در این گزارش آمده است: زمانی که الکس گیبنی فیلم خود به نام «روزهای صفر» را درباره برنامه استاکسنت که سبب کند شدن توسعه هستهای ایران شد، منتشر کرد، ترسیم او از شرایط جنگ سایبری به طور تکان دهنده ای جالب بود. اما با گذشت چند ماه از آن زمان رویداد، کمیته ملی حزب دموکرات با هک های شدیدی مواجه شد، حملاتی شدید که سبب تعطیلی سرویس های اینترنتی برای کاربران شد و پایگاه اینترنتی ویکی لیکس شروع به انتشار ایمیل های شخصی جان پودستا کرد.
نویسنده این گزارش افزود: من با گیبنی در اینباره صحبت کردم.
خلاصه صحبت های سازنده این فیلم در ذیل آمده است:
فکر می کنم واضح است که مردم از دعوت ترامپ از سرویس های امنیتی روسی برای هک کردن ایمیل های کلینتون شوکه شدند. فکر می کنم یکی از موضوعات جالب درباره این فیلم این سوال بود که دکترین جنگ سایبری شبیه به چیست. به نظر می رسد بدون وجود شفافیت شکل دهی یک دکترین دشوار خواهد بود؛ زیرا نمی توانیم این حس را داشته باشیم که چه چیز باید عادی و چه چیز باید قابل قبول باشد.
فکر می کنم این امر بخصوص در فضای سایبری دشوار است؛ زیرا تسلیحات سایبری نتیجه طبیعی اقدامات جاسوسی اند و هر زمان که یک جاسوس یا یک ماشین جاسوسی کشف می شود، همگان با خشم به آن واکنش نشان می دهند.
علت تمرکز ما بر روی استاکسنت این است که دریافتیم چه زمانی موضوعات از فضای سایبری به فضای فیزیکی کشیده می شود. این حمله ای بود که ما به صورتی تهاجمی تر و آشکارتر می توانستیم بر آن متمرکز شویم. ما در این زمینه سرمایهگذاری کردیم؛ زیرا حمله به یک زیرساخت حیاتی می تواند به مثابه یک جنگ باشد.
وی در ادامه اظهاراتش گفت: کمی خنده دار است که ما با در ارتباط با این ایده که روس ها در تلاش برای مداخله در انتخابات آمریکا هستند، نگران شدیم. البته باید در اینباره نگران شویم، اما نمی توانیم بگوییم که ما هرگز برای تأثیر گذاری بر انتخابات در جهان کاری انجام نداده ایم. این همان کاری است که سیا به طور مرتب انجام می دهد. فکر نمی کنم درست باشد که آمریکا یا دیگر کشورها در انتخابات کشوری مستقل مداخله کنند و این می تواند یک دکترین خوب باشد.
البته این مشکل در ارتباط با هواپیماهای بدون سرنشین نیز وجود دارد. یک هواپیمای بدون سرنشین به عنوان یک فنآوری دقیقتر از یک بمب افکن بی 52 است. اما قوانین موجود در این باره خیلی دقیق نیست و اطلاعاتی که به یک حمله منجر می شود خیلی دقیق نیست. گاهی اوقات ابزارهای فن آوری حیاتی و کارساز هستند اما پیچیدگی های گسترده تر می تواند به مراتب وحشتناک تر باشد.
در ادامه این مطلب آمده است: «کند کردن روند حرکت ایران به سوی غنیسازی هسته ای [از طریق استاکس نت] در آن زمان ایده خوبی بود. این اقدام سبب شد اسرائیل، ایران را بمباران نکند و بدین ترتیب، ما وارد یک جنگ با ایران نشدیم، و در عین حال، حرکت آنها به شیوه ای کند شد که خودشان هم متوجه نشدند. این خوب بود ولی ما رویه ای را بعد از استاکسنت بنا نهادیم که اکنون معلوم شده است اصلاً خوب نیست. زیرا این رویه، همانطور که یک وکیل در فیلم روزهای صفر می گوید، بدان معناست که شما می توانید هر کاری انجام دهید بدون آن که با مجازات مواجه شوید. بنابراین، این یک تحول چندان خوب محسوب نمی شود. ایرانی ها فکر می کنند می توانند هر کاری انجام دهند بدون آن که مجازات شوند. روس ها، چینی ها و کره شمالی نیز همینطور.»
اگر به عصر هسته ای فکر کنید، می بینید که ما با استفاده از بمب های هستهای یک دکترین را شکل دادیم و این اقدام پیامدهایی در پی داشت. اگر فکر کنیم می بینیم که اوضاع همانند سال های پس از بمباران هیروشیما و ناکازاکی است. زیرا ما بر روی این دو شهر بمب انداختیم اما پس از آن، ما به همه کشورها نگفتیم که اقدامی که انجام دادیم وحشتناک بود و می خواهیم معاهده ای ایجاد کنیم که اکنون استفاده از این تسلیحات را مدیریت کند. ما صبر کردیم تا زمانی که مشخص شد شوروی نیز چنین تسلیحاتی دارد و سپس چین نیز چنین تسلیحاتی دارد و سپس ناگهان همگان توانایی ایجاد ویرانی های گسترده را دارند.
در انتهای این مطلب آمده است: ما اکنون با تسلیحات سایبری مواجه هستیم. می بینیم که قدرت هایی همانند آمریکا از این قدرت مخرب برخوردارند. اکنون فرصت مناسبی است که باید غنیمت شمرد و قبل از آنکه گرفتار نوعی فاجعه شویم، درباره چگونگی این تسلیحات و قواعد حاکم بر آنها بحث و گفتگو کنیم.