به گزارش
گروه وبگردی باشگاه خبرنگاران جوان، مریم پنج بار عمل و هر جایی از بدنش را که دوست نداشته تصحیح کرده است. با یک بینی سربالا و اندامی شبیه عروسکهای باربی، سر از محکمه قاضی درآورده است تا از شر همسر عضلانی و خوشتیپش خلاص شود. دور و بر آنها در دادگاه خانواده زوجهای دیگری هم هستند، از همه اقشار مردم. مرفه یا متوسط و ضعیف، باحجاب و بدحجاب شیکپوش یا ژولیده حال فرقی نمیکند. بیشتر آنها از زندگیشان یک بهار بیشتر نگذشته است که به قول بعضیهایشان آمدهاند خزان طلاق را جشن بگیرند.
آنها زود ازدواج میکنند و زود هم جدا میشوند. مهم نیست چقدر به ظاهرشان توجه کرده باشند یا ورزشکار باشند. مهم نیست چقدر در شبکههای اجتماعی یا خارج از آن از هم شناخت به دست آورده باشند، هر چه باشد خیلی زود رکورد طلاق را بین بقیه گروههای سنی خواهند شکست. آنها جوانان گروه سنی 20 تا 35 سال هستند.
بهترین زمان جدایی طبق آمار اعلام شده توسط سازمان ثبت احوال بیشتر طلاقها در سال 94 مربوط به ترکیب سنی مردان 30 تا 34 و زنان 25 تا 29 ساله با 16 هزار و 286 مورد بود. گروه بعدی ترکیب زنان 20 تا 24 ساله و مردان 25 تا 29 ساله است که 15 هزار و 928 مورد طلاق در این ترکیب سنی رخ داده است.
در سال 95 نیز آخرین آماری که اعلام شد حاکی از همین وضعیت بود. تحلیلهای آماری نشان میدهد روند عمومی طلاق در ده سال گذشته به همین شکل بوده
و بدتر آن که طول عمر و پایایی زندگی مشترک نیز کاهش یافته است. آمار ثبت احوال در سال 95 نشاندهنده مرگ زودرس زندگی مشترک است و این جدایی اغلب در سال اول زندگی زناشویی رخ میدهد و این رقم رو به کاهش نیز نهاده است.
رواج بیوفایی این روزها مصادیق خیانت و شواهد آن تغییر کرده است. سمیرا تازه عروس 22 سالهای است که از همسرش گلایه دارد. او میگوید همسرم همیشه وقتی فکر میکند به خواب رفتهام حتی پس از نیمهشب با کسانی که در پروفایلشان عکسهای خوشگل گذاشتهاند چت میکند.
نمیگویم واقعا او با دخترها دارد چت میکند یا قصد خیانت دارد، اما به نظر من کسی که در رختخواب خود گوشی به دست مشغول چت کردن است یک خیانتکار است و حواسش به زندگیاش نیست.
محمود نیز مرد 30 سالهای است که پس از ضرب و جرح همسرش بر سر گوشی موبایل، کارش به دادگاه کشیده است. او میگوید: همسرم گاهی با موبایل حرف میزد یا چت میکرد و ریز ریز میخندید و وقتی من میآمدم زود قطع میکرد.
او گوشی خود را رمزدار کرده بود طوری که فقط با اثر انگشت باز میشد. یک بار که به او خیلی مشکوک شده بودم گفتم قفل موبایلش را باز کند تا ببینم با چه کسانی چت کرده، اما او قبول نکرد و سر این موضوع دعوا کردیم و من نتوانستم خودم را کنترل کنم و کتکش زدم و موبایلش را شکستم. حالا او از من شکایت کرده است و تقاضای طلاق دارد.
حریمها و حرمتها نادره اسلامی، کارشناس ارشد معماری و طراح دکوراسیون داخلی میگوید: این روزها حریمهای خصوصی کمتر مورد توجه مردم است. توجه به لابیهای مجلل، سوئیت بزرگ به جای واحد چند خوابه و آشپزخانه باز به جای بسته و پنتهاوسهایی با ویوی 360 درجه که اغلب با پرده گشاده استفاده میشود، نشانه این تغییر سلیقه و فرهنگ در برخی اقشار جامعه است.
سالها پیش مردم برای زندگی خود حرمت زیادی قائل بودند. خانهها سکویی در جلوی ورودی داشت. کسانی که خیلی غریبه بودند حتی زیر باران در این سکوی سرپوشیده مینشستند و به درون راه نمییافتند.
کمی جلوتر بیرونی بود که شامل حیاط و ایوانهایی میشد و اتاقهایی که مخصوص پذیرش مهمانهایی بود که قرار نبود با خانواده و بانوان معاشرت داشته باشد و حریم اصلی اندرونی بود که زنان خانه در آن بدون حجاب تردد میکردند، اما تغییر در دکوراسیون و معماری امروز نشاندهنده شکسته شدن خیلی از حریمهاست.
چرا جا میزنند دکتر جواد خلعتبری، عضو هیات علمی دانشگاه روانشناس و مشاوری است که در زمینه زوج درمانی نیز فعالیت میکند. او در مورد طلاقهای زودهنگام نسل امروز میگوید: یک رابطه صمیمانه از سه اصل صمیمیت، شور و تعهد تشکیل میشود. از سویی برای یک ازدواج موفق آمادگیهای پیش از ازدواج شامل سن، ویژگیهای شخصیتی، تحصیلات و خانواده و وضعیت اقتصادی و اجتماعی شخص نقش دارد.
حالا اگر مقدمات ازدواج فراهم نباشد یا سه مولفهای که ذکر شد کامل در رابطه زن و مرد ظاهر نشده باشد، ازدواج به مشکل برمیخورد.
وی ابعاد بلوغ شامل بلوغ جسمی، روانی، اجتماعی، جسمانی و احساسی را لازمه یک ازدواج موفق میداند و میگوید: دختران در 9 تا ده سالگی و پسران در 14 تا 15 سالگی به بلوغ جسمانی میرسند، سپس بلوغ روانشناختی و احساسی در خانمها 15 ـ 14 سالگی و در آقایان 18 ـ 17 سالگی رخ میدهد. نوجوان پر از شور و جوشش است و به دنبال موضوع علاقهمندی میگردد که اغلب متوجه جنس مخالف و ازدواج میشود. در این زمان اغلب هنوز بلوغ اجتماعی رخ نداده است. وقتی جوان بتواند به سوالات هویت یعنی من که هستم، چه هستم و چکاره هستم جواب بدهد از بحران خارج میشود و میتواند برای آینده خود تصمیم بگیرد.
معمولا دختران دو تا پنج سال در این مقوله زودتر از پسران به جمعبندی میرسند و به همین دلیل سن ازدواج آنها مناسب است به همین نسبت کمتر از پسران باشد. دختران از 20 سالگی و پسران از 25 سالگی میتوانند آماده ازدواج باشند، اما هر یک از این مراحل بلوغ ناقص باشد به جدایی نزدیک میشوند.
در جامعه امروز به دلیل مشکل اشتغال و وجود رسانههای همراه و در دسترس و نبود سواد رسانهای برای گزینشگری، کودکان زودتر به آگاهیهای زناشویی دست مییابند؛ اما تعهد کمتری نسبت به قبل دارند زیرا بلوغ اجتماعی و رفتارهایی مثل نوع دوستی و دیگر دوستی و تعهد در آنها ضعیفتر است و خیلی زود متوجه میشوند نمیتوانند با همسر خود کنار بیایند و زندگی او را اداره کرده و نقش خود را در قبال دیگری بخوبی ایفا کنند.
استانداردها پایین میآید سعید پسری 22 ساله است که امروزیتر نگاه میکند. او میگوید: من نمیتوانم توقع داشته باشم همسری که قرار است با او ازدواج کنم به قول مادرم آفتاب مهتاب ندیده باشد. اصولا چنین چیزی دیگر فکر نکنم وجود
داشته باشد.
این روزها باید بدانیم دختر ممکن است قبل از ازدواج با چند نفر دوست باشد و در مهمانیهای مختلط شرکت کرده و تنها میتوانم توقع داشته باشم وقتی با من زندگی میکند، خیانت نکند.
از او میپرسم حالا اگر ازدواج کردی و در این مهمانیها کسانی دور و بر همسرت بودند به آنها شک نمیکنی که از رابطههای قبلی باشند و همسرت را متهم نمیکنی؟
سر تکان میدهد و میگوید: قضیه خیلی سخت میشود. البته که آدم ناراحت میشود ولی این حریمها گاهی آنقدر دست نیافتنی به نظر میرسند که ناچاریم استاندارد را پایین بیاوریم. اگر نشد هم که خوب جدا میشویم.
مهارتهایی که باید آموخت این روان درمانگر و مدرس دورههای مشاوره و روان درمانی، خانوادههای جوان را فاقد مهارتهای لازم برای زندگی مشترک میداند و به مهارتهایی چون گوش کردن موثر، ارتباط موثر، مهارت مصالحه و مذاکره، ارتباط شفاف و درخواست مستقیم، مهارت حل مسأله و کنترل خشم و حل تعارض اشاره میکند و میگوید: هریک از این مهارتها نیاز به آموزش دارد که باید همه زوجهای جوان از آن بهرهمند شوند.