ارتش سوریه توانسته است بخش زیادی از مناطق اشغالشده توسط تروریستها را بازپس گیرد و این روند همچنان ادامه دارد. این وضعیت، از دست بالای ارتش نسبت به معارضین حکایت میکند. این مسئله میتواند آینده جنگ در سوریه را نشان داده و تأثیر به سزایی در تعیین راهبرد غرب به رهبری آمریکا و اسرائیل خواهد داشت. در این رابطه، هر روز اخبار فراوانی به گوش میرسد که به عنوان مثال میتوان به پیشرفتهای اخیر در شهرهای داریا، جویه، تپههای امالقرع، سریاتیل و پروژههای آپارتمانی 1070 اشاره نمود.
در حالی که بزرگترین آرزوی اسرائیل از بحران جاری در سوریه، سقوط رژیم بشار اسد و جانشین شدن آن با دولتی سکولار است که روابط خود را با حزبالله لبنان قطع و نهایتاً با صهیونستها روابط دیپلماتیک برقرار کند، بزرگترین چالش این کشور این است که در مناقشات کنونی در سوریه به دلایل متعددی نمیتواند به صورت مستقیم نقشآفرین باشد.
نخست آنکه؛ اسرائيل برای دولت سوریه و حامیان آن و همچنین برخی از گروههای مخالف بشار اسد دشمن محسوب میشود. دلیل این مسأله نیز تسخیر تپههای جولان در سال ۱۹۶۷ میلادی است که تا امروز ادامه دارد. اشغال سرزمین سوریه، یک مقوله ناسیونالیستی فراحزبی و فرادینی برای تمام مردم سوریه است. از همین رو هر گروه سوری که به اسرائیل نزدیکی نشان دهد، به اعتبار و حیثیت خود در بین مردم سوریه لطمه خواهد زد.
دلیل دوم فقدان روابط اسرائیل با برخی از همسایگان سوریه مثل عراق و لبنان و داشتن روابط سرد با همسایگان دیگر سوریه مثل اردن و قطر است. هیچ کدام از این کشورها به اسرائیل اجازه دخالت در سوریه چه از نظر سیاسی یا نظامی یا از طریق مرزها یا دستگاه دیپلماسی خود نمیدهند و حاضر به همپیمانی با اسرائیل در این مسأله هم نیستند.
در این شرایط، در حال حاضر اسرائیل به جز نقشی مشورتی برای اتحادیه اروپا و دولت آمریکا در مورد مسائل کنونی سوریه، نقش عمدهای راجع به مسائل این کشور ندارد.
با این حال، ادامه بقای وضع کنونی در سوریه مزایایی برای اسرائیل دارد که اصلیترین آن را می توان درگیر شدن جبهه مقاومت در مقابل تحرکات رژیم صهیونیستی در منطقه ارزیابی کرد. همچنان که فاصله گرفتن جبهه حماس از محور مقاومت در مقطعی از بحران سوریه نیز به نفع اسرائیل بوده است. علاوه بر این؛ اختلافات بر سر سوریه منجر به تیره شدن روابط بین سوریه و متحدان آن از جمله جمهوری اسلامی ایران با سایر قدرتهای منطقهای مثل ترکیه و عربستان شده است و در این میان بهرغم اینکه روابط اسرائیل و ترکیه روزهای سختی را میگذراند ولی افزایش تنش بین تهران و آنکارا به نفع اسرائیل بوده است.
بر این اساس میتوان گفت تا زمانی که روند بحران جاری در سوریه استمرار داشته باشد، منافع اسرائیل تأمین خواهد شد و تنها زمانی که این کشور از خاک سوریه مورد حمله قرار گیرد، مستقیماً وارد عمل خواهد شد. این وضعیت نیز تنها با اجرای دو سناریوی مختلف احتمال تحقق دارد؛
اولین سناریو این است که رژیم اسد احساس کند سقوطش نزدیک است و برای توجیه حمله گسترده به نیروهای اپوزیسیون به این کار احتیاج داشته باشد. حمله کردن به اسرائیل و به وجود آوردن وضعیت جنگی با کشور خارجی، دولت اسد را قادر خواهد ساخت با استفاده از وضعیت جنگی، حملههای گسترده نظامی علیه نیروهای اپوزیسیون انجام دهد.
سناریو دوم سقوط رژیم اسد و ایجاد جنگ داخلی در سوریه است که قابلیت کشیده شدن به ورای مرزهای این کشور توسط گروههای مخالف یا موافق بشار اسد را دارد. تحت این شرایط، اسرائیل تنها از طریق واکنش نظامی است که میتواند منافع خود در سوریه را دنبال کند، هرچند که این کشور برای هر گونه حمله نظامی به خاک سوریه میبایست نظر سایر قدرتهای منطقهای همچون ترکیه را نیز جلب نماید.
با وجود همه این مراتب، به نظر نمیرسد که دخالت نظامی مستقیم در سوریه چندان مدنظر اسرائیل باشد و آنها سعی خواهند کرد تا برای فرار از هر گونه رویایی مستقیم با حامیان نظام بشار اسد در محور مقاومت، منافع خود در این کشور را از طریق برخی از گروههای مخالف مثل جبههالنصره و داعش تأمین نمایند.
همچنان که حضور دستههایی از نیروهای داعش در مناطق جنوبی سوریه که همزمان با انجام عملیات هوایی اسرائیل علیه دو سایت پدافند هوایی سوریه در حومه دمشق صورت گرفت را میتوان در همین راستا ارزیابی کرد. از همین رهگذر بود که شاهد فعل و انفعالات مهمی در استانهای سویدا، درعا و به خصوص قنیطره در جنوب سوریه با محوریت عملیاتی داعش و پشتیبانی اطلاعاتی ارتش اسرائیل بودیم که به شهادت جهاد مغنیه و سردار محمدعلی اللهدادی انجامید.
گزارش از حمیدرضا قربانی
انتهای پیام/
مرغهای آسمان به حالشا زارزار گریه پشت گریه