به گزارش خبرنگار حوزه موسیقی گروه فرهنگی باشگاه خبرنگاران جوان؛ هر دوره نامنظمتر از دوره قبل، هر سال بیانگیزهتر از سالهای پیش. میپرسید چرا؟ دیگر از این آشکارتر نشانههای ضعف را نمیشود احساس کرد. قوانین بعضی مواقع سفت و سخت، بعضی مواقع شکننده. هر روز شرایط با گذشته فرق میکند. یک بار به عکاس اجازه میدهند برود از راهروی روبروی استیج، تصاویر را ثبت کند، اما بار دیگر همان جا میشود منطقه ممنوعه و حراست سالن باید محکم با خبرنگار و عکاس برخورد کند.
مجوزها هم که شده بهانه الکی برای از سر باز کردن خبرنگاران. حالا بماند که تقدیری را هم برای ظاهر سازی در زمان اختتامیه انجام میدهند، به جای این کار اجازه انجام وظیفه را از خبرنگاران نگیرند.
خبرنگار میخواهد، با اجازه مدیر برنامه یک گروه موسیقی به پشت صحنه برود تا مصاحبه بگیرد، شخصی از یک سمت نامعلومی در ستاد برگزاری جشنواره موسیقی فجر میآید و میگوید که در قانون جشنواره اجازه مصاحبه در پشت صحنه داده نشده است. بعد فردای آن روز مصاحبههای برخی رسانههایی که ارتباط نزدیکی با مسئولان برگزاری دارند، منتشر میشود که مثلا یک خبرگزاری برای فلان خواننده جشن تولد گرفته است. فلان رسانه با فلان خواننده گفت و گو کرده است.
تفاوت میان این رسانه و آن رسانه چیست. مگر در قانون تبصرهای آمده که بعضی رسانهها که روابط خوبی با مسئولان برگزاری دارند به پشت صحنه بروند و بعضیها را راه ندهند.
همه اینها در جشنواره موسیقی فجر اتفاق میافتد. انتقاد کنید، میشوید رسانه ناآگاه. رسانهای که فقط سیاه نمایی میکند. رسانهای که مخالف موسیقی است و میخواهد از بلندگویش سوء استفاده کند تا به موسیقی ضربه بزند و او را از بین ببرد. رسانهها و هنرمندان را به جان خبرنگار منتقد میاندازند تا دیگر جرئت نکند به آقایان یک کلام حرف بزند.
همه باید تعریف و تمجید کنند. بگویند چقدر جشنواره موسیقی گل و بلبل است. همه چی خوب است و آدم بد منتقد است. برگهای به خواننده میدهند تا از اول تا آخر کنسرت از مسئولان جشنواره تشکر کند.
بلیتهایی که فروش نرفته را به خبرنگار میدهند تا در دوردستترین نقاط سالن، کنسرتها را پوشش دهد. همان بلیتها هم با کلی خواهش و یا دعوا میدهند.
از برنامه ریزیهای اجرایی که دیگر نگویید. یک فستیوال دقیقه نودی که برای ارزان بودن، غیر استاندارد ترین سالن را برای برگزاری جشنواره انتخاب میکنند. سالن ایرانیان، تا به حال سالن وزنه برداری بوده است، اما چون ارزان است، محل برگزاری کنسرت انتخاب میشود. چیدمان صندلیهای این سالن به شکلی است که ستونها در مقابل برخی از صندلی ها قرار می گیرد و باعث می شود که میدان دید آن شخص محدود شود.
به عبارت بهتر یک مخاطب موسیقی 70 - 80 هزار تومان پول داده است، تا ستون مقابلش باشد و نتواند گروه موسیقی را کامل ببیند. اما سخنان حمید رضا نوربخش که سومین دوره دبیری جشنواره موسیقی فجر را تجربه کرده است، در نوع خود عجیب است. نور بخش در خصوص سالن ایرانیان به خبرنگار ما گفت: به لحاظ میدان دید، سالن ایرانیان به استاندارد های جهانی نزدیک است.
بخش محتوایی کنسرتها هم که گفتن ندارد از هیجانهای زیاد خوانندهها در زمان کنسرت گرفته تا حرکات موزون بعضی از تماشاگران.
دیگر داد اهالی موسیقی و مدیر برنامهها هم در آمده است. در حاشیه یکی از کنسرت خوانندگان، برخی از تهیه کنندگان بنام موسیقی، در حال گفت و گو بودند و از این که فقط چند کنسرت پاپ تمام بلیتهایش فروش رفته است، گلایه می کردند. آن ها سر منشأ مشکل فروش نرفتن بلیت ها را ضعف در تبلیغ و کمبود امکانات میدانستند. اما شاید مشکل جایی دیگر است. جایی در نزدیکیهای ستاد برگزاری جشنواره، جایی در نزدیکی دفتر مدیران موسیقی کشور.
از همه اینها جالبتر تحریفی است که در صحبتهای یک خواننده میشود. زمانی که یکی از خبرگزاریها از محمد علیزاده می پرسد از اجرا در سالن ایرانیان راضی هست یا خیر میگوید: نه راضی نیستم. جمعیت در سالن پخش شده بودند و این موضوع حس خوبی به من نمی داد. شاید هم برای این که بار اولی بود که در اینجا اجرا میکردم، چنین احساسی داشتم.
سپس روابط عمومی جشنواره در کانال رسمی جشنواره، خبری کاملا برعکس را از این مصاحبه منتشر میکند و میگوید که علیزاده از سالن ایرانیان راضی بوده است و فقط از برخی امکانات این سالن گلایه داشته است.
به هر حال این دوره از جشنواره موسیقی هم به پایان رسید. خبری از پیشرفت و کمک به توسعه موسیقی کشور نبود. موسیقی ایران همچنان در راه پر پیچ و خمی است که بقیه برایش طراحی میکنند. موسیقی در جادهای میرود و مخاطبانش را با خود میکشاند به سمتی که انتهایش مشخص نیست.
انتهای پیام/