آمريکا پس از تبديل شدن به يکی از قدرت‌های بزرگ جهان در دهه 1900، در ده‌ها جنگ شرکت و با قوای نظامی خود در امور داخلی ساير کشورها دخالت کرد.

به گزارش خبرنگار دفاعی امنیتی گروه سیاسی باشگاه خبرنگاران جوان؛ ايالات متحده آمريکا با 13 ايالت کوچک اما آسيب‌پذير درکنار ساحل شرقی آمريکای شمالی پا به عرصه وجود گذاشت. پس از گذشت يک قرن، اين 13 ايالت در سراسر قاره گسترش يافتند و دولتمردان آنها مردم بومی را به انقياد خود در آورده يا از بين بردند؛ ضمن اينکه، ايالت‌های تگزاس، نيومکزيکو، آريزونا و کاليفرنيا را به زور از خاک مکزيک جدا کردند.

باهدف استيلا بر مستعمرات در خارج از مرزها، جنگ داخلی خانمان‌سوزی درگرفت که تا زمان دو جنگ جهانی ادامه يافت. اما آمريکا پس از تبديل شدن به يکی از قدرت‌های بزرگ جهان در دهه 1900، در ده‌ها جنگ ديگر نيز شرکت کرد و با قوای نظامی خود در امور داخلی ساير کشورها دخالت نمود.

آمریکا و عادت دیرینه‌ای به نام جنگ‌افروزی

پرسش واقعی اين است که چرا واشنگتن همچنان به اين جنگ‌افروزی‌ها ادامه می‌دهد؟ چرا با وجود تغيير روسای جمهور؛ دولت آمريکا همچنان رويکردهای مشابهی را اتخاذ می‌کند؟ رئيس‌جمهور منتخبی که در سال 2008 به نظر می‌رسيد از جنگ نفرت دارد، چگونه قادر است بدون کوچکترين عکس‌العملی آتش جنگ ديگری را نظاره‌گر باشد که در سال 2009 شعله‌ور شد و با قلم خود دستور حمله نظامی به کشور ديگری را در سال 2011 امضا کند؟

چگونه دو حزب سياسی که به تعصبات کورکورانه شهرت دارند، می‌توانند برای خرج کردن هر يک سکه در دولت به مجادله با يکديگر بپردازند، اما زمانی که رئيس‌جمهور در آخرين ماجراجويی خود با فشار يک دکمه روزانه 100 ميليون دلار هزينه بر دوش اين کشور می‌گذارد، دوستانه در کنار يکديگر می‌نشينند و صرفاً وقايع جاری را تماشا می‌کنند؟ در اين کشور چه اتفاقی در حال رخ دادن است؟

آمریکا و عادت دیرینه‌ای به نام جنگ‌افروزی

پنج دليل اصلی برای توضيح اين حقيقت که چرا ايالات متحده آمريکا همچنان به جنگ‌های خود ادامه می‌دهد.

1. ما می‌توانيم

بارزترين دليل اينکه آمريکا همچنان به جنگ‌افروزی‌های خود ادامه می‌دهد، در اين حقيقت نهفته است که اين کشور از ارتش بسيار قدرتمندی برخوردار است. زمانی که شما صدها فروند هواپيمای جنگنده، بمب هوشمند و موشک کروز در اختيار داريد، پس در نگاه شما اقصی نقاط اين جهان به مثابه يک سيبل هدف خواهد بود. بنابراين وقتی در آن سوی جهان مشکلی پيش می‌آيد، مقاومت در برابر اين وسوسه که "نبايد دست به سينه نشست! "، کار بسيار دشواری است.

آمریکا و عادت دیرینه‌ای به نام جنگ‌افروزی

2. ايالات متحده آمريکا هيچ دشمن جدی ندارد

دومين دليل که به واشنگتن اجازه می‌دهد تا آتش اين جنگ‌های غيرضروری را برافروزد، در اين باور است که با پايان يافتن جنگ جهانی دوم، آمريکا را در جايگاه کاملاً امنی قرار داد. در نيم کره غربی هيچ قدرت بزرگی وجود ندارد. در هيچ نقطه از اين کره خاکی رقيبی برای واشنگتن نيست. در طول اين سال‌ها هيچ کشوری نبود که خود را برای حمله به آمريکا آماده سازد و نداند که اين حرکت به معنای نابودی مطلق است. هرچند که آمريکا با مسئله آزاردهنده تروريسم دست و پنجه نرم می‌کند و بیشتر به تقویت آن می‌پردازد و نه ازبین بردن آن؛ اما بسياری از تحليل‌گران معتقدند که در خصوص اين مشکل هم مبالغه شده است که البته بايد اذعان کرد که بخشی از اين مشکلات به دليل تمايل خود آنها به دخالت در امور داخلی ساير کشورها برمی‌گردد و بهتر است که برای مديريت آنها به روش‌های ديگری متوسل شوند. اگر دولتمردان آمريکا واقعاً نگران دفاع از اين سرزمين خود در برابر دشمن قدرتمندی بودند، نيازي نبود تا زمان و پول خود را صرف پروژه‌هایی مثل جنگ‌های مذهبی در جهان و به خصوص غرب آسیا کنند. 

آمریکا و عادت دیرینه‌ای به نام جنگ‌افروزی

3. نيروهای کاملاً داوطلب

سومين عامل پشت پرده اعتياد دولتمردان آمريکا به ماجراجويی‌های نظامی، در اختيار داشتن نيروهای کاملاً داوطلب است. از آنجائی که در ايالات متحده آمريکا حضور در واحدهای نظامی و خدمت در ارتش کاملاً داوطلبانه است، پس مخالفت عمومي نسبت به گزينه جنگ به راحتی ناديده گرفته می‌شود. اگر به اجبار از جوانان آمريکايی برای شرکت در جنگ ثبت‌نام می‌کردند، آيا بازهم بوش يا اوباما می‌توانستند به جنگ افغانستان و عراق ادامه دهند؟‌ 

نيروی کاملاً‌ دواطلب يکی از ويژگی‌های امنيت ملی معاصر آمريکاست که تعدد انتخاب گزينه استفاده از زور را از لحاظ سياسی عملی می‌سازد‌.

آمریکا و عادت دیرینه‌ای به نام جنگ‌افروزی

4. رويکرد احمقانه در دستگاه ديپلماسی

چهارمين دليل برای ادامه دخالت نظامی در سراسر جهان در پس اين حقيقت پنهان است که دستگاه سياست خارجي آمريکا از موافقان سرسخت اين ديدگاه است: "بايد کاری کرد ". تفکر حاکم در حوزه سياست خارجی واشنگتن از کانال نئومحافظه‌کاران که به صراحت اعلام می‌کنند "آزادی " بايد صادر شود و هيچگاه در جنگی که دوست ندارند، شرکت نخواهند کرد يا از طريق "مداخله‌گران ليبرال " تعريف می‌شود که درخصوص استفاده از گزينه نظامی برای حل مشکلات به همان اندازه گروه اول علاقمند هستند. مداخله‌گران ليبرال برخي اوقات اعتراف می‌کنند که ايالات متحده آمريکا نمی‌تواند هر مشکلی را حل نمايد (حداقل نه در زمان معاصر)، پس جهانيان کشور آمريکا را به چشم يک الگو نگاه می‌کنند و می‌خواهند تا حد امکان مشکلات جهان را مرتفع سازند.

آمریکا و عادت دیرینه‌ای به نام جنگ‌افروزی

5. تمام اختيارات در دستان کنگره

صدور مجوز اعلان جنگ در دستان کنگره است نه رئيس‌جمهور؛ اما اين قدرت پس از جنگ جهانی دوم بارها از دستان نمايندگان کنگره به زور خارج شده است. اگرچه قانون اساسی آمریکا نمی‌تواند بيش از اين شفاف‌سازی نمايد اما روسای جمهور دوران معاصر در مورد فرمان حمله به کشورهای ديگر هيچ محدوديتی براي خود قائل نيستند و يا حتی در خصوص آنچه که ممکن است در خفا انجام دهند، هيچ اطلاعاتی در اختيار نمايندگان کنگره نمی‌گذارند. بنابراين در عمل، سيستم پر زرق‌وبرق "کنترل و موازنه" که ظاهراً در قانون اساسی این کشور بدان اشاره شده ديگر کارآيی لازم را ندارد و اين بدان معناست که حق استفاده از قدرت نظامی آمريکا فقط به رئيس‌جمهور و تنی چند از مشاوران جاه طلب او واگذار شده است. نمی‌توان ادعا کرد که افکار عمومی در محاسبات آنها جايی ندارد؛ اما از طرفی هم نمی‌توان آن را به عنوان محدوديتی دست‌وپاگير برای رئيس‌جمهور دانست.

آمریکا و عادت دیرینه‌ای به نام جنگ‌افروزی

دسته گل‌هایی که آمریکایی‌ها در طول تاریخ خود در جای جای جهان کاشتند

1901 —   ورود مستقیم نیروهای آمریکایی به کلمبیا
1902 —  حمله به پاناما
1904 —  ورود نیروهای آمریکایی به کره و مغرب
1905 —  ورود نیروهای آمریکایی به هندوراس علیه انقلاب این کشور
1905 —  حمله به مکزیک (در کمک به دیکتاتور وقت بورویریو دماز برای سرکوب قیام مردمی این کشور)
1907 —  حمله به نیکاراگوئه
1907 —  ورود نیروهای آمریکایی به دومینیکن برای سرکوب انقلاب این جمهوری
1907 —  نیروهای آمریکایی در جنگ میان هندوراس و نیکارگوئه مشارکت کردند
1908 —  نیروهای آمریکایی در خلال انتخابات پاناما در این کشور مداخله کردند
1910 —  آمریکا نظامیان خود را برای سرکوب کودتا علیه حکومت نیکاراگوئه به این کشور گسیل داشت

آمریکا و عادت دیرینه‌ای به نام جنگ‌افروزی

1911 —  ورود نظامیان آمریکایی به هندوراس برای حمایت از کودتا به رهبری مانوئل بونیلا بر ضد رئیس جمهور منتخب میگل داویا
1911 —  سرکوب قیام ضد آمریکایی در فیلیپین
1911 —  مداخله در چین
1912 —  حمله و اشغال کوبا
1912 —  حمله به پاناما
1912 —  حمله به هندوراس
1912 — 1933 —  اشغال نیکاراگوئه . از این زمان نیکاراگوا به مستعمره‌ای برای احتکار شرکت‌های آمریکایی تبدیل شد. در سال 1914 عهدنامه‌ای در واشنگتن به امضا رسید که براساس آن ایالات متحده آمریکا اجازه می‌یافت کانالی را میان دو اقیانوس از طریق خاک نیکاراگوا احداث کند و براساس همین عهدنامه چامرور به عنوان رئیس جمهور نیکارگوئه نیز تعیین می‌شد. علاوه براین عهدنامه، موافقت‌نامه‌های دیگری هم به امضا رسید که هرچه بیشتر دولت و ملت نیکاگوا را به سوی بردگی بیشتر برای آمریکا هدایت می‌کرد.
1914 — 1934 — هائیتی. نیروهای آمریکایی پس از وقوع چندین انقلاب در هائیتی وارد این کشور کرد و به مدت 19 سال هائیتی تحت اشغال آمریکا در آمد
1916 — 1924-  اشغال جمهوری دومینکن به مدت 8 سال
1917 — 1933 —  اشغال کوبا
1917 — 1918 —  مشارکت در جنگ جهانی اول
1918 — 1922 —  مداخله در روسیه

آمریکا و عادت دیرینه‌ای به نام جنگ‌افروزی

1918 — 1920 —  ورود نظامیان آمریکایی به پاناما
1919 —  ورود نظامیان آمریکایی به کاستاریکا
 1919 —  حمله به هندوراس
1920 —  حمله به گواتمالا
1921 —  حمایت آمریکا از گروه‌های مسلحی که برای براندازی کارلوس گیریرو تلاش می‌کردند
1922 —  مداخله در ترکیه
1922 — 1927 —  ورود نظامیان آمریکایی به چین
1924 — 1925 —  حمله به هندوراس
1925 —  حمله به پاناما
1926 —  حمله به نیکاراگوا
1927 — 1934 —  آمریکا چین را به اشغال در آورد
1932 —  حمله به السالوادور
1937 —  حمله به نیکاراگوا
1945 — بمباران هیروشیما و ناکازاکی ژاپن. حدود 220٬000 نفر در اثر این دو بمباران اتمی جان باختند که بیشتر آنان را شهروندان غیرنظامی تشکیل می‌دادند.بیش از 100٬000 نفر بلافاصله هنگام بمباران کشته شدند و بقیه تا پایان سال 1945 بر اثر اثرات مخرب تشعشعات رادیواکتیو جان خود را از دست دادند.
1947 — 1949 —  حمله به یونان

آمریکا و عادت دیرینه‌ای به نام جنگ‌افروزی

1948 — 1953 —  حمله به فیلیپین
1950 —  حمله به پورتریکو
1950 — 1953 —  حمله به کره
1953 — حمایت از کودتای 28 مرداد علیه دولت منتخب ایران
1958 —  لبنان
1958 —  جنگ با پاناما
1959 —  نظامیان آمریکایی وارد لائوس شدند
1959 —  حمله به هائیتی
1960 —  عملیات نظامی آمریکا در اکوادور
1960 —  حمله به پاناما
1965 — 1973 —  تجاوز خونین به ویتنام
1966 —  حمله به گواتمالا
1966 —  حمایت نظامی از اندونزی علیه فیلیپین
1971 — 1973 —  بمباران لائوس
1972 —  حمله به نیکاراگوا

آمریکا و خط مشی دیرینه‌ای به نام نبايد دست به سينه نشست

1980 —  عملیات نظامی علیه ایران در طبس موسوم به پنجه عقاب که باشکست مواجه شد
1983 —  دخالت نظامی در گرینادا
 1986 — حمله به لیبی و بمباران طرابلس و بنغازی
1988 —  حمله آمریکا به هندوراس
1988 — حمله به هواپیمای مسافربری ایرانی و قتل عام و به شهادت رساندن تمامی 290 نفر سرنشین این هواپیما
 1989 —  نظامیان آمریکایی ناآرامی ها در جزایر ویرجین را سرکوب کردند
1991 —  عملیات نظامی گسترده در عراق (جنگ اول خلیج فارس)
1992 — 1994 —  اشغال سومالی و انجام خشونت بسیار مفرط علیه شهروندان این کشور
1998 —  حمله به سودان هواپیماهای آمریکایی به بهانه تولید گاز اعصاب یکی از کارخانه‌های ساخت دارو را بمباران کردند
1999 —  آمریکا با پوشش ناتو جنگی را علیه یوگسلاوی به راه انداخت. بمباران این کشور 78 روز به طول انجامید و یوگسلاوی از هم فروپاشید
2001 —  حمله و اشغال افغانستان به بهانه تعقیب گروه القاعده
2003 —  حمله و اشغال عراق بدون مجوز سازمان ملل
2011 —  حمله به لیبی پس از پیروزی انقلاب این کشور و سرنگونی دیکتاتور قذافی
2011 — حمایت رسمی از گروه‌های مسلح تروریستی در سوریه با هدف براندازی نظام منتخب ملت سوریه
2011 — اعلام حمایت رسمی از رژیم آل‌خلیفه در سرکوب قیام مردمی این کشور
2015 — اعلام پشتیبانی رسمی از آل سعود در جنگ این کشور علیه انقلاب ملت یمن

انتهای پیام/

اخبار پیشنهادی
تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.
آخرین اخبار