اعتیاد یکی از معضلات کشور محسوب می شود که سینما به عنوان یک صنعت تاثیرگذار هنوز نتوانسته به آن بپردازد و بر جوانان تاثیرگذار باشد.

به گزارش خبرنگار حوزه سینما گروه فرهنگی باشگاه خبرنگاران جوان؛آمار رسمی مصرف کنندگان مستمر مواد مخدر در کشور حدود ۲ میلیون و ۸۰۸ هزار نفر است. بیشتر معتادان زیر 35 سال سن دارند که این افزایش  آمار زنگ خطری برای جامعه خواهد بود.

سینما به عنوان رسانه فرهنگ ساز، تاثیرگذار و البته محبوب جوان‌ها مخاطب گسترده‌ای دارد که عمده آنها جوان هستند، کسانی که بیشتر در معرض خطر اعتیاد و مصرف مواد صنعتی جدید قرار دارند.

این صنعت در طول این سالها توانسته به سراغ معضل اعتیاد برود اما آنطور که باید این آثار در مقابل غولی به نام اعتیاد قدرت تاثیر گذاری نداشته و ندارند.

اگر به تاریخ سینمای ایران بنگریم فیلم‌های شاخصی از جمله فیلم «دبیرستان»، «شب شکن»، «سربازهای جمعه»، «شمعی در باد» و «تقاطع» ساخته شده‌اند و به مسأله اکستازی پرداختند و در کارنامه چند ساله سینما به معدود فیلم‌هایی مثل «زیر پوست شهر» (رخشان بنی اعتماد)، «شوکران» (بهروز افخمی)، «بوتیک» (حمید نعمت الله)، «خون بازی» (رخشان بنی اعتماد)، «قصه پریا» (فریدون جیرانی)، «لامپ صد» (سعید آقاخانی) و «ابد و یک روز» (سعید روستایی) و حتی کمدی «مهمان مامان» (داریوش مهرجویی) بر می‌خوریم.

فیلم‌هایی که اکثر آنها به معضل اعتیاد از زوایای گوناگون پرداختند و در برخی از آنها اعتیاد جریان اصلی فیلم نبوده و در آن تنها به خرده داستان‌های فرعی بسنده شده و کمتر به ریشه‌های این معضل از لحاظ روان شناسی، ساخت و توزیع مواد مخدر و البته قاچاق این مواد و داستان‌های دراماتیک پیچیده‌ای که در لابه لای خود دارد، پرداخته شده است.

در این میان اگر به سینمای جهان نگاه کنید با فیلم‌هایی در مورد اعتیاد مواجه می‌شوید که اعتیاد و البته داستان‌های حواشی آن به ابزاری دراماتیک تبدیل شده است و دست به خلق شخصیت‌های ماندگار و تاثیرگذاری می‌ زنند که حتی بعد از گذشت سالها در ذهن مخاطب ماندگار است و به قهرمان‌هایی مبدل شده‌اند که مخاطب می‌تواند با آن همراه شود.

«صورت زخمی» در سال ۱۹۸۳بر اساس فیلمنامه‌ای از ‌هاوارد هاوکس و بن هشت و به کارگردانی برایان دی پالما و البته نویسندگی الیور استون ساخته شد، فیلمی که داستان اخراج خلافکاران و گروه هایی است که از دید فیدل کاسترو (رهبر کوبا) علیه منافع کوبا کار می‌کنند، مهاجرانی که تعداد وسیعی از آنها کوبائی‌اند و حالا وارد مناطق جنوبی آمریکا بخصوص فلوریدا و شهر میامی شده‌اند. آنتونی مونتانا با بازی آل پاچینو یکی از این مهاجران است که بلافاصله پس از ورود به آمریکا و دریافت اجازه کار و اقامت، به راههای غیر قانونی برای امرار معاش و قاچاق مواد مخدر روی می‌آورد.

آنتونی مونتانا با استعدادی که در این راه به خرج می‌دهد به استخدام باند قاچاق مواد مخدر فرانک لوپز با بازی رابرت لاجیا در می‌آید و همین اتفاق زمینه قهرمان سازی یکی از درخشان‌ترین فیلم‌های تاریخ سینما می‌شود، فیلمی که قهرمان آن قدرت خود را از مواد مخدر می‌‎گیرد و البته همان مواد مخدر او را به باتلاق تباهی می‌کشاند و می‌تواند تصویر درستی از قدرت این مواد و ریشه‌های ورود آن به جوامع باشد؛ این همان نکته‌ای است که در سینمای ایران در مواجه با اعتیاد سال‌هاست به فراموشی سپرده شده است.

در تاریخ سینمای ایران با معدود شخصیت‌های ماندگاری بر می‌خوریم که بتوانند برای مخاطب الگو شوند و در پایان در قالبی دراماتیک و به دور از شعار و اغراق بر مخاطب تاثیر بگذارند.

سینمای ایران در وجهی دیگر در وزنه فیلم‌هایی که بتوانند به ریشه توزیع و مصرف مواد مخدر و ماجراهای ورودی این مواد بپردازد  کم رمق بوده و هست؛ سوژه‌ای که در سینمای جهان با رعایت تفاوت‌ها و مناسبت‌های کشورهای مختلف و جغرافیایی آن کشور بسیار مورد استفاده قرار گرفته است و به فیلم‌های موفقی هم رسیده‌اند؛ برای مثال می‌توان به فیلم‌هایی مثل «ترافیک» و «بیست و هشت روز» اشاره کرد که توانسته‌اند بسیار به گیشه و اقتصاد سینما کمک کنند.

سینمای ایران در طول این سالها از این سوژه بکر و پر فراز و نشیب به درستی استفاده نکرده و از تکراری بودن موضوع‌ها و شخصیت‌های معتاد تک بعدی ضربه خورده و رنج می‌برد. حتی قدرت لازم را برای تاثیرگذاری در سینما و جامعه نداشته و تنها به شخصیت‌های فانتزی بسنده کرده که در فرآیندی غلط به جای دور کردن مخاطب از مصرف مواد مخدر، آنها را به سمت این معضل ترغیب می‌کند.

گزارش از بهنام صادقی

انتهای پیام/

چرا سینما در موضوع اعتیاد موفق عمل نکرده است؟

اخبار پیشنهادی
تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.