پرستویی نوشت:
"خیلی چیزها را یادمان دادند و خیلی چیزها را هم یاد گرفتیم.یادمان دادند کار برای پول است و پول برای آسودگی ست.یادمان دادند حق را باید گرفت.گفتند مرد باش و بردگی نکن که دورانش سر آمده.
گفتند جوابِ "های"، "هوی" است... اما یادمان ندادند و یاد هم نگرفتیم که انسانیت برای انسانیت.مهر برای مهر.بخشش برای بخشیده شدن.نگفتند حق را، هم میدهند و هم میگیرند.و اصلاً کسی نبود که بگوید قانون طبیعت یعنی چه!نه در مدرسه کتابی به نامش داشتیم و نه در جامعه کسی الگویمان بود.
کسی نگفت که کعبه قلب آن آدمهاییست که میشکند و ریختن بنایش، میشود خاموشیِ یک ستاره از آسمان... شکستنها را خوب یادگرفتیم و نوبت به ترمیم که رسید، روشنفکر شدیم...
گفتیم به ما ربطی ندارد...!گفتیم هر کسی دردی دارد و خواستیم مسئول دردهای خودمان باشیم...!!! کسی نگفت که درد برای درد.
و آن اندک کسانی هم که سعی در خوب بودن دارند، نه برای اصالت روح و نه بخاطر نیک بودن است که از سرِ ترسِ کارهای طبیعت و برگشت به خودشان کمی از دیگران محتاطترند."
انتهای پیام/