به گزارش حوزه قرآن و عترت باشگاه خبرنگاران،از همان آغاز که رودکی پدر شعر فارسی، بلند بنای کاخ ادب را برافراشت، مفردات روزه، رمضان، صوم و صیام در آیینه شعر فارسی انعکاس یافتند، دیدگاه ناصر خسرو شاعر تعلیمی و دینی مذهبی اسماعیلیه از شاعران پیشین فراتر میرود وی اگر چه پرسشی را که از مستنصر بالله درباره روزه و دیگر احکام شریعت میکند بیجواب میگذارد:
و آنگاه بپرسیدم از ارکان شریعت کاین پنج نماز از چه سبب گشت مقرر؟ و ز روزه که فرمودش ماه نهم از سال و زحال زکات درم و زر مدور ...
(ناصر خسرو ص 512)
اما مخاطب خود را به تامل درباره این حکم عبادی فرا خوانده میگوید:
چون روزه ندانی که چه چیزی است چه سود است بیهوده همه روز تو را بودن ناهار
(ناصر خسرو ص 165)
همه پارسایی نه روزه است و زهد نه اندر فزونی نماز و دعاست
(ناصر خسرو به نقل از دهخدا)
از نماز و روزه تو هیچ نگشاید تو را خواه کن خواهی مکن، من با تو گفتم راستی
(ناصر خسرو به نقل از دهخدا)
تا نپذیرد ز توی زی خدای نیست پذیرفته صلاة و صیام
(ناصر خسرو به نقل از دهخدا)
سوی بهشت عدن یکی نردبان کنم یک پایه از صلات و دگر پایه از صیام
(ناصر خسرو ص 58)
خاقانی شاعر تعلیمی علاوه بر آن که در شعر خود از مفردات صوم و صیام سود جسته است و صیام را از بهترین سکنات نفس دانسته است:
از جسم بهترین حرکاتی صلاة دان وز نفس بهترین سکناتی
شعر موسی علمیرادی:
من از این نفس ، از این بی سر پا خسته شدم
خودم ازدست خودم آه خدا خسته شدم
اینکه هر روز بیایم تو مرا عفو کنی
بروم باز خطا پشت خطا خسته شدم
من از این چشم که جز تو همه را می بیند
از همین کوری و این منظره ها خسته شدم
به همه وعده جبران محبت دادم
جزتو ای خوب... از این رسم وفا خسته شدم
لا اقل کاش دمی شکر گذارت بودم
من از این لال زبانی به خدا خسته شدم
ای که ناگفته همه حاجت ما رادادی
قسمتم کن بروم کرببلا خسته شدم
شعر علیاکبر لطيفيان
بى تو درخت ميوه هم بدون بار مي شود
گل بدون باغبان شبيه خار مي شود
ما سر و وضع خويش را اين دو سه شب نديده ايم
گرد و غبار که رسيد آينه تار مي شود
من از پياده بودن خودم پياده تر شدم
خوشا بحال آن که شب به شب سوار مي شود
گفت بيا اگر چه صد دفعه شکست توبه ات
توبه من که بيش از هزار بار مي شود!
اين گره اى که من زدم واشدنش بعيد نيست
بدست من نمي شود، بدست يار مي شود
تکيه نمي کنم ازين به بعد به توان خويش
بنده که خسته شد، خدا دست به کار مي شود
مگير گرمى محبت على و آل را
کار همه بدون آفتاب زار مي شود
شعر غلامرضاسازگار
بسکه به روي شانهام کوه گنه کشيدهام
شکستهام شکستهام خميـدهام خميدهام
نويد لطف و رحمت و عفو تو را شنيدهام
اين من و اين عطاي تو اين تو و اين خطاي من
خداي من خداي من
***
الـه من! الـه من! الـه من! الـه من!
نگه مکن نگه مکن بـه نامه سياه من
دود گنه به سوي تو بسته ره نگاه من
دست عنايت تو گر شود گرهگشاي من
خداي من خداي من
***
رفيق من تويي تويي حبيب من تويي تويي
قرار من تويي تويي شکيب من تويي تويي
دواي من تويي تويي طبيب من تويي تويي
ذکر خوشت بود دوا به درد بيدواي من
خداي من خداي من
***
تو خالقي تو داوري تو اعظمي تو اکبري
تو از همـه کريمتـر تـو از همـه فراتري
گمان نميکنم مرا به سوي دوزخت بري
مگر نه خلق کردهاي بهشت را براي من
خداي من خداي من
***
به نـام تـو بـه ذکـر تـو هميشه ابتدا کنم
به هر نفس که ميکشم خدا خدا خدا کنم
اگر بـري بـه دوزخـم باز تـو را صدا کنم
رود ز نـار قهر تو به آسمان صداي من
خداي من خداي من
***
اگر به دام معصيت هماره مبتلا شدم
اگر چه با معايبم اسيـر صد بلا شدم
با همه روسيـاهيام زائر کربلا شدم
تو خود بگو چه ميشود ثواب کربلاي من
خداي من خداي من
***
چه ميشود چه ميشود مرا ز من جدا کني
فراريام فراريام خـودت مـرا صدا کني
مـرا بـه راه کربـلا بخـواني و صدا کني
بـه درگـه اجـابتت همين بود دعاي من
خداي من خداي من
شعر مظاهر کثیری نژاد
نفس آلوده ی نفسم که هوا می خواهم
عبد شیطان شده ام ، آه ، خدا می خواهم
نه نمازی ، نه نیازی ، نه دعایی به لبم
حالت سوز مناجات و دعا می خواهم
هر طبیبی نتوانست مداوام کند
دلم از درد گرفته ست دوا می خواهم
نه هراسم ز عذاب ست و نه شوقم به وصال
کمم این است،کمی خوف و رجا می خواهم
بر سر سفره ی احسان تو خوبان جمعند
بین خوبان سر خوان تو جا می خواهم
گره ی کار به هر واسطه ای وا نشود
ضامنی مثل غریب الغربا می خواهم
روزه بی روضه صفایی که ندارد اصلا
اندکی روضه ی شاه شهدا می خواهم
کشته ی کشته ی اشکم که طلب کردم اشک
طلب عفو جدا ، اشک ، جدا می خواهم
به تو دلداه ام ارباب ، که غیر از این نیست
از شما کی طلب غیر شما می خواهم؟
نسخه ای ساده علاج دل بیمار من است
من فقط یک سفر کرب و بلا می خواهم
شعر سید محمد میر هاشمی
ای ترنم دلها لا اله الا الله
ذکر هر دل شیدا لا اله الا الله
ترجمان توحیدی سد موج تردیدی
ای ترانه ی زیبا لا اله الا الله
کعبه ی وصالی تو وصف ذوالجلالی تو
ای حقیقت دنیا لا اله الا الله
نغمه های ربانی آشکار و پنهانی
بر لب همه اشیا لا اله الا الله
آیه ی مبینی تو بنده آفرینی تو
رستگاری جانها لا اله الا الله
من همان خطاکارم بنده ی جفاکارم
می کنم ز دل آوا لا اله الا الله
عبد حلقه در گوشم جام عفو حق نوشم
ای سروش جان افزا لا اله الا الله
در گنه زمین خوردم آبروی خود بردم
گشته ام چه نازیبا لا اله الا الله
توبه می کنم امشب حق دلبر زینب
جان زاده ی زهرا لا اله الا الله
من که شور و شین دارم ذکر یا حسین دارم
نامه ام نما امضا لا اله الا الله
رحمتت نصیبم کن زائر حبیبم کن
کربلایی ام بنما لا اله الا الله
یا حسین اگر پستم سر سپرده ات هستم
کن شفاعتم مولا لا اله الا الله
تا ظهور دلدارم نغمه ی دل زارم
العجل گل زهرا لا اله الا الله
انتهای پیام/