ضیاء در ابتدا ضمن تسلیت به مناسبت درگذشت استاد عزت الله انتظامی، بیان کرد: رفتن آقای بازیگر سینما اتفاق تلخی بود که دیروز رخ داد؛ او در هیچ فضایی اجازه نداد چیزی جز بازیگری و هنر او حرف بزند، همیشه هنر او بالاتر از همه چیزش بود، گرچه قطعا دیدگاههای سیاسی و اجتماعی هم داشته، اما همیشه به عنوان مرد بازیگری این مملکت، با عزت زندگی کردند و با عزت از دنیا رفتند. یاد آقای دری کارگردان سینما و تلویزیون را هم گرامی میداریم و امیدواریم از این بزرگترهایمان یاد بگیریم.
در ادامه قسمتی از گفتگو با امین تارخ بازیگر تئاتر، سینما و تلویزیون روی آنتن رفت که از استعدادیابی رضا صادقی در سالها پیش گفت: ۱۲، ۱۳ سال پیش بود که در هتلی در بندرعباس آقای صادقی به همراه نوازندگان به عنوان یکی از برنامههای پذیرایی اجرای موسیقی داشتند. آن زمان من حیرت کرده بودم که چنین صدای دلنشین و زیبا و تعلیم دیدهای میشنوم. حین اجرای یکی از آهنگها ناخودآگاه بلند شدم و دست زدم و دیگر مهمانان هم بلند شدند.
وی افزود: بعد از پایان اجرا کنار صحنه رفتم و به آقای صادقی گفتم شما در شهرستان چه میکنید؟ شما هم صدا دارید هم موسیقی را میشناسید، هم خلاقید. اگر به تهران بیایید قطعا موفق میشوید. یک سال و اندی بعد او به تهران آمد و کارش را در سطح حرفهای آغاز کرد و رضا صادقی شد که شما میشناسید. خداراشکر میکنم وسیلهای شدم که مردم از صدای این نازنین هنرمند بهره ببرند و تولدشان را هم تبریک میگویم.
این استاد بازیگری در پایان اظهار کرد: بعد از آن هیچوقت سعادت دیدار او را نداشتم، اما همیشه در ماشین و هر موقعیتی که دست بدهد از صدای دلنشین او استفاده میکنم. چندین و چند بار هم با مصاحبههای مختلف ایشان در مجلات گوناگون روبرو شدم که از این خاطره به درستی یاد کردند.
در ادامه ضیاء میزبان رضا صادقی شد که در ابتدای سخنانش درباره مو و ریش سپیدش گفت: ۳۹ سالم تمام شد و به ۴۰ سالگی قدم گذاشتم. دو تا دختر دارم و نازشان را میخرم مگر میشود موهایم سفید نشود.
وی درباره تارخ اظهار کرد: آقای تارخ همیشه آنقدر درگیر اتفاقات بزرگ بودند که در دسترس نبودند، اما همین که میدانم حالشان خوب است خوشحالم. آنقدر این مرد برایم بزرگ است که حتی اگر شماره اش را داشته باشم به خودم میگویم زنگ بزنم چه بگویم؟
این خواننده در پاسخ به سوالی درباره دلخوری از محمد علیزاده به خاطر خواندن آهنگی از او تاکید کرد: من محمد علیزاده را خیلی دوست دارم و پیش از این ماجراها، او به طور عجیب غریبی کنار من بود. من از اینکه او آهنگ مرا خواند ناراحت نشدم. ماجرا این بود که وقتی از او پرسیدند چرا خواندی؟ گفت: این آهنگ صادقی نیست و فولکلور است.
بازیگر فیلم «بی خداحافظی» در پاسخ به اینکه فکر میکند ۱۰ سال دیگر کجاست، گفت: ۱۰ سال دیگر حتما جای بدی نیستم، اما برای اینکه جای بهتر و بهتری باشم تلاش میکنم. با حمایت مردم و دعای پدر و مادر و همسرم و لطف دوستانی مثل شما امیدوارم این اتفاق بیفتد.
وی ادامه داد: دوست دارم فصل تازهای در خوانندگی ام رقم بخورد. حالا که دختران کوچکی دارم دلم میخواهد از دختران این سرزمین بیشتر حمایت شود.
وی در پاسخ به اینکه آیا به خاطر پایش هم از خدا شاکی نبوده، اظهار کرد: بچهها دویدند. من چون ندویدم نشستم و خواندم. من با شیطنتی که از خودم سراغ دارم، اگر عصا نداشتم تا حالا شرخر شده بودم!
این خواننده در پایان به برگزاری کنسرت خود در تهران در تاریخ هشتم شهریور اشاره کرد.
انتهای پیام/