به گزارش خبرنگار
حوزه ادبیات گروه فرهنگی باشگاه خبرنگاران جوان؛ غلامرضا بروسان در ۲۲ آذر ۱۳۵۲ در مشهد متولد شد و در ۱۵ آذر ۱۳۹۰درگذشت.
وی از برگزیدگان جایزه ادبی شعر نیما و جایزه ادبی شعر خبرنگاران است. از بروسان تاکنون مجموعههای شعر «احتمال پرنده را گیج میکند»(۱۳۷۸) و «یک بسته سیگار در تبعید»(۱۳۸۴) منتشر شده است.
چاپ گزیدهای از شعر مشهد به نام «به سوی رودخانهٔ استوک»(۱۳۸۵) و «عصارهٔ سوماً»(۱۳۸۷)، گزیدهای از ریگ و دا (قدیمیترین کتاب مقدس موجود هندوها)، «مرا ببخش خیابان بلندم» گزیدهٔ شعر شمس لنگرودی، و مجموعه گزیده شعر خراسان به اسم «اسبها روسری نمیبندند» از دیگر آثار غلامرضا بروسان است.
کتاب« اسبها روسری نمیبندند»، گزیده ای از شعر خراسان است. این اشعار را غلامرضا بروسان انتخاب و نشر شاملو منتشر کرد. در این مجموعهٔ شعر سرودههایی از ۵۰ شاعر خراسانی دیده می شود. در مقدمهٔ این کتاب، گزیدههایی از گفتگوهای غلامرضا بروسان با شاعران خراسانی، ارائه شده است.
دو اثر دیگر بروسان « عاشقانههای یک سرباز» و«مرثیه برای درختی که به پهلو افتاده است» نام دارد. انتشارات نیماژ، مجموعه شعری از غلامرضا بروسان با عنوان « سکته سوم » در سال 93 منتشر کرد. این کتاب هم اکنون به چاپ دوم خود رسیده است.
در « سکته سوم » می توان گزیده هایی از اشعار این شاعر را در قالب های غزل، رباعی و ترانه مشاهده کرد. این مجموعه شعر با غزلی با مطلع « ماه بی حوصله دشت بیابان را کشت/ سیب تلخی شد و چرخی زد و ایمان را کشت » آغاز می شود.
غزل های این کتاب با مضمونی عاشقانه سروده شده اند. بر خلاف غزل؛ تنوع موضوعی در رباعی های کتاب « سکته سوم » دیده می شود. در رباعی های کتاب در کنار مضامین عاشقانه، مضامین اجتماعی هم وجود دارد.
در بین غزل های کتاب « سکته سوم » غزلی با مطلع « آمدی روزگار عاشق شد » توجهم را جلب کرد. این غزل با محتوایی عاشقانه سروده شده است.
شاعر در آن، آمدن معشوق را به تصویر می کشد. وی تمام طبیعت را از باد گرفته تا آبشار و برف عاشق می بیند. این شعر زبانی روان و بیانی ساده و گیرا دارد.
غزل دیگری نیز در کتاب « سکته سوم » با مطلع « مثل اندوه تراشیده به سنگ/ مثل یک آیه دلواپسی ام » هم دیده می شود. شاعر در این غزل کوتاه از دلواپسی های خود سخن می گوید. مخاطب هم هنگام خوانش این شعر به راحتی می تواند با شاعر همذات پنداری کند و همان موقعیت را در ذهنش به تصویر بکشد.
در این میان نمی توان از رباعی های کتاب « سکته سوم » چشم پوشید و آن را نادیده گرفت.انگار نمی آید و هم می آید/ این دور و بر انگار که کم می آید/ او عابر و من پیاده رو آه چقدر/ از حاشیه رفتنش خوشم می آید. روانی و سادگی زبان در این رباعی دیده می شود. همین سادگی سبب می شود تا مخاطب امروز بتواند با رباعی ارتباط برقرار کند.
در بخش پایانی کتاب « سکته سوم » ترانه های غلامرضا بروسان دیده می شود. در این ترانه ها می توان زبان امروزین ترانه سرا و شاعرانگی وی را دید. شاعرانگی همان گمشده ای است که در ترانه های امروز کمتر یافت می شود. از جمله ترانه های بروسان می توان به اثرش با عنوان « داره دلواپسی آینه آبم می کنه/ داره بارون تو چشات خونه خرابم می کنه » اشاره کرد. در این ترانه می توان همین ویژگی شاعرانگی را مشاهده کرد.
گزارش از محدثه محمدپور
انتهای پیام