در این نوع اختلال ارتباط بین ذهن و بدن نقش مهمی را ایفا میکند، زیرا مغز انسان پیام هایی را از راههای گوناگون ارسال میکند که بر آگاهی فرد تاثیر گذاشته و از وجود یک مشکل جدی در بدن انسان خبر میدهد.
در این بیماری با مکانیسمهای روانی ناشناختهای روبه رو هستیم که باعث بروز اختلالات شبه جسمی میشود و بیشتر عملکردهای جسمی بدن مورد توجه واقع شده که تحت تاثیر اختلالی در ذهن قرار میگیرند.
تصور افرادی که به اختلالات شبه جسمی مبتلا میشوند این است که نوعی بیماری با اختلال جسمی در آنها وجود دارد که تاکنون تشخیص داده نشده یا به درستی درمان نشده است.
افرادی که دچار این نوع اختلال هستند، تصور میکنند که نقص یا مشکلی در ظاهر یا چهره آنها وجود دارد؛ حتی اگر ناهنجاری کوچک و مختصری وجود داشته باشد بسیار مضطرب و پریشان شده و به صورت افراطی اظهار نگرانی میکنند که ناراحتیها و اضطرابی که در فرد وجود دارد تاثیرات مخربی بر عملکرد وی میگذارد.
لیلا رازقیان جهرمی متخصص اعصاب وروان با بیان اینکه افراد مبتلا به بدریخت انگاری بدن اشتغال ذهنی با نقص تخیلی (در تخیلات خود فکر میکنند زشت هستند یا نقص کوچک خود را بزرگ میکنند) در ظاهر یا چهره خود دارند، گفت: این اشتغال ذهنی سبب ناراحتی بالینی چشم گیری در آنها میشود به طوری که در حوزههای عملکردی مهم بیمار اختلال ایجاد میشود.
وی افزود: اگر در این اشخاص ناهنجاری جسمانی مختصری وجود داشته باشد نگرانی شان در مورد آن افراطی و عذاب آور است و این اختلال در زنان نسبت به مردان شایعتر است.
این متخصص اعصاب و روان با اظهار تاسف از اینکه اکثر افراد مبتلا به اختلالات شبه جسمی به جای روانپزشک به متخصصان داخلی، پوست و جراحان پلاستیک برای رفع مشکل خود مراجعه میکنند، اظهار کرد: شایعترین سن شیوع این اختلال بین ۱۵ تا ۳۰ سالگی است که اکثر آنها مجردند و حدود ۹۰ درصد این افراد در دورهای از بیماری خود افسردگی را تجربه میکنند.
وی تصریح کرد: این افراد در مقطعی از مسیر اختلال ممکن است مدام ظاهر خود را با دیگران مقایسه کرده یا دائما خود را در آینه بررسی کنند که گاهی نیز از مشاهده خود در آیینه اجتناب میکنند.
آرایشهای افراطی برای پوشاندن نقص تخیلی
شروع این اختلال ممکن است ناگهانی یا تدریجی باشد و مسیری طولانی دارد ضمن آن که برای درمان اختلال بدریخت انگاری بدن تقریبا بدون استثناء همه روشهای جراحی ناموفق است و چنین افرادی باید به روانپزشک مراجعه کنند تا هم از درمان دارویی استفاده کرده و هم به کمک روان درمانی با ماهیت واقعی احساسات خود که اغلب مبتنی بر احساس درونی بی کفایتی است آشنا شده و بر آنها غلبه کنند.
رازقیان جهرمی با اشاره به اینکه گاهی این افراد از رویارویی اجتماعی و شغلی فرار میکنند، اظهار کرد: ۳۰ درصد آنها خانه نشین میشوند و گاهی فکر میکنند بقیه آنها را مسخره میکنند.
وی افزود: گاهی ممکن است این افراد برای پوشاندن نقص تخیلی خود از آرایش کردن به صورت افراطی استفاده کنند که شایعترین نگرانیها مربوط به عیبهای صورت است.
به گفته این روانپزشک گاهی این افراد خشم خود را با شکایت کردن از جراحان پلاستیک ابراز میکنند و به همین دلیل یکی از بالاترین آمارهای اقامه دعوی مربوط به جراحان زیبایی است
رازقیان جهرمی توصیه کرد: شاید بتوان با ارجاع افرادی که قصد انجام جراحیهای زیبایی دارند به یک روانپزشک و بررسی آنها از لحاظ روانپزشکی میزان این شکایات را کاهش داد چرا که در بررسیهای روانپزشکی میتوان مشخص کرد که آیا فردی که برای جراحی زیبایی مراجعه کرده مبتلا به اختلال بدریخت انگاری بدن است یا نه؟
ترس از بیمار شدن و تفسیر اشتباه از کارکردهای بدن
اختلالات شبه جسمی صرفا محدود به بدریخت انگاری بدن نمیشود بلکه اختلال خودبیمار انگاری را نیز در بر میگیرد؛ اختلالی که فرد همیشه از این که بیمار شود میترسد و یا اعتقاد دارد که به یک بیماری جدی مبتلا میشود.
ترس از بیماری یا اعتقاد به بیمار شدن به این دلیل است که شخص نشانهها و کارکردهای بدن را به اشتباه تفسیر میکند و این عامل عملکرد بیمار را تحت تاثیر قرار میدهد.
این متخصص اعصاب و روان بیان کرد: ذهن و بدن همواره بر یکدیگر تاثیر میگذارند و گاهی بعضی از افراد اشتغال ذهنی با ترس از بیمارشدن یا اعتقاد مبنی بر ابتلا به یک بیماری جسمی دارند که علائم بدنی را اشتباه تفسیر میکنند و شیوع این اختلال در زن و مرد مساوی است که اغلب افراد ۲۰ تا ۳۰ سال را درگیر میکند.
وی افزود: این افراد آستانه پایین تری نسبت به ناراحتی جسمانی دارند، بطور مثال این افراد احساسهای جزئی بدنی مانند یک فشار شکمی را به درد شکم تعبیر میکنند و معتقدند که به یک بیماری جدی مبتلا شده اند که هنوز تشخیص داده نشده یا درمان نشده است و بسیار دشوار است که آنها را برخلاف نظر و عقیدهای که دارند، قانع کرد.
جلب توجه و درخواست کمک از دیگران
دورههای بیماری ماهها تا سالها طول میکشد و در زمان هایی که عوامل استرس زا وجود داشته باشد، تشدید میشود.
رازقیان جهرمی با بیان این که ۸۰ درصد مبتلایان به اختلالات شبه جسمی همزمان دچار اختلالات افسردگی و اضطرابی نیز میشوند، اظهار کرد: گاهی این اختلال درخواستی برای پذیرش نقش بیمار از طرف فردی است که مشکلات خود را لاینحل میبیند.
این روانپزشک ادامه داد: این افراد ابتدا درصدد جلب توجه و کمک دیگران بر میآیند سپس کمک آنها را به علت بی اثر بودن رد میکنند و اعتقاد آنها به داشتن بیماری علیرغم نتایج منفی آزمایشات همچنان ادامه مییابد.
وی گفت: این افراد معمولا در برابر درمانهای روانپزشکی مقاومت میکنند، در حالی که از روان درمانی گروهی، فردی و شناخت درمانی سود میبرند.
به گفته وی گاهی ممکن است افراد دچار اختلالات شبه جسمی از وجود درد دریک یا چند ناحیه از بدن شکایت کنند که عوامل روانشناختی در پیدایش، شدت و تداوم درد نقش دارند و شیوع اختلال درد حدود ۱۲ درصد بوده و در هر سنی ممکن است دیده شود.
رازقیان جهرمی با اشاره به این مطلب که گاهی علت ادامه این اختلال منفعتهای ثانویه برای فرد مبتلا است، تصریح کرد: مثلا فرد برای تضمین فداکاری و تثبیت اعضای خانواده عنوان میکند که دچار درد علاج ناپذیر است و این افراد اعتقاد دارند که زندگی آنها جدای از دردشان لذت بخش است.
این متخصص اعصاب و روان با تاکید بر اینکه نباید به این افراد گفته شود که این درد فقط در ذهن تو وجود دارد، اظهار کرد: این افراد واقعا احساس درد دارند و کسانی که فعالیتهای منظم انجام میدهند احتمال بهبودی بیشتری دارند.
وی با اشاره به اینکه استفاده از داروهای ضد درد به آنها کمک نمیکند، یادآور شد: مراجعه به موقع به روانپزشک و استفاده از داروهای مناسب، روان درمانی پویشی (نوعی روان درمانی تحلیلی) و شناخت درمانی از جمله راهکارهای درمانی مبتلایان به اختلالات شبه جسمی محسوب میشود.
گزارش از زهرا رحیمی
انتهای پیام/