اکثر شعرهای مجموعه شعر «ماه و ماهی» در حال و هوایی عاشقانه سروده شده‌اند و مضامینی عاشقانه دارند.

به گزارش خبرنگار حوزه ادبیات گروه فرهنگی باشگاه خبرنگاران جوان؛ گاهی دلت برای خودت تنگ می‌شود و دوست‌داری به هنری پناه ببری تا خودت را برایت نمایان سازد. یکی از این هنرها شعر است که روح آدمی را جلا می‌دهد و آدمی را برای لحظاتی چند هم که شده از دغدغه‌های روزمره جدا می‌سازد و دنیایی زیباتر فرا روی بشر به تصویر می‌کشد. شعر در دو شکل دیوان و مجموعه شعر برای مخاطب خود عرضه می‌شود. یکی از مجموعه شعرهایی که در بهار 1396 چشم به جهان گشود و مخاطب را با خود همراه ساخت، مجموعه شعر علیرضا بدیع با عنوان ماه و ماهی است که انتشارات چشمه آن را منتشر کرد.

در مجموعه شعر «ماه و ماهی» می‌توان سی‌وچهار غزل علیرضا بدیع را از پیش چشم گذراند. اکثر این شعرها در حال و هوایی عاشقانه سروده شده‌اند و مضامینی عاشقانه دارند. همانند آنچه در مجموعه شعرهای قبلی این شاعر چون شجره‌نامه یک جن، حبسیه‌های یک ماهی، پنجره‌های بی‌پرنده، گنجشک‌های معبد انجیر و چله تاک مشاهده کرده‌ایم. این اثر گزیده‌ای از شعرهای بدیع از سال‌های 92 تا 95 است، هر چند در میان اشعار آن، آثارش مربوط به سال‌های 87 و 82 هم به چشم می‌خورد.

مجموعه شعر «ماه و ماهی» با غزلی با عنوان «تو ماهی و من ماهی این برکه کاشی/ اندوه بزرگی‌ست زمانی که نباشی» آغاز می‌شود. این غزل مشهورترین اثر این شاعر است که توسط حجت اشرف‌زاده خوانده شد. عنوان کتاب را می‌توان برگرفته از همین غزل آغازین دانست. زبان ساده، روان و یک دستی در تمام این مجموعه شعر دیده می‌شود. همین روانی سبب می‌شود تا مخاطب بتواند با شعر وی ارتباط برقرار کند و از هر ظنی یارش شود.

هنگامی که مجموعه شعر «ماه و ماهی» را ورق می‌زدم و از مطالعه آن بهره می‌بردم به غزلی با مطلع «کم حوصله‌ام مثل گلی اول پاییز» رسیدم. این غزل نظرم را جلب کرد آن هم به دلیل محتوا و نحوه نگارش اثر. شاعر در این اثر بی‌حوصلگی خود را به تصویر می‌کشد. آنچه در شعر با مطلع «کم حوصله‌ام مثل گلی اول پاییز» خودنمایی می‌کند در کنار محتوای اثر، نحوه نگارش آن است. برخی مصراع‌های این غزل به شیوه شعر سپید نوشته شده است. این شیوه نگارش تنها در همین یک اثر دیده می‌شود. این مسئله در اشعار قبلی این شاعر نیز دیده می‌شود. وی در یکی از اشعار خود علامت تعجب را برای نشان دادن رد پا به کار برده است. بدیع گاهی در غزلیات خود کارهایی از این دست انجام می‌دهد تا غزل را برای مخاطب دلچسب‌تر کند.

در ادامه مطالعه مجموعه شعر «ماه و ماهی» به غزلی با عنوان «بند نافم کاش می‌پیچید دور گردنم/ تا که از زهدان مادر قطع می‌شد شیونم» برخوردم. محتوای این اثر مرا به فکر فرو داشت. بدیع در این غزل به ابلیس گونه و خدا گونه بودن انسان اشاره می‌کند و این ویژگی انسانی را به خود و مخاطبانش متذکر می‌شود. این شاعر در این غزل از تسلیم شدن خود انسانی‌اش در برابر خواسته‌ها و خواهش‌های دنیایی شکوه می‌کند و در پایان غزل این ظرفیت انسانی را یادآور می‌شود که انسان می‌تواند همانند انسان نخست خوب باشد. این خوب بودن را در این غزل بیان می‌کند. مسئله دیگری که در غزل با مطلع «بند نافم کاش می‌پیچید دور گردنم/ تا که از زهدان مادر قطع می‌شد شیونم» وجود دارد آمدن ترجمه آیه قرآن در میان بیت‌های غزل است. این ویژگی را در دیگر اشعار این شاعر ندیده‌ام.



گزارش از محمدثه محمدپور

انتهای پیام/

اخبار پیشنهادی
تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.
آخرین اخبار