این روح خدایی و پیشاهنگ خودكفایی، نباید در بستر می‌مرد، سال‌ها تلاش، سربازی و رزم خستگی‌ناپذیر را با مرگ عادی پایان‌بردن شایسته او نبود.

مردی که نابغه نیروی هوایی ایران شدبه گزارش خبرنگار حوزه قرآن و عترت گروه فرهنگی باشگاه خبرنگاران جوان؛ امیر سرلشكر منصور ستاری، فرمانده نیروى هوایى ارتش جمهورى اسلامى ایران، در روستای «ولی‌آباد» شهرستان ورامین تهران در ۲۹ اردیبهشت ۱۳۲۷ پا به گیتی گذاشت. نه ساله بود كه با درگذشت پدر، زندگی پر فراز و نشیب خویش را آغاز كرد. پدرش، «حاج حسن» شاعری فاضل بود كه دیوانی از او به نام «ماتمكده عشاق» به یادگار مانده است. سخت‌كوشی، مدیریت رویدادها و خودكفایی، سه درس ارزنده‌ای بود كه او از پدر و محیط زندگیش فرا گرفت.
 
منصور دوران دبستان را، در «ولی‌آباد» ورامین و دبیرستان را هم در روستای «پویینك» باقرآباد در هفت كلیومتری زادگاهش به پایان رسانید. 
 
در سال ۱۳۴۶ وارد دانشگاه افسرى در تهران شد و پس از پایان یافتن دوره آموزشی، به درجه ستوان دومی نائل آمد.

در سال ۱۳۵۰ برای گذراندن دوره یك‌ساله كارآموزی راهبری رادار، به آمریكا فرستاده شد و پس از بازگشت در جایگاه افسر راهبر هواپیماهای شكاری نیروی هوایی مشغول به‌ كار شد. سه سال بعد در ۱۳۵۴، در كنكور سراسری دانشگاه‌ها شركت كرد و در رشته مهندسی برق و الكترونیك پذیرفته شد. 
 
پس از پیروزی انقلاب اسلامى و آغاز جنگ تحمیلى عراق علیه این انقلاب نوپا، دفاع از میهن اسلامی خود را برتر شمرد و تحصیل را رها كرد.
 
با دگرگونی‌های بنیادی در نظام آموزش عالی كشور كه برآمده از فرهنگ ریشه‌دار اسلامی پس از انقلاب بود، دیگر بار به دانشگاه راه یافت و در همان رشته مهندسی برق و الكترونیك دانش آموخته شد.

تلاش‌های پیش از انقلاب

شهید ستاری به هنگام قیام پانزده خرداد ۱۳۴۲، در ورامین و در كلاس هشتم مشغول تحصیل بود و در آن روزها نیز امتحان‌های پایان سال خویش را پشت سر می‌گذاشت. همان روزها بود كه حكومت ستم‌شاهی، مردم ورامین را در ۱۵ خرداد ۱۳۴۲ به خاك و خون كشاند. در پی آن رویداد جانكاه، مردم به ستاری و چند تن از دوستانش پیشنهاد كردند كه به دلیل كم بودن سن‌شان و حساس نبودن مزدوران پهلوی به آن‌ها، به محل درگیری بروند و زخمی‌ها را بیاورند. مشاهده خون شهیدان ریخته شده و وضعیت سهمگینی كه در آن‌جا وجود داشت، تأثیر ماندگاری بر ذهن ستاری بر جای گذاشت. پس از آن بود كه پسر عمه‌اش، وی را با امام خمینی(ره) و اندیشه‌های ایشان آشنا كرد.

شهید و دوره انقلاب اسلامی

در آستانه پیروزی انقلاب اسلامی، نیروی هوایی ارتش شاهنشاهی زودتر از دیگر نیروها در ۱۹ بهمن ۱۳۵۷ به سیل خروشان انقلابی مردم پیوست و هنوز انقلاب پیروز نشده بود كه افسران نیروی هوایی با لباس نظامی و در صف‌های منظم به دیدار امام خمینی(ره) شتافتند. 
 
پیش از پیروزی انقلاب، نیروهای ضد اطلاعات ارتش حكومت دست‌نشانده پهلوی، شماری از كاركنان پدافند هوایى، همچون سروان منصور ستاری را زیر نظر داشتند. حضور در دسته‌های مذهبی، سخنرانی‌های انقلابی و پخش اعلامیه‌های امام میان كاركنان نیروی هوایی، هراسی در دل نوكران حكومت خودكامه پهلوی ایجاد كرده بود.

از دی ماه ۱۳۵۷، شهید ستاری تصمیم گرفته بود كه با نوشتن نامه‌ای به كمك «آیت‌الله محمد یزدى»، تكلیف گروهش كه فعالیت انقلابی خود را پنهانی دنبال می‌كردند، از امام (ره) خواستار شوند. محتوای نامه او به امام خمینی(ره) این بود كه «در این موقعیت حساس در نیروی هوایی بمانند و یا بیرون بروند؟» (نوایی لواسانی، ص۲۷) پاسخی كه امام خمینی(ره) به نامه شهید ستاری دادند، در برگیرنده این نكته بود كه «نمی‌خواهند ارتش را منحل كنند و نیاز است كه كاركنان پدافند هوایی در بخش‌های خود بمانند و در راه پیروزی انقلاب به تلاش خود ادامه دهند.» پیرو این فرمایش، در ۲۱ بهمن ۱۳۵۷ كه گارد شاهنشاهی هنوز به دستور نظامیان آمریكایی برجای مانده در ایران، در اندیشه كودتا بودند، شهید ستاری به همراه دانشجویان، دیگر كاركنان نیروی هوایی و مردم انقلابی تهران علیه نیروهای فریب‌خورده شاه به سختی جنگیدند؛ آن‌ها پادگان گارد شاهنشاهی را آزاد كردند و به نیروهای مردمی سپردند و منتظر فرمان بعدی امام (ره) ماندند.

فریاد شادی از هر كوی و برزن بلند گشت و روز پیروزی انقلاب اسلامی در ۲۲ بهمن ۱۳۵۷ فرا رسید؛ آخرین دودمان پادشاهی ایران و نظام ۲۵۰۰ ساله شاهنشاهی فرو پاشید و به زباله‌دان تاریخ سپرده شد؛ پنجاه هزار مستشار نظامى آمریكایی از ایران، رانده و چاه‌های نفت از بیگانگان پس‌ گرفته شدند.
 
جنگ تحمیلی و شهید ستاری

پس از پیروزی انقلاب شكوهمند اسلامی، استكبار جهانی به سركردگی آمریكا و صهیونیسم بین‌الملل در چهار گوشه كشور، در كردستان، آذربایجان، خوزستان، سیستان و بلوچستان، گنبد كاووس و تركمن‌صحرا فتنه ها و آشوب‌های بسیار آفریدند و كوشیدند با ترور، شورش و كودتاهای پی‌در‌پی جمهوری اسلامی ایران را دچار فروپاشی كنند. 
 
خواست استكبار این بود تا بار دیگر نفت و دیگر دارایی‌های ایران را به تاراج ببرند، اما هنگامی كه هیچ كدام از این ابزارها را كارساز ندیدند، به حكومت دست‌نشانده عراق دستور دادند كه با بهره‌گیری از هم پاشیدگی ارتش در ایران، دست به حمله نظامی بزند. بعثی‌هاى عراق در ۳۱ شهریور ۱۳۵۹، ایران اسلامی را زیر آتش سراسری دوازده لشكر تا بن دندان مسلح خودشان گرفتند و از مرزهای غربی و جنوبی ایران، تاخت و تاز را آغاز كردند. 

ستاری كه افسرى مؤمن و تیزهوش بود، از همان آغاز جنگ تحمیلی، طرح‌هایی را در زمینه سامانه‌های راداری و پدافندی كشور به اجرا گذاشت كه چون سدی استوار در برابر زنجیره تجاوزهای دشمن كارگر گشتند. 
 
از نیمه مهر تا پایان ۱۳۵۹، سنگین‌ترین حملات فرماندهی وی علیه ستون‌های نظامی دشمن بعثی انجام گردید؛ در آن هنگام نیروهای مردمی تنها در چارچوب جنگ‌های چریكى می‌توانستند در برابر دشمن پایداری كنند و هیچ‌گونه نیروی رزمی سازمان‌یافته كارایی وجود نداشت. از این‌رو، نیروى زمینی عراق را تنها نیروی هوایی ارتش جمهوری اسلامی ایران مهار می‏‌كرد. 

از روزهای به‌یاد ماندنی دفاع مقدس، روز هفتم آذرماه ۱۳۵۹ بود. طی این روز، نیروی هوایی به فرماندهی شهید ستاری از سپیده صبح تا غروب در آسمان خلیج فارس در نبرد بود و دیگر برای عراق چیزی به نام نیروى دریایى برجای نگذاشت؛ به‌گونه‌ای كه حتی تا واپسین روزهای جنگ تحمیلى، پشتیبانان شرقی و غربی عراق هم نتوانستند نیروی دریایی بعثی‌ها را بازسازی كنند. در روز هفتم آذر، هواپیماهای شكاری بمب‏ افكن ایران اسلامی، یازده فروند شناور نیروبر و ناوچه‌های موشك‌انداز عراق بعثی را غرق و هفت فروند هواپیمای شكاری را سرنگون كردند.
 
در نبرد «فتح‌المبین» در دوم فروردین ۱۳۶۱، حضور نیروی هوایی ارتش جمهوری اسلامی ایران به فرماندهی شهید ستاری بسیار چشمگیر بود و بیش از ۲۲ فروند هواپیمای دشمن در این نبرد نابود گشتند؛ نبرد فتح‏المبین با بمباران در ارتفاع بالا و با سرعتی بیش از سرعت صوت آغاز شد. ستاری پس از چندی از دانش و كارایی خود برای راهبری هواپیماهای جنگنده رهگیر بهره گرفت. 
 
یكی از مهم‌ترین تلاش‏های ستاری طی سال‌های ۱۳۶۶ تا پایان دفاع مقدس، پشتیبانی از ناوگان بازرگانی و كشتی‌های نفتكش ایران در خلیج فارس و دریای عمان بوده است؛ انجام عملیات پشتیبانی با توجه به گستره نبرد روزانه نیروی هوایی، كاری بس بزرگ بود. 
 
پاسداری از «مجتمع پتروشیمی بندر امام خمینی(ره)» در شهرستان ماهشهر خوزستان، میدان گازی « بندر كنگان» استان بوشهر و كاركنان پدافندی نیروی هوایی، طراحی و ساخت خودرو «شمس۱۴» در چهاردهم دی ۱۳۷۳، راه‌اندازی خطوط هوایی سازمان هواپیمایی ارتش جمهوری اسلامی ایران(ساها)، از كارهای دیگر دوره فرماندهی شهید ستاری می‏باشند.
 
ویژگی‌های اخلاقی
 
روحیه دستگیری از بینوایان و درماندگان، از ویژگی‌های شهید ستاری بود. یكی از دوستان وی در این‌باره می‌گوید: «بعضی‌ها را با این‌كه در زندگی نیز همدم و رفیقشان بوده‌ای، فقط بعد از مرگ می‌توان شناخت. شهید ستاری اهل تظاهر نبود، ادعای عدم تعلق نداشت، از زهد دم نمی‌زد و شعار سیر و سلوك نمی‌داد؛ او را كه می‌دیدی، باور نمی‌كردی فرمانده‌ای است وارسته و از دنیا گسسته.  دست و دلش باز بود، ولی نه برای خودش؛ بخشنده بود و كریم، اما نه برای خانواده‌اش؛ امكانات خوبی در اختیار داشت، اما نه برای رفاه زندگی شخصی؛ زاهد بود، نه در گفتار و یك بسیجی تمام عیار بود، ولی نه فقط در ظاهر».
 
دوست دیگری از شهید ستاری چنین می‌گوید: «شهید ستاری، دلسوز انقلاب بود و دردمند مردم. سیمایش همیشه پر از لبخند بود و امید و روحش سرشار از اتكال به خدا و دلگرم به وجود رهبر. وقتی بچه‌ها به چهره‌اش نگاه می‌كردند، خستگی از تنشان می‌رفت و مشكلات را فراموش می‌كردند؛ با این‌كه او خود از همه خسته‌تر بود و باری عظیم بر دوش داشت. این جمله ورد زبانش را هرگز فراموش نمی‌كنم كه می‌گفت: با توكل بر خدا كار را شروع كنید، من هم كمك می‌كنم. پرسنل كم درآمد نیروی هوایی به خوبی به یاد دارند كه مردی ناشناس با صورتی پوشیده، در نیمه‌های شب با كیسه‌های آذوقه به درب خانه‌های آنان می‌رفت و با تكان دادن دست از محل دور می‌شد».
 
شهادت
 
ستاری، این چهره پر از امید كه با نگاه به رخسارش، خستگی از تن آدمی در می‌آمد و او كه آسمان را به رنگ دیگری می‌دید، در پانزدهم دی ۱۳۷۳ به همراه چند تن از مسئولان نیروی هوایی ارتش در راه برگشت از جزیره كیش بندرعباس به تهران، بر آن شدند در جشن دانش‌آموختگی گروهی از دانشجویان دوره خلبانی پایگاه هوایی شهید بابایی اصفهان شركت كنند. به‌دنبال آن جشن و در راه بازگشت به تهران در جاده نایین-یزد، هواپیمای آن‌ها دچار نارسایی فنی شد و متلاشی گردید. در این پیشامد ناگوار، شش تن از امیران نیروی هوایی ارتش به همراه شهید ستاری و شش تن از خدمه پروازی به درجه بلند شهادت رسیدند. پیكر پاك شهید ستاری در آرامستان بهشت زهرا تهران رخ در نقاب خاك كشید.
 
رهبر فرزانه انقلاب، درباره شهید ستارى گفته‌اند:
 
شهید ستاری در میدان های جنگ، بارها تا مرزهای شهادت پیش‌رفت و پیوسته در طلب شهادت بود. او شب و روز نمی شناخت و تمامی لحظات زندگی خود را وقف خدمت به اسلام و نظام اسلامی كرده بود».
 

روحش شاد و یادش گرامی 
 
انتهای پیام/

اخبار پیشنهادی
تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.