک زنجانی بیش از رقم اتهامش در خارج از کشور پول دارد یک مقام قضایی هم مصاحبه میکند که وثیقهای که برایش تعیین میکنیم خیلی بیش از آن چیزی است که وی دارد. نکته مهم این است همان گونه که اشاره کردیم و گفتیم مردم باید محرم کشور و حاکمیت باشند در مورد پروندههایی از جنس بابک زنجانی- شهرام جزایری نیز باید صریح به مردم توضیح دهند. شما مطبوعات در زمانی که شهرام جزایری دستگیر شد را مطالعه کنید و نمیدانم چقدر سن شما به آن سالها قد میدهد. در آن زمان شهرام جزایری جز به رئیس دولت اصلاحات به کسی نبود که پول نداده باشد.
فکر میکنم آقای شهرام جزایری مبالغی را برای تبلیغات آقای خاتمی پرداخته بود.ستاد آقای خاتمی چه در سال 76 و چه در سال 80 اصلا چنین پولی را از شهرام جزایری دریافت نکرده است. بنده خودم در ستاد بودم و هیچ مال ناشناختهای و نامشخصی بنا به دستور آقای خاتمی برای ستاد دریافت نمیشد.
یعنی هیچ کمکی نشد؟ممکن بود یکنهاد خودش به دلیل گرایشی که به آقای خاتمی داشت هزینه و کار کند اما این ربطی به ستاد نداشت چون منابع مالی ستاد کاملا مشخص بود و بعد از اینکه آقای خاتمی روز سوم خرداد انتخاب شد یکمشت بدهی بر روی دست آقای خاتمی ماند که بعضا توسط بخش خصوصی تسویه شد. نکته مهم این است که ما باید مردم را مردم حساب کنیم. مردم را واقعا صاحبان این کشور فرض کنیم. اگر مسئول قصه قوه قضاییه، مقننه و یا قوه مجریه و نهادهای زیر نظر رهبری هستند باید اعلام شوند و فرقی نمیکند. در مورد فیشهای حقوقی شاید دولت دیر عمل کرد اما این قصه فقط مختص به قوه مجریه نبود.
شما تصریح کردهاید که سه هزار فیشهای نجومی وجود دارد...من نگفتم سه هزار فیش نجومی وجود دارد بلکه من گفتهام که برخی نهادهای خاص سه هزار فیش نجومی را به دست آوردهاند و میخواهند در زمان خاص خود منتشر کنند و فعلا به دلایلی دست نگه داشتند.
چرا دولت با دریافتکننده این سه هزار فیشهای حقوقی بالا برخوردی صورت نداده است و پیشدستی نمیکند تا طرف مقابل نتواند از آن سوءاستفاده کند؟ اصلا بحث این نیست. مردم بین دولت و بقیه قوا و نهادهای زیر نظر رهبری که فرقی نمیگذارند. حاکمیت یک طرف ماجرا و مردم طرف دیگر قرار دارند؛ بنابراین اصلاح ساختار بعد از افشای حقوقهای نجومی و اصلاح ساختار حقوق و دستمزد یک عزم ملی را میطلبد و همه باید پای کار بیایند اما نیامدند. همین سه هزار فیش نجومی که موجود است روزی یکییکی منتشر میشود و فقط چکش آن بر سر دولت میخورد.
برای اینکه این چکش بر سر دولت نخورد بهتر نیست دولت با این سه هزار فیش نجومی برخورد کند.بالاخره دولت در این زمینه اصلاحاتی را برای ساختار حقوق و دستمزد شکل داده و اعلام نیز کرده است. نکته اول و یا اشتباه اول دولت این بود که نیامد ماهیت کار را برای افکار عمومی کالبدشکافی کند.
*فیشهای نجومی همچون بمب بین مردم و حاکمیت فاصله میاندازدنظرتان در مورد فیش حقوقی آقای صفدر حسنی چیست؟دو نکته در این زمینه وجود دارد. از لحاظ قانونی هیچ اشکالی در این قصه وجود ندارد و بحث فرد نیز وابسته به خود فرد است.
با توجه به شرایط اقتصادی، اجتماعی شما دریافت چنین حقوقی را از سوی آقای حسینی را چگونه تعبیر میکنید آیا کار درستی بود یا خیر. آیا بعدازاین اتفاق توصیهای به آقای حسینی داشتید یا خیر.من بعدازاین اتفاق آقای حسینی را بهشخصه ندیدم و برای مردم نیز تعیین تکلیف نمیکنم اما من اگر بودم چنین کاری را نمیکردم اما فیشهای حقوقی بمبی بود که میتواند بین مردم و حاکمیت فاصله ایجاد کند چون فقط به دولت اختصاص ندارد، مقام معظم رهبری نیز اعلام فرمودند آییننامه جدید صادر شود تا نهادهای زیر نظر رهبری نیز در واقع از این آییننامه تبعیت کنند اما نکته مهم این است این اتفاق باید در قالب یک حرکت جهادی و مثل پرونده هستهای با یک عزم حاکمیتی صورت میگرفت که چنین اتفاقی نیفتاد.
*منفعل بودن روحانی در جریان دریافتیهای نجومی کار خودش را سخت میکندرهبری نیز در پاسخ به نامه آقای جهانگیری نوشتند که شما ساختار و قانونش را مشخص کنید؛ بنابراین حمایت رهبری نیز وجود دارد.منفعل بودن روحانی در این موضوع، کار خودش را سخت میکند. آقای روحانی باید مثل پرونده برجام و حل مساله تحریمها آستین بالا میزد و این ساختار شکلگرفته را با یک عزم عمومی درون دولت و بیرون دولت حل میکرد و سرچشمه این را هم صادقانه به مردم اعلام میکرد، بدون اینکه بخواهد توجیهی برای رفتارهایی که برخی از مدیران ارشد در ارتباط با این حقوقها انجام دادهاند، بیاورد.
آقای دکتر به نظر شما دولت چقدر توانسته در زمینه اقتصاد مقاومتی موفق عمل کند؟من به عنوان یک معلم دانشگاه چند بار از سوی این دانشجویان مورد پرسش قرار گرفتم اما نتوانستم از لحاظ علمی به آنان توضیحاتی بدهم. آیا منظور از اقتصاد مقاومتی اقتصاد درونزا است و یا اقتصاد بدون توجه به خارج و سرمایهگذاری خارجی است.
مقام معظم رهبری در سیاستهای 24 بندی خود درباره اقتصاد مقاومتی مسئله را توضیح و تشریح کردند.بله بنده عرض میکنم این تفصیل قصه است اما این یک ترم حقوقی و یک ترم مالی معنایی دارد و بنده به عنوان معلم میخواهم به دانشجویان خود توضیح بدهم و چندبار دانشجویان این را از من پرسیدهاند و من واقعا نتوانستهام توضیح بدهم. سیاستهای 24 بندی اقتصاد مقاومتی تفصیل ماجرا برای دولت است که قوه مجریه باید چه اقداماتی را صورت دهد. صدا و سیما و رسانههای خبری باید به اقتصاد مقاومتی بیشتر میپرداختند و اقتصاد مقاومتی را تبیین و تعریف میکردند که این ترم به چه معنا است. خود واژه اقتصاد مقاومتی باید در قاموس و فرهنگ ما جا میافتاد که این کار صورت نگرفت.
به نظر شما یک مدیر دولتی از چه طریق میتواند ثروت میلیاردی داشته باشد و دارای شرکتهای تجاری میشود.کدام مدیر دولتی؟
به عنوان مثال آقای نعمتزاده ...خود آقای نعمتزاده گفته اینها هیچ ارتباطی نه با وزارت من دارد و نه مدیریت من.
عرض بنده هم همین بود که چطور توانسته به این ثروت برسد، به نظر شما رانت و یا ارتباط خاصی در میان بود...همه اینها میتواند باشد وقتی ما میگوییم بزرگترین مشکلات مردم 80 میلیونی جامعه اصلاح ساختار و یا محصور و انحصاری بودن اطلاعات کشور است. یکی از اقدامات بسیار خوبی که دولت اصلاحات بنا داشت انجام دهد و دولت بعد آن را هوا کرد ایجاد یک سایت فراگیر برای تمام مزایدهها و مناقصههای دولت بود. به همان اندازه که قرارگاههای دولتی و دستگاههای مختلف دستشان باز است پیمانکار بخش خصوصی نیز دستش باز باشد؛ اما متاسفانه این اتفاق بعد از سیوچند سال در کشور نهادینه نشده و این مشکل اصلی که ربطی به این دولت هم ندارد. نکته مهم این است که باید اصلاح ساختار صورت گیرد و تا این اتفاق نیفتد ما این وضعیت را شاهد خواهیم بود و ربطی هم به آقای X و Y ندارد.
*فراکسیون امید در زمینه دریافتیهای نجومی کار جدی صورت نداده است
عملکرد فراکسیون امید را در مورد مقابله با بحث فیشهای نجومی چطور ارزیابی میکنید؟ دولت در این قضیه نمره مثبتی نگرفت فکر میکنید امید کار جدی صورت داد؟خیر، فراکسیون امید هم در این زمینه کار جدی صورت نداده است و فعلاً دنبال سازماندهی و شکلدهی اولیه خود است و بنده نیز بر این باورم اساساً هر فراکسیونی که در مجلس شکل میگیرد در راستای وظایف محوله خود فعالیت میکند. فراکسیون امید باید در مسئله فیشهای نجومی طرحی را بررسی و در صحن علنی مجلس به رای نمایندگان بگذارد. این کار اصلی فراکسیون امید خواهد بود وگرنه که بیانیه را هزار نهاد، جمعیت و رسانه صادر میکنند.
*نامزد اصلاحطلبان برای 96 تا این لحظه روحانی است/ هنوز نمیدانیم رقیب چه برنامهای برای انتخابات داردمهمترین آلترناتیوی که آقای روحانی باید در سال 96 به آن توجه داشته باشد چیست؟
چندی پیش مصاحبهای را از آقای عباس عبدی خواندم و آن اینکه بزرگترین رقیب آقای روحانی در سال 96 خودش است.
اگر آقای روحانی واقعا نتواند سازمان رأی و محبوبیت نسبی را حفظ کند من تردیدی ندارم سال 96 بالاخره با مشکل روبرو خواهد شد چراکه در سال 92 نیز تقریباً نزدیک 51 درصد رای آوردند ما در شرایط فعلی نمیدانیم رقیب چه برنامهای دارد و قطعاً هنوز نیز برنامهاش را رو نخواهد کرد چون زمان آن فرانرسیده است اما اصلاح طلبان در این نقطه فعلی نامزد اصلی شان برای سال 96 آقای روحانی است.
به نظر شما مردم هنوز هم به آقای روحانی اقبال دارند و همچنان شعار روحانی «مچکریم» را سر میدهند؟اگر بخواهیم عینی صحبت کنیم باید یک نظرسنجی فراگیر به صورت ملی انجام داد و الان نیز اطلاع نداریم اشخاصی چون من نیز با مخاطبان و محدودههای خاصی سروکار داریم اما جامعه ما از لحاظ سطح فرهنگی،سیاسی و اقتصادی متکثر است.
بالاخره جامعه رای آقای روحانی در سال 92 مشخص بود. به نظر شما این جامعه رای هنوز به شعار روحانی «مچکریم» معتقد است یا اینکه معتقدند که روحانی کلید را گمکرده است؟درهرصورت آقای روحانی اقداماتی چون برجام، در کارنامه دارد و همین باعث افزایش مقبولیت وی شده است. البته ایشان در حوزه معیشتی و اقتصادی نیز اقدامی انجام نداده که حتماً این دلیل مقبولیت وی در بین مردم را کاهش داده است.
به عنوان مثال و به فرض من یک جوانی که میخواهم ازدواج کنم در خلوت خود که مینشینم میبینم برجام هیچ کاری برای من انجام نداده است آقای روحانی سه سال است که گفته برجام و برجام اما این برجام نافرجام چیزی برای من نداشته است. نتوانستهام با برجام ازدواج کنم و نه شغلی در اختیار بگیرم. به نظر شما با این همه تعابیر من باز مینشینم در خیابان پوستر آقای روحانی را در دست میگیرم و میگویم از شما متشکرم یا صحبتی دیگر دارم.اینکه مسائل معیشتی و مالی زندگی روزمره مردم در تصمیمگیری مردم مؤثر باشد شکی در آن نیست. برجام قبل از مجلس اخیر یعنی 94 امضا شد و خیلی هم در دوره دو سال و اندی یعنی نزدیک به انتخابات 7 اسفند اتفاقی از لحاظ اقتصادی برای جامعه نیفتاد؛ اما جامعه بالاخره سر بزنگاه تصمیمی گرفت و آن اینکه این مجلس نهم با این مختصات در پارلمان نباشد و مجلس دیگری بر روی کار بیاید تا هماهنگ با دولت منافع ملی را دنبال کند. در سال 96 نیز به نظر من این اتفاق رخ خواهد داد بنابراین اظهارنظر در این باره زود است.
طبق نظرسنجی ایران پل 23 درصد از محدودیت آقای روحانی در بین مردم ایران کاهش پیدا کرده است و 73 درصد از ایرانیان معتقد هستند که پس از برجام وضعیت اقتصادی و زندگی شان بهتر نشده است. نظر شما درباره این نظرسنجی چیست؟ این نظرسنجی منشأ خارجی دارد و در آمریکا نیز قرار دارد و از طریق شبکههای مجازی صورت میگیرد بنابراین خیلی نمیتوان برای آن مبنای علمی قائل شد. نظرسنجی دارای یک چارچوب خاص خود است و در ایران و در پیمایش ملی اخیر یکی از بارزترین و اولین علائم در جامعه ایرانی پنهانکاری بود؛ بنابراین این مسئله بیانگر خیلی چیزها است. شما به این نظرسنجیها دل نبندید ما هم دل نمیبندیم.
آیا خود اصلاحطلبان بنا ندارند برای انتخابات سال 96 نظرسنجی صورت دهند؟خیر، تاکنون نظرسنجی صورت ندادیم نظرسنجی هم پول میخواهد و ما این پول را نداریم.
اما برای انتخابات سال 92 نظرسنجی صورت گرفت؟ بله نظرسنجی صورت دادیم که نتیجه آن ائتلاف بین آقای روحانی و عارف شد.
*سخنرانی فاطمه حسینی در مجلس قصه را برای پدر بدتر کرد به نظر شما اقدام خانم حسینی در مجلس برای دفاع از خاندان خود درست بود یا خیر؟ برخی از اصلاحطلبان معتقدند در راستای توسعه سیاسی باید این شخص از مجلس اخراج میشد و سخنرانی وی یک نمکنشناسی آشکار به طیف اصلاحات است.سخنرانی خانم حسینی در مجلس سخنرانی بسیار بدی بود اما من اصلاً در مورد این مسئله اظهار نظر نمیکنم چون در صلاحیت من نیست.
توسعه سیاسی...چنین حرفهایی از خانم حسینی؛ زنی جوان و با ماهیت احساساتی که در بانوان وجود دارد دور از انتظار نبود؛ اما این سخنرانی از زبان یک عضو پارلمان چیز خوبی نبود و قصه را برای پدر بدتر کرد.
*جامعه از متن سخنرانی خانم حسینی عبور کرده استفراکسیون امید و جبهه اصلاحات لیست امید را معرفی کرد و پسازاینکه نام خانم حسینی را در لیست قرار گذاشتند در تبلیغات آوردند که خانم حسینی نخبه اقتصادی است و کسی است که میتواند سخنگوی زنان جامعه جوانان باشد آیا جریان اصلاحات نباید به دلیل این انتخابش موضعگیری خاصی صورت دهد؟ما که بیرون از مجلس هستیم اصلاً راجع به این مسئله اینگونه فکر نمیکنیم اگر قرار است در مورد خانم حسینی تصمیمی گرفته شود این فراکسیون امید در مجلس است که باید تصمیم بگیرد اما به نظر من جامعه از متن سخنرانی خانم حسینی عبور کرده است و این سخنرانی برایش مسئلهای ایجاد نکرده است.
اقای دکتر قبل از اینکه خانم حسینی آن نطق معروف را در مجلس و در دفاع از خاندان خود ایراد کرد خانم مافی نیز قبلا استفاده شخصی از تریبون مجلس را داشته است. بنابراین مشخص نیست فردا چه کسی باز از تریبون مجلس برای اهداف شخصی خود استفاده کند. جریان اصلاحات که لیست امید را بست نباید در مورد این مسائل به اعضای لیست خود که حالا نماینده مجلس شده است تذکری بدهد؟اصلاحات تجربه خود را نشان داده است.
اما به قول خودتان ملاک حال فعلی افراد است.بله ملاک حال فعلی افراد است. من شوخی نیز با شما داشته باشم و آن اینکه شماها که با دستگاههای امنیتی ارتباط دارید بیایید و حال فعلی ما را حالا بسنجید. دوستان شما در سال 88 در زندان حال فعلی ما را سنجیدند. بازجو به من گفت تنها شانسی که آوردی این است که نقطه ضعف اقتصادی ندارید. اصلاحطلبان چه زمانی که در دولت و چه زمانی که خارج از دولت بودند همه چیز را نشان دادند.
آقای ناصری یعنی وجود چنین افرادی همچون آقای صفدر حسینی باعث نمیشود به چهره اصلاحطلبان خدشه وارد شود؟ به نظر من مردم ما هوشمندتر از این هستند که با حضور یک خانم و آقا نگاهشان به اصلاحات تغییر کند؛ من چنین باوری ندارم.
برای دوازدهمین دور انتخابات ریاست جمهوری آیا بنا دارید در قالب شورای سیاستگذاری اصلاح طلبان فعالیت کنید یا قالب دیگری را تعریف خواهید کرد؟هنوز تصمیمگیری نشده است.
برای پنجمین دوره انتخابات شورای شهر چطور؟ برای شورای شهر فعلا گروهی به ریاست آقای نجفی تعیینشده است و قرار است برنامه اجرایی و برنامهریزی را تدوین کند و به شورای مشورتی اصلاح طلبان بفرستد.
*تاجزاده هیچارتباطی با جمعهای انتخاباتی ندارداز آقای تاجزاده برای انتخابات ریاست جمهوری آتی یاد میشود.آقای تاجزاده که دارد روزهای بعد از زندانش را میگذراند و هیچ ارتباطی با این محافل و جمعها ندارد.
قرار است در این کمیته که به ریاست آقای نجفی تشکیل شد دقیقا چهکارهایی صورت گیرد؟قرار است چارچوبهای کلی برنامه را مورد بررسی قرار دهند.
شورای هماهنگی هم به این قضیه ورود پیدا کرده است؟بله طبیعتا شورای هماهنگی متشکل از احزاب اصلاحطلب است.
احزاب از اینکه اصلاح طلبان آنان را کنار گذاشتهاند ناراحت هستند؟دقیقا سهچهارم دبیران کل احزاب عضو شورای هماهنگی جبهه اصلاحات در شورای مشورتی اصلاح طلبان نیز عضو هستند که البته بعضی از آنها از زمانی که به مجلس راهیافتهاند دیگر به جلسات نمیآیند.
آیا فکر نمیکنید ترکیبی که قرار است لیست شورای شهر تهران را طراحی کند سبب شود که شورای شهر پنجم نیز به وضعیت شورای شهر اول دچار شود؟خیر اتفاقا در این جلسات شورا امثال آقای حقانی برای برنامهریزی شرکت دارند که ایشان اصلا سیاسی نیستند و مدیر برنامهریزی شهر هستند اتفاقا تجربه انتخابات شهر گذشته شورای شهر برای برنامهریزی انتخابات این شورا راهگشا خواهد بود.
*حضور امیری در مجلس به دولت کمک بیشتری میکنددر مورد تغییر آقای انصاری از معاونت پارلمانی رئیس جمهور به معاونت حقوقی برخی از اصلاح طلبان میگویند که این تغییر به دلیل انتقاد ایشان به سخنگوی دولت بوده است و برخی نیز معتقدند در راستای توصیه سیاسی اصلاح طلبان به آقای روحانی در مورد برخی تغییرات آقای روحانی انصاری را از یک معاونت قوی به یک معاونت ضعیف تقلیل دادند.من نمیدانم که چه انگیزهای پشت این قضیه است اما حضور آقای امیری که خیلی به آقای لاریجانی نزدیک است و بسیار فرد محترمی است حتما به دولت بیشتر کمک خواهد کرد.
آقای ناصری از اینکه با صبر و حوصله به سؤالات ما پاسخ دادید متشکریم.ناصری: من هم از شما ممنونم که تشریف آوردید و وقت گذاشتید. موفق باشید.
منبع: خبرگزاری فارس
انتهای پیام/